وقتی می خواهیم ترسناک بودن چیزی را مثال بزنیم از مرگ یاد می کنیم مثلا : مثل مرگ از او می ترسد،مثل مرگ ترسناک است و ...
اگر دور و برمان اتفاقی بیفتد که ما را یاد مرگ بیندازد به هر طریقی شده خود را با چیزهایی سرگرم می کنیم که به مرگ فکر نکنیم .!
به راستی چرا ما اینقدر از مرگ می ترسیم با وجود اینکه اصلا آن را تجربه نکرده ایم ؟!
مرگ
یکى از رخ دادهاى زندگى و از سنتهاى قطعى در نظام آفرینش است به رغم
عمومیّت این پدیده، مواجهه با مرگ خود یا عزیزان براى بیشتر افراد، بسیار
دردناک و منزجر کننده است .
مهمترین عاملى که مرگ را اضطرابآور و
التهابزا کرده، تنفر از نابودى و گرایش به بقا است بنابراین اگر افراد
نگرش خود را نسبت به مرگ اصلاح کنند و این حقیقت را در یابند که مرگ فنا و
نابودى نیست، بلکه بقا و استمرار حیات واقعى است؛ این نگرانىها و
وحشتزدگىها، برطرف مىشود.
درمان ترس از مرگ:
1. اصلاح نگرش نسبت به مرگ: از
دیدگاه همه ادیان الهى - از جمله دین مبین اسلام - مرگ نابودى نیست. قرآن
این تفّکر را که انسان با مرگ نابود مىشود، به شدت رد مىکند و آن را ناشى
از جهل مىداند! قرآن کلمه «توفّى» - که به معناى «بازستاندن کامل» است -
در مورد مرگ به کار مىبرد، یعنى، که انسان علاوه بر این بعد جسمانى،
واقعیت دیگرى دارد که هنگام مرگ، خداوند این واقعیت را پس مىگیرد. اعتقاد
به این حقیقت قرآنى، گرایش ذاتى انسان به بقا را در معرض خطر قرار نمىدهد.
2. توجه به زیبایىها و جلوههاى زندگى پس از مرگ:
انسانها علاقهمند به زیبایىها، راحتىها و دلبستگىهاى میان فردى هستند
و فکر مىکنند مرگ بر همه این امور خوشایند خط بطلان مىکشد؛ اما
آموزههاى دینى افراد را به این حقیقت متوجه مىسازد که زیبایىها و
دلبستگىهاى این دنیا، قابل مقایسه با جلوههاى زیباى زندگى بعد از مرگ
نیست و زندگى دنیا در برابر حیات اخروى، بسیار محدود و زود گذر است.
قرآن در این باره مىفرماید: «وَ
ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ
الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» عنکبوت (29)، آیه
64. «زندگى دنیا چیزى جز بازى و سرگرمى نیست و زندگى واقعى در سراى
دیگر است. (اقتباس از ام رابین دیماتئو، روان شناس سلامت، ترجمه سید مهدى
موسوى اصل و همکاران، ج2، انتشارات سمت، چاپ اول، زمستان 1378.)
3. رضایت به مقدرات الهى:
این امر باعث مىشود که فرد هنگام مرگ، کمتر دچار برخى تجارب ناخوشایند
روانى و بیمار گونه گردد. در فرهنگ غرب، به انسان و آزادى او اصالت داده و
در همه جنبههاى زندگى به او اختیار تام مىدهند و در واقع او را مالک اصل
خود مىدانند؛ ولى در دیدگاه اسلام، انسان کامل، بنده خدا و مملوک او است و
کمال انسان در بندگى و اطاعت از خداوند است. این بندگى با احساس محبت نسبت
به خداوند همراه است. خداوند نیز هنگامى که خطابى محبتآمیز به انسانها
دارد، آنان را با عنوان «بندگان من» مىخواند و مىفرماید:
«یا
أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً
مَرْضِیَّةً. فَادْخُلِی فِی عِبادِی. وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» فجر (89)،
آیات 27 - 30. «اى نفسهاى مطمئن و آرام به سوى پروردگار خویش باز
گردید، در حالى که خداوند از شما راضى و شما نیز از خداوند راضى هستید،
وارد بندگان من شوید، وارد بهشت من شوید».
اگر این اعتقاد براى انسان
درونى شود، در مقابل مرگ حالت تسلیم و رضا در پیش مىگیرد و نگرانى از
وجودش رخت مىبندند. البته رضایت نسبت به مرگ، بدین معنا نیست که انسان
بدون جهت و با دست خود، خویشتن را به کام مرگ بیندازد! قرآن در این زمینه
مىفرماید: «لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ» بقره (2)، آیه 195؛ «خود را با دست خویش به وادى هلاکت نیفکنید».
تعالیم
اسلامى سعى دارد حالت رضا را در انسان تقویت کند. بشارت خداوند به
شکیبایانى است که در هنگام بروز حوادث، ناگوار مىگوید: «ما از آن خدا
هستیم و به سوى او باز مىگردیم» بقره (2)، آیه 156. و روایات اسلامى مرگ
را رحمتى از جانب خداوند براى بندگان مؤمن مىدانند و مىکوشند که در افراد
نگرش مثبت نسبت به مرگ ایجاد کنند.
امام
صادق ( علیه السلام ) می فرماید : یاد مرگ خواهش های نفس را می میراند و
رویشگاه های غفلت را ریشه کن می کند و دل را با وعده های خدا نیرو می بخشد و
طبع را نازک می سازد و پرچم های هوس را درهم می شکند و آتش آزمندی را
خاموش می سازد و دنیا را در نظر کوچک می کند بطور مسلم چنین کسی با چنین
اعمالی مرگی راحت خواهد داشت
4. توجه به عمومیّت مرگ:
انسان باید به این واقعیت توجه کند که مرگ یک سنت و قانون قطعى و خلل
ناپذیر حاکم بر نظام آفرینش است و همه موجودات - به جز خالق یکتا - با چنین
پدیدهاى مواجه مىشوند؛ چنان که قرآن در این باره مىفرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» آل عمران (3)، آیه 185 ؛ «هر نفس طعم مرگ را مىچشد». خود این فکر موجب تسکین مىشود.
5. یاد مرگ: در فرهنگ اسلامى توصیه شده که مسلمانان نباید از مرگ غافل باشند.
پیامبر(ص) مىفرماید: «اکیس الناس من کان اشدّ ذکرأ للموت» (بحار الانوار، ج 6، ص 130 )؛ «زیرکترین مردم کسى است که بیشتر به یاد مرگ باشد».
این
امر باعث مىشود انسان خودش را آماده مرگ کند و براى به دست آوردن این
آمادگى، از محرمات بپرهیزد. وقتى فرد مرگ خود را از قبل تصور و پیشبینى
کند، با فراهم آوردن شرایط و فضاى روانى مناسب، خود را آماده مواجهه با آن
مىکند و از تنیدگى او کاسته مىشود و با این پدیده سازگارى بهترى خواهد
داشت همان.
مرگ عبارت است از نوشیدن عصاره ی حیات که برای مؤمنان
بسیار گوارا لذت بخش و نشاط آور است و برای کافران رنج آور و اسف بار و
اندوهناک . اما جریان مردن مؤمنان به این وضع است که هنگام مرگ آنان
فرشتگان الهی نازل و پیامبر و پیشوایان معصوم ( علیهم السلام ) برای اینان
متمثل می شوند و به آنان می گویند : ما دوستان شما در دنیا و آخرت خواهیم
بود و هیچ خوف و ترسی نداشته باشید ؛ نوید باد شما را به بهشت که هر آنچه
خواستید در آن است .... اما جریان مردن کافران به این وضع است که شربت مرگ
برای آنان سخت ناگوار تلخ و استقبال فرشتگان عذاب از آنها با گرزهای آتشین
است. 1
عواملی که باعث می شود انسان مرگ آسانی داشته باشد :
1 – اطاعت از اوامر و نواهی حضرت حق تعالی
انسان
به هر میزان که در ترک محرمات و انجام واجبات کوشا باشد , هنگام جان دادن
آسوده خواهد بود . امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) می فرمایند : « هر کس اهل
طاعت باشد فرشتگان رحمت , متولی قبض روح او می گردند و هر کس اهل نافرمانی و
معصیت باشد فرشتگان عذاب روح او را می گیرند . فرشته ی مرگ یارانی از
فرشتگان رحمت و عذاب زیر فرمان خود دارد : فمن کان من اهل الطاعة تولت قبض
روحه ملائکة الرحمة و من کان من اهل المعصیة تولت قبض روحه ملائکة النقمه
والملک الموت اعوان من ملائکة الرحمة و النقمة » 2
بنابراین
مومنی که در دنیا اهل عبودیت خدای سبحان است , فرشتگان رحمت ذات اقدس الهی
مأموریت گرفتن جان او را دارند و در روایات آمده که مرگ برای مؤمن به
منزله ی بوییدن بهترین گلهاست
امام صادق ( علیه
السلام ) می فرمایند : .... وقتی بنده مؤمن به قبر در آمد قبر گوید : خوش
آمدی . به خدا سوگند وقتی به تو بر پشتم راه می رفتی دوستت می داشتم , چه
رسد به اکنون که در درونم جا گرفته ای . خواهی دید . سپس (قبر)به اندازه ی
دید چشم بر او گشوده و گسترده می شود و دری به بهشت باز می گردد که جایگاهش
را در بهشت خواهد نگریست . در این هنگام مرد زیبا چهره و نیکو اندامی از
قبر خارج می شود که مانند او را هرگز ندیده به او گوید : ای بنده خدا , من
زیبا تر از تو ندیده ام چه کسی هستی ؟ گوید : من عقیده ی نیکوی تو هستم من
کردار شایسته تو هستم . سپس روح او گرفته آن گاه در بهشت در همان جایی که
دیده بود نهاده می شود و به او گفته می شود , راحت بخواب و از بهشت نسیمی
بر جسد او می وزد که لذت و بوی خوش آن را تا هنگام قیامت می یابد .
اما
کافر هنگامی که داخل قبر گردد قبر گوید : خوش نیامدی به خدا سوگند تو وقتی
بر پشتم راه می رفتی دشمنت می داشتم چه رسد به اکنون که در درونم جا
گرفته ای . خواهی دید . آنگاه او را چنان می فشارد که خردو نابود گرداند .
سپس به همان حال بر می گردد و دری به آتش به او گشوده می شود که جایگاهش را
در آن مشاهده کند . سپس فرمود : مردی زشت رو که قبیح تر از او هرگز دیده
نشده از قبر خارج شود و گوید : ای بنده ی خدا تو کیستی که من زشت تر از تو
ندیده ام , در پاسخ گوید : من کردار زشت تو و عقاید بد تو هستم . سپس روح
او گرفته و در همان جایگاه آتش نهاده می شود و نسیم آتشین بر جسد او می وزد
که درد و گرمی آن تا روز قیامت پیوسته است و بر روح او 99 افعی گزنده مسلط
خواهند شد و او را نیش می زنند . هر یک از آن افعی ها هر گاه به زمین بدمد
دیگر گیاهی نخواهد رست 3
با اندکی تأمل در این روایت
روشن می شود که آنچه همواره در همه مواقف ( سکرات موت و جان دادن برزخ
قیامت و ... ) همراه انسان است وهرگز از او جدا نیست عمل و کردار اوست.
2 – صله رحم
امام صادق ( علیه السلام ) می فرمایند : ( هر که خواهد که حق تعالی بر او آسان کند سکرات مرگ را پس باید صله ی ارحام با خویشان خود کند و به پدر و مادر خود نیکی و احسان نماید ؛ پس هر گاه چنین کند خداوند بر او آسان کند دشواریهای مرگ را و ... ) 4 پس مؤمن باید در رفع گرفتاری اقوام و نزدیکان بکوشد و با آنان مهربانی کند و از قطع ارتباط با آنان جدا ً بپرهیزد .
3 – نیکی و احسان به والدین
این
مورد اثرات زیادی در سعادت انسان دارد . روایت شده که حضرت رسول ( صلی
الله علیه و آله ) حاضر شد نزد جوانی در وقت وفات او پس به او فرمود : بگو :
لا اله الا الله . سپس بسته شد زبان آن جوان و نتوانست بگوید , و هر چه
حضرت مکرر کرد او نتوانست بگوید ؛ سپس حضرت فرمود : به آن زنی که بالا سر
آن جوان بود که آیا این جوان مادر دارد ؟ عرض کرد : بلی , من مادر او می
باشم . فرمود آیا تو خشمناکی بر او ؟ گفت : بلی و الان شش سال است که با او
تکلم نکرده ام حضرت فرمود که راضی شو از او . آن زن گفت : خدا به رضایت تو
از او خشنود و راضی باشد و چون این کلمه را که مشعر بر رضایت او بود از
پسرش گفت زبان آن جوان باز شد . حضرت به او فرمود : بگو لا اله الا الله ,
گفت : لا اله الا الله .... 5 با دقت در این روایت و احادیث
مشابه می بینیم که رضایت والدین جدای از برکات فراوان دنیوی و اخروی عاملی
مؤثر در راحت جان دادن مؤمن می باشد .
یکی
از نشانه های مؤمن اینست که وقتی هنگام تلاوت قرآن به آیات عذاب می رسد ,
به خدا پناه برده و از خدا بخواهد او را از عذاب نجات دهد و وقتی به آیات
بهشتی و نعمتهای آن می رسد, از خداوند طلب رسیدن به آن نعمتها را بنماید
4 – کم کردن تعلقات دنیایی
به
هر میزان که حب دنیا در دل انسان باشد هنگام جان دادن سختی بیشتری خواهد
کشید . امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : هر که بیشتر به دنیا بچسبد هنگام
جدایی از آن بیشتر افسوس خورد . عدم حب به دنیا به معنای عدم استفاده ی از
دنیا نیست بلکه به این معناست که از نعمتهای دنیا در جهت خشنودی الهی
استفاده کرده و از جمع آوری مال و عدم رسیدگی به نیازمندان و اجتناب از
پرداخت خمس و زکات و آنچه شرعا ً به مال ما تعلق می گیرد جدا ً پرهیز کنیم .
5 – کوتاه کردن آمال و آرزوها
من اطال الامال اساء العمل کسی که آرزوهایش طولانی است کردارش ناپسند است 6
قبلا ً اشاره کردیم که اعمال انسان ارتباط مستقیمی با نحوه مرگ انسان
دارد . بنابراین کسی که آمال و آرزوهای طولانی رادر ذهن می پروراند از
حسنات باز می ماند و لذا خدای ناکرده ممکن است با سوء عاقبت از دنیا برود .
مرگ فی نفسه وحشتناک نیست چرا که
انتقال از سرایی به سرای دیگر است . دلیل ترس ما اینست که عمری دنبال
خواسته های هوای نفس و شیطان بوده ایم و توشه ای برای سرای دیگر نیندوخته
ایم . آری با این وضع منتقل شدن ترس دارد ؛ انسانی که
دنیایش را آباد و آخرتش را خراب کرده از مرگ هول و هراس دارد و مولا امیر
المؤمنین ( علیه السلام ) از این دسته افراد اظهار تعجب می کنند ( عجبت
لعامر دارالفناء و تارک دارالبقاء در شگفتم از آن کس که خانه ی نابود شدنی
را آباد می کند اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است ) . 7
6 – یاد مرگ
اگر
انسان در طول زندگی از یاد مرگی که بزودی به سراغ او خواهد آمد غافل باشد
بطور طبیعی نه تنها آمادگی برای مردن نخواهد داشت بلکه از روبرو شدن
ناگهانی با مرگ بسیار هراسناک خواهد شد . امام صادق ( علیه السلام ) می
فرماید : یاد مرگ خواهشهای نفس را می میراند و رویشگاه های غفلت را ریشه کن
می کند و دل را با وعده های خدا نیرو می بخشد و طبع را نازک می سازد و
پرچم های هوس را درهم می شکند و آتش آزمندی را خاموش می سازد و دنیا را در
نظر کوچک می کند 8 بطور مسلم چنین کسی با چنین اعمالی مرگی راحت خواهد داشت .
رسول
خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : بهترین زهد به دنیا یاد مرگ است و
برترین عبادت اندیشیدن است . پس هر که یاد مرگ وجودش را پر کند گور خود
را باغی از باغهای بهشت بیابد .9 از حضرت سؤال شد : آیا کسی با شهداء محشور می شود ؟ فرمود : آری کسی که شبانه روز بیست مرتبه مرگ را یاد کند .
7 – اشتیاق به نعمتهای بهشت
یکی
از نشانه های مؤمن اینست که وقتی هنگام تلاوت قرآن به آیات عذاب می رسد ,
به خدا پناه برده و از خدا بخواهد او را از عذاب نجات دهد و وقتی به آیات
بهشتی و نعمتهای آن می رسد , از خداوند طلب رسیدن به آن نعمتها را بنماید .
تفکر در آیات الهی بویژه نعمتهای بهشتی و شوق رسیدن به آنها ( و در نتیجه
عمل کردن به فرامین الهی و پرهیز از نواهی حضرت حق ) مرگ را برای انسان
آسان می کند . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : « جانهایتان را مشتاق
نعمت بهشت گردانید تا این که مرگ را دوست داشته باشید و زنده ماندن را
دشمن .» 10
مطالعه کتابهای زیر به شما کمک خواهد کرد چرا که مباحث مبسوطی در این زمینه مطرح کرده اند :
1 – منازل الاخرة نوشته ی شیخ عباس قمی ( رحمة الله علیه )
2 – تفسیر موضوعی قرآن کریم جلدهای 4 و 5 نوشته علامه جوادی آملی ( حفظه الله تعالی علیه )
پی نوشت ها :
(1) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 4 / ص 199
(2) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 4 / ص 212
(3) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 4 / ص 202
(4) شیخ عباس قمی / منازل الاخرة / ص 14
(5) شیخ عباس قمی / منازل الاخرة / ص 14
(6) نهج البلاغة / حکمت 36
(7) نهج البلاغة / حکمت 126
(8) میزان الحکمه / ج 12 / ص 5681
(9) میزان الحکمه / ج 12 / ص 5681
(10) میزان الحکمه / ج 12 / ص 5699
برگرفته از تبیان