سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

آخرین نظرات
پیوندها

۴۱ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است


اگر چه اهل سنت ایران ، صدها سال است در کنار اهل تشیع تعامل متقابل احترام آمیزی دارند اما طی چند سال اخیر تحرکاتی در برخی مناطق سنی نشین برای ایجاد تقابل با شیعه از طریق آموزه های وهابیت آغاز شده که اخیرا" این تحرکات رشد فزاینده ای گرفته است. نکته جالب اینکه همزمان با این حرکت های افراطی گرایانه به نام اهل سنت ، هر از چند گاهی ، جزوات و کتب حاوی اهانت به باورهای اهل سنت از جانب برخی گروه های خاص که اتفاقا" با نظام شیعی ایران در تقابل هستند توزیع می شود که این دو حرکت به صورت مکمل یکدیگر در ایجاد تقابل سنی و شیعه عمل می کنند.

 

تاسیس مدارس وهابی به نام اهل سنت
اسناد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد در برخی استان های مرزی کشور ، برخی مدارس دینی که به نام اهل سنت تاسیس شده ، نسبتی با آموزه های نحله های شناخته شده اهل سنت نداشته و تعالیم آنها صددرصد وهابی است و عمدتا" متمرکز بر آموزش عقاید ضد شیعی هستند.دانش آموزانی که دوره راهنمایی را پشت سر می گذارند، با مدرک سیکل وارد این مدارس که دوره ای 4 ساله دارند، می شوند. این مدارس بصورت شبانه روزی با امکانات رفاهی عالی اداره می شوند. دانش آموزان از صبح تا بعد از ظهر در این مدارس به سر می برند و برای اینکه از مدارک رسمی تحصیلی نیز عقب نمانند، در دبیرستان های شبانه دولتی ثبت نام می کنند و تا اخذ مدرک دیپلم ادامه تحصیل می دهند. در این 4 سال، عقاید و تفسیرهای عقیدتی وهابیت را به عنوان عقاید صحیح به دانش آموزان تزریق می شود و بعد از چهار سال فازغ التحصیل می شوند. چون دراین مدارس بنیه دروس عربی دانش آموزان قوی می شود، عده ای پس از 4 سال به مدارس تربیت معلم و رشته دبیری می روند، اما عده ای دیگر از این دانش آموزان به مدارس بالاتر وهابیت - بعضا" در خارج ایران- اعزام می شوند تا مدارج عالی تر را کسب کنند.
در کنار مدارس دینی وهابی ها، این گروه توانسته اند دبیرستان هایی غیرانتفاعی نیز ایجاد کنند تا بهتر بتوانند دانش آموزان را کنترل کنند.
نتیجه فعالیت این مدارس وهابی طی چند سال اخیر این بوده که توانسته اند در دانش آموزان و طلاب استحاله و دگرگونی ایجاد کرده و سنی های اشعری و شافعی را به وهابی های دو آتشه تبدیل کنند.

 

مدارس وهابی ازکجا تامین می شوند؟
وهابی ها داخل ایران از نظر مالی پیوند محکمی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس خصوصا" عربستان سعودی و امارات متحده عربی دارند. آنها احساسات مردم این کشورها را نیز را نسبت به شرایط اهل تسنن در جمهوری اسلامی ایران تحریک می کنند و با مظلوم نمایی عنوان می کنند که ما تحت فشار هستیم و عقاید اهل سنت ایران درتنگنا قرار دارد. یکی از بزرگ ترین کشورهای حامی این تفکر، عربستان سعودی است.
یکی از بزرگترین پشتوانه های مالی وهابیون ایران در کشور امارات متحده عربی، فردی است که تمام دارایی هایش از طریق خرید و فروش سیگار«وینستون لایت» کسب کرده است. جالب است که برخی روحانیون وهابی اصولا" کشیدن سیگار را حرام می دانند.

تفاوت اهل سنت با وهابیون
بی انصافی است اگر فرقه افراطی و تکفیری وهابیت را به اهل سنت نسبت دهیم. وهابیت یک مرام عقیدتی است و هیچ ارتباطی به مذاهب شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی ندارد. اینها مذاهبی فقهی هستند در حالی که وهابیت، یک مرام تکفیری عقیدتی است.
اغلب اهل سنت ایران در استان های کردستان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان شافعی و اشعری بوده و شدیدا" از فعالیت وهابی ها نگرانند. حتی اهالی برخی از مناطق اهل سنت از نظام جمهوری اسلامی ایران انتظار دارند که با وهابی ها برخورد کند.برهمین مبنا، عده ای ازعلمای اهل سنت نیز نگرانی خود را از تحرکات این گروه اعلام کرده اند و گفته اند که عقاید خود را از جانب آموزه های افراطی آنها در خطر می بینند.

 

مسائل فراروی جمهوری اسلامی ایران
متاسفانه برخی مسئولین کشور هنوز شناخت دقیقی از فرقه وهابی ندارند و فرق یک روحانی سنی و وهابی را تشخیص نمی دهند. نکته دیگر اینکه هنوز خط مشی مشخصی در برخورد با این گروه تندرو دیده نمی شود. گاهی اوقات میان امام جمعه شهرستان و مقامات کشوری نظیر فرماندار در برخورد با فعالان این گروه ، رفتار دوگانه ای را شاهد هستیم.
به طورکلی درعقیده وهابی ، شیعه کافر و مشرک است و مال و جانش حرمت ندارد . در همین راستاست که فردی مثل عبدالمالک ریگی ده نفر را می کشد و عین خیالش هم نیست. با این روند انتظار فاجعه های بزرگ تری در آینده دور از ذهن نیست . یا اینکه چند سال پیش، وهابی ها وارد قبرستان اهل سنت بندرعباس شدند و تمام سنگ قبرها را خراب کردند و بهانه اشان این بود که سنگ قبر مظهر بت پرستی است و در مسلک ما حرام است. این در حالی است که در عقیده تشیع ، حتی وهابی هم مشرک تلقی نمی شود و مسلمان قلمداد می گردند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۰ ، ۱۳:۱۶
آشنا

هالیوود از زمان تشکیل خود تاکنون به شدت تحت نفوذ تفکرات صهیونیستی بود و این سرمایه داران صهیونیسم جهانی بودند که افکار برنامه سازان آن را هدایت می‌کردند. صهیونیسم حاکم بر هالیوود که هر روز تلاش دارد تا دامنه سیطره خود را بر شرکت‌های دیگر فیلم و انیمیشن سازی با خرید سهام یا نفوذ بر افکار گسترش دهد هرچند اقتصاد و به دست آوردن درآمد را از مهمترین اولویت‌های خود معرفی می‌کند، با مروری بر آثار تولیدی آنها به ویژه در بخش انیمیشن، این باور به شدت تقویت می‌شود که در پس این صنعت پول ساز، قطعا ایدئولوژی و تفکر خاصی نهفته که قرار است به کمک سرمایه و تکنیک در جهان گسترش یابد.


آنچه مسلم است این که از سالها پیش تاکنون، لابی صهیونیسم در هالیود، سیطره خود را در عرصه تولیدات کودک به شدت گسترش داده است. علاقه کودکان ما به داشتن تصاویر متعدد از شخصیت‌های کارتونی والت دیزنی تا عروسک‌ها و اسباب بازی‌های شخصیت‌های آنها، آنچنان شدید است که خرید آنها برای خانواده‌ها به یک عرف معمول و اجتماعی تبدیل شده است.


به عبارت دیگر، شرکت‌های انیمیشن سازی، تنها برای همان ساعتی که کودکان ما انیمیشن تولیدی آنها را می بیند، برنامه ریزی نمی کنند، بلکه تلاش می‌کنند تا فکر و ذهن کودک را حتی در رختخواب شبانه و بازی های کودکانه اش متوجه رفتار و موضوع مورد نظر خود نمایند. از این روی، می توان گفت نه تنها کودکان معصوم، بلکه والدین هم نمی توانند تصور کنند در پی این زیبایی ها و لطافت، ممکن است یک جهان بینی خاص و خارق العاده با اهداف بلند مدت نهفته باشد که می خواهد، چهره فرهنگ های خاص جهان را به چهره ای واحد و مطلوب سرمایه داران صهیونیسم بدل کند.


این نکته انکارناشدنی است که یهودیت صهیونیست به یاری سرمایه های هنگفت (و البته ‌اندیشه و برنامه ریزی دراز مدت) توانسته است در عرصه فرهنگ، گوی سبقت را از دیگر رقبای جهانی برباید و از این ابزار قدرتمند در راستای رسیدن به اهداف جهانی خود استفاده نماید؛ اما این نباید باعث شود که متولیان فرهنگ جامعه و رسانه‌ها خود را بازنده بدانند و لااقل با تفسیر وتبیین این امور برای والدین وخانواده‌ها باعث ارتقای سطح آگاهی عمومی جامعه شوند.


در این نوشتار تلاش خواهیم کرد برای نمونه و تنها در حد چند سطر، اشاره ای داشته باشیم به محتوای پنهان برخی از آثار مهم انیمیشن جهان که همه ما و دست کم کودکان و همه ما با آنها آشنا هستند و ساعت ها از زندگی معصومانه خود را با آنها گذرانده اند.


بی گمان نقد و تحلیل هر یک از این آثار که از قضا به لحاظ تکنیکی بسیار قابل تأمل و گفت وگو هستند، فرصت بسیاری را می طلبد و می توان درباره هر یک از آنها ساعت ها به بحث نشست، لیکن هدف این نوشتار اشاره ای به اصل موضوع و تلنگری برای مخاطب (والدین آن آثار و چشم پوشی از نقاط قوت تکنیکی موجود در آنها تنها به تحلیل محتوای کوتاهی از این آثار با هدف نمایان کردن ایدئولوژی نهفته در آن بسنده کنیم و بر این باوریم وقتی این آثار را در کنار یکدیگر قرار می دهیم، هر یک همچون اجزای یک پازل بزرگ خواهند بود که در جوار هم فرهنگ صهیونیسم جهانی را تقویت کرده و ذهن کودک امروز را برای پذیرش تفکرات سلطه طلب صهیونیسم جهانی در آینده آماده می سازد:



1- میکی موس:


نخستین شخصیت معروف شرکت والت دیسنی، یک موش کوچک و دوست داشتنی بود به نام «میکی موس».


مجموعه میکی موس سال هاست که تولید می شود و هم اکنون نیز شخصیت محبوب نسل دیروز و امروز به شمار می رود.


جالب است بدانیم از دیرباز یهودیان را با نام «موش کثیف» می شناختند. والت دیسنی به کمک میکی موس توانست در چند دهه کاری کند که این واژه جای خود را به «موش دوست داشتنی» بدهد و دیگر کسی نمی توانست برای یهودیان تصور «موش کثیف» را داشته باشد.


میکی موس معصوم که همواره مورد تهاجم رقبای خود قرار می گرفت و تنها به کمک زیرکی بر دشمنان پیروز می شد، نمادی شد از معصومیت قوم یهود! که باید تلاش کند با تنها سرمایه خود، یعنی زیرکی، خود را از دست دشمنان جهانی رهایی دهد.


2- تام وجری:


شخصیت «جری» در مجموعه تام و جری در واقع ادامه شخصیت میکی موس است. جری موش زبل و بد جنسی است که با شیطنت و ناجوانمردی همواره بر گربه ابله و احمق پیروز می شود. این پرسش که چرا برخلاف دنیای واقعیت، همواره این موش است که برگربه پیروز می شود، چیزی است که ناخودآگاه ذهن کودک و بزرگسال را به خود معطوف می دارد و از سوی دیگر، به تدریج این حس را در ذهن کودک نهادینه می کند که می توان با دغل و حقه بازی همیشه پیروز شد.


تام و جری علاوه بر اثرات خاصی که بر مخاطبان جهانی داشت، توانست حس اعتماد به نفس را در مخاطبان یهودی خود – که سالها از موش کثیف بودن در رنج بودند – نهادینه نماید. موش کثیف صفتی بود با بار معنایی ترسو بودن و منزوی که هیچ کدام از آنها در موش کوچک والت دیزنی دیده نمی شد.

 


3- لوک خوش شانس:


مجموعه لوک خوش شانس، داستان گانگستر سپیدپوستی است که هیچ خانه و کاشانه‌ای ندارد؛ اما همیشه فرشته نجات سرخ پوستان بومی است و وجودش باعث می‌شود که افراد و قبیله‌های گوناگون، هیچ گاه وارد جنگ و دعوا نشوند. او به همراه اسب بذله گو و سگ شوخ طبعش همیشه به دنبال تبهکاران است و در پایان هر بخش، تنها به سوی غروب خورشید می‌رود؛ اما چرا غروب خورشید؟!! شاید اگر بدانیم غروب خورشید در کتاب مقدس، نماد سرزمین موعود یهودیان است، به خوبی پاسخ این پرسش را دریابیم. لوک خوش شانس سعی می‌کند تا به خوبی معرف یهودی خوش برخورد و مهربانی باشد که بدنبال سرزمین موعود و مادری خود است و در این راه به رسالت خود یعنی ایجاد امنیت برای دنیا عمل می‌کند.



4- هاچ زنبور عسل:


خیلی از ما در دوران کودکی خود، مجموعه جذاب «هاچ زنبور عسل» را دیده ایم و بی هیچ تأملی، حاضر هستیم دیدن آن را به کودکان دلبند خود توصیه کنیم؛ اما خوب است بدانیم داستان هاچ زنبور عسل به کودکان یهودی می‌فهماند که باید همواره به دنبال مادر ( نماد سرزمین موعود ) خود باشند و دیگران همچون موجودات مخوف این انیمیشن، همواره در این راه، سد راه او هستند و البته در این راه می‌توان روی کمک برخی دوستان مو بور حساب کند.


نکته: گشتن به دنبال مادر تم غالب مجموعه‌های انیمیشنی است که کشور‌های آسیایی و در رأس آنها ‍ژاپن به سفارش شرکت‌های صهیونیستس هالیوود تولید کرده‌اند، همچون «دختری به نام نل»؛ «حنا دختری در مزرعه»، «باخانمان»، «چوبین» و غیره. همان طور که گفتیم، مادر در فرهنگ یهودی، نماد سرزمین موعود یهودیان است. این انیمیشن‌ها هرچند با هدف بیشترین تأثیر بر کودکان یهودی جهان ساخته شده اما به دیگر کودکان جهان نیز این حس را القا می‌کند که تصاحب دیگر سرزمین ها با عنوان برگشتن به سرزمین مادری، حق مسلم قوم یهود است.


5- شیر شاه:


شاید کمتر کسی فکرش را بکند، مجموعه سه قسمتی شیر شاه بر پایه پیام‌های سیاسی شکل گرفته باشد. در شیر شاه به خوبی جنگ دو ابر قدرت برتر- جنگل ـ و آشتی نسل های آینده آنها دیده می‌شود. این اثر نمادی از جنگ سرد آمریکا و شوروی در سال های طولانی پس از جنگ دوم جهانی است که سرانجام به آشتی نسلها و فروپاشی نظام کمونیسم پایان می یابد؛ اما یادمان نرود شیر در فرهنگ یهودی نماد سلطه جهانی صهیونیسم است. در تورات می‌خوانیم:… و بقیه قوم یعقوب در میان امت‌ها و قوم‌های دیگر مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر درنده در میان گله‌های گوسفند خواهند بود که هنگام عبور پایمال می‌کنند و می درند و کسی نمی‌تواند مانع آنها شود.


6- دامبو فیل پرنده:


«دامبو» بچه فیل زشتی است که ابتدا مورد تمسخر و بی توجهی اطرافیان قرار می‌گیرد؛ اما سرانجام می‌تواند با تلاش خود را بالا بکشد (نمادی از قوم یهود که در جوامع مختلف چندان مورد توجه نبودند). مادر دامبو عرقچینی شبیه به کلاه یهودیان بر سر دارد و به این ترتیب از دیگر فیل ها متمایز می‌شود. گناه او تنها اینست که می‌خواهد از فرزندش حمایت کند؛ اما زندانی می‌شود. سرانجام، دامبو شایستگی خود را ثابت می‌کند و در عملیاتی پیروزمندانه، همه تحقیر هارا پشت سر می‌گذارد و پرچم سیرک را که البته بی شباهت به پرچم اسرائیل هم نیست به اهتزاز درمی‌آورد. این انیمیشن اعتماد به نفس و خودباوری را به کود کان یهود هدیه می‌کند و به خوبی مظلومیت ساختگی یهود (صهیونیسم) را تداعی می‌کند.


7- جوجه اردک زشت:


شخصیت گوشه گیر و زشت جوجه اردک شبیه دامبو فیل پرنده است، به ویژه اینکه در پایان، همانند او به موفقیت می‌رسد و تبدیل به یک قوی بسیار زیبا می‌شود. حرکت این قوی زیبا به سمت خورشید در غروب هم همان نمای معروف انیمیشن لوک خوش شانس را به یاد می‌آورد. از این روی، کارتون معروف جوجه اردک زشت نیز که در اصل برای مخاطب یهودی تولید شده است، ذهن کودکان معصوم امروز را به سوی آرمانهای صهیونیسم سوق داده و آنها را برای پذیرش تفکرات یهود در فردا آماده می‌سازد.


8- گالیور:


در همان نگاه نخست به انیمیشن معروف «گالیور» با یک سفید پوست بلند بالا با مدل موها و لباس انگلیسی ـ آمریکایی مواجه می‌شویم که از طریق دریاها به سرزمین عجیب کوتوله‌ها (نماد مشرق زمین) پا نهاده و به آنها در مبارزه علیه دشمنانشان کمک می‌کند. به این ترتیب، این موضوع در ذهن کودک شکل می‌گیرد که این « انگلوساکسون ها» هستند که باید منجی همیشگی آنها باشند.


9- پرنس مصر:


هالیوود در عرصه انیمیشن‌های مذهبی نیز به طور جدی ورود کرده است. این انیمیشن روایتگر زندگی حضرت موسی (ع) است. در این کارتون بسیار پر هزینه به خوبی روایت تحریف شده هالیوود از دین و تمایل آن را به سکولاریسم می‌بینیم.


در «پرنس مصر» به طرز ماهرانه‌ای منزلت عصمت و شأن این نبی مکرم الهی تنزل می‌یابد. هالیوود مشابه این انیمیشن برنامه‌های کارتونی دیگری مربوط به زندگی حضرت نوح (ع) وحضرت یوسف (ع) نیز تولید کرده است.


10- شرک:


هرچند «شرک (?)» انیمیشنی بسیار حرفه‌ای جذاب و دوست داشتنی بود، کودکان در سری‌های دو وسه آن به طرز باور نکردنی با مقوله سکس و معاشقه‌های طولانی روبه رو شدند. این گونه تصاویر و صحنه‌ها به تدریج ذهن کودک را درگیر موضوعاتی می‌کند که متناسب با سن او نبوده و وی را با بسیاری ناهنجاری های شخصیتی رو به رو می‌کند.


11- سری جدید سندباد:


در سری جدید انیمیشن «سندباد (افسانه هفت دریا)»، دیگر اثری از آن فضای زیبای شرقی نیست. از علی بابا و علاالدین هم خبری نیست. به جای آن مخاطب با انبوهی از قول و دیو و خشونت و جملات رکیک روبرو می‌شود و سندباد مهربان، تبدیل به کسی شده که با هفتاد ضربه شمشیر خود، یک کشتی بزرگ را تصاحب کرده و دریا را از خون رنگین می‌کند.

12- ناین (نه):


این انیمیشن را باید برنامه استاندارد آموزش مبانی «کابالا» برای کودکان و حتی بزرگسالان نامید. در این انیمیشن به روشنی از فردی به نام «پاراسلوس» و کتاب معروف او نام برده می‌شود. (پاراسلوس یک جادوگر و پزشک معروف فرقه منحط کابالا یا همان عرفان صهیونیستی است). در این انیمیشن ضمن تبلیغ کاملا آشکار فرقه انحرافی کابالا بیننده به طور دقیق با فلسفه و مبانی این تفکر آشنا می‌شود.



13- ای کیو سان:


آنچه در مجموعه جذاب انیمیشنی «ای کیو سان» به خوبی تبلیغ می‌شود، نقش تفکرات بودایی در پرورش ذهن انسان است. کودکان ایرانی ناخود آگاه با دیدن این مجموعه جذب تفکرات بودایی و نیز آداب و سنن و باورهای آنها می‌شوند که این تنها به دلیل شخصیت جذاب مهربان و دوست داشتنی قهرمان فوق العاده باهوش قصه یعنی ای کیو سان است؛ اما چرا بودایی؟! (در این باره در ادامه صحبت می‌کنیم).



14- پاندای کونگ فو کار:


این هم از انیمیشن‌های زیبای تولید شده در سالهای اخیر است که بسیار مورد توجه کودکان قرار گرفته و در آن کودک ایرانی به خوبی با باور‌ها و ویژگی های خاص فرهنگ و آیین بودا و مذهب ذن آشنا می‌شود. لازم به ذکر است، کونگ فو، بیش از آن که یک ورزش باشد، یک مذهب و ایدیولوژی است که بر پایه باور‌های بودایی شکل گرفته است و در این انیمیشن به طور بسیار جذابی تبلیغ می‌شود.


نکته: در سال های اخیر، جهان غرب دریافته برای ادامه حیات نیاز به معنویت و نگاه فوق مادی به جهان دارد. از این روی، می‌بینیم در کشور‌های غربی، توجه به آیین‌ها و تفکرات شرقی روز به روز افزایش می‌یابد؛ حتی گسترش روزافزون اسلامگرایی در جامعه غربی را می‌توان از این منظر بررسی نمود که حاصل از به بن بست رسیدن تفکرات مادی گرایانه غرب است.


هالیوود این مهم را به خوبی درک کرده و تحت هدایت سردمداران صهیونیسم خود، در تلاش است تا با گسترش فرقه‌های نوظهور آمیزه‌ای از عرفان های بودایی و یهودی را در قالب معنویتی خود ساخته به مخاطبان دهد. این نگرش باعث شده تا نقش بودیسم را در بیشتر آثار هالیوودی بسیار برجسته ببینیم.

 


15- فرار جوجه‌ای:


این انیمیشن یکی از آثار جذاب برای کودکان است. سرتاسر فضای داستان و مزرعه که با سیم خاردار گرفته شده یادآور اردوگاه‌های کار اجباری آلمان نازی و هلوکاست (یهودی سوزی) کذایی است که سال هاست صهیونیسم در راستای اثبات آن می‌کوشد. ناجی مرغ های قربانی (نمادی از یهودیان) خروس خلبانی است که آمریکایی بوده و سرانجام با نجات مرغ‌ها آنها را به سوی دشتی باصفا (یادآور سرزمین موعود یهودیان ) راهنمایی می‌کند. این انیمیشن، یکی از بارزترین آثار کودکان در عرصه ترویج تفکرات صهیونیسم و ترویج هولوکاست است.


16ـ ماتریکس:


انیمیشن سه بخشی ماتریکس، دارای مسائل و مباحث متعددی است. محور اصلی این انیمیشن همانند نسخه اصلی آن، یعنی سینمایی‌های ماتریکس ترویج عرفان بودایی است، آن هم بانگرش صهیونیستی آن اما در کنار این هدف به خوبی موضوع آخرالزمان را آماج قرار می‌دهد، به گونه ای که دقیقا شیطان‌های روباتیک را در حالی نشان می‌دهد که از مکه و مدینه در حال حرکت هستند. در بخشی از این انیمیشن شکارا نقشه هلال جغرافیایی شیعه را روی نقشه‌ای در سازمان ملل می‌بینیم که خرمگس زشتی بر آن نشسته و سپس قهرمان داستان با ضربه‌ای مگس را کشته و نقشه را پاک می‌کند. این کار به خوبی نشان دهنده توهین مستقیم تولیدکنندگان برنامه به فرهنگ شیعه است.


همچنین به تصویر کشیدن ربات‌های شیطانی در حالی که فرمانده آنها، شمشیر بر دست سوار بر اسب سپیدی است و در پایان کشته می‌شود، اهانت دیگری به باور‌های دینی شیعه در خصوص آخرالزمان به شمار می رود.


17 ـ مجموعه باربی:


باربی مجموعه انیمیشن بسیار پر طرفداری است که همراه با عروسک و لوازم جانبی اش سالهاست به عنوان نماد ابتذال، برهنگی و مصرف گرایی جهان غرب در اذهان کودکان رخنه کرده و آنها را برای پذیرش نمادهای مبتذل فرهنگ غرب در بزرگسالی آماده می کند. این انیمیشن و عروسک‌های آن با ده ها طرح و مدل در حالی که لبخندی ملیح بر لب دارد، به راحتی زمینه‌های الگوپذیری از پوشش، آرایش، رنگ مو، تناسب خاص اندام و به نوعی رفتار هوس انگیز را برای کودکان و نوجوانان فراهم می‌سازد.


کارشناسان بر این باورند، هجوم نمادهای باربی در جامعه، می‌تواند اثرات مخربی بر نوجوانان داشته باشد به گونه ای که در اروپا و آمریکا هم اکنون نهادها و موسسات ضد باربی تشکیل شده است. این کارشناسان معتقدند هم زیستی با باربی، باعث بلوغ زودرس و افزایش تمایلات هم جنس گرایی در دختران می‌شود.



آنچه آمد، مروری سریع بر شماری از انیمیشن‌های بسیار معروف بود که متأسفانه بارها از رسانه ملی نیز پخش شده‌اند و به راحتی، در دسترس کودکان ما نیز قرار می‌گیرند. در این بخش، نمی خواستیم تا این انیمیشن ها را نقد کنیم، چراکه اگر چنین بود، قطعا برای هر یک باید به موضوعات بسیار بیشتری می‌پرداختیم؛ بنابراین، در اینجا به همین اندک و تنها در حد اشاره‌ای بسنده می‌کنیم.آنچه مسلم است، علاوه بر موضوعات فوق خشونت و پرخاش هدیه اصلی بسیاری از انیمیشن‌های موجود در بازار است که مدام در معرض استفاده کودکانمان قرار می‌گیرد. جا دارد به دوبله بسیار بد و آکنده از جملات رکیک برخی از شرکت ها هم اشاره شود که گویی، هیچ نظارتی بر آنها نیست. همین طور شرکتهایی که در قالب بسته‌های شانسی این محصولات را بدون هیچ نظارتی در قالب هدیه و شانس به کودکان می دهند.


سخن پایانی


سال هاست بازار انیمیشن‌های هالیوودی در ایران داغ شده است. این انیمیشن‌ها به سرعت و با سطحی نگری بسیار دوبله و به راحتی از رسانه ملی پخش می‌شوند، بدون هیچ نظارتی. آنچه گفتیم، به این معنی نیست که انیمیشن خوبی در آن سوی مرزها تولید نمی‌شود، بلکه همسویی همه جانبه متولیان فرهنگی کشور با برجسته شدن تعداد خاصی از این محصولات است که پرسش برانگیز است و اینکه چرا در این همه سالها و با بروز و ظهور تکنولوژی‌های پیشرفته وارداتی در کشور، هنوز شاهد رشد صنعت انیمیشن در ایران نشده ایم؟!


در عوض به نظر می‌رسد در عرصه تولیدات کودک عقبگرد کرده و سیر نزولی یافته ایم! هنوز بزرگتر‌های ما « علی کوچولو»، «زهره و زهرا»، «هادی و هدی»، «هشیار و بیدار»، «آفتاب و مهتاب»، «خونه مادر بزرگه» را از یاد نبرده‌اند.


مگر همین «مدرسه موش ها» نبود که کشور ژاپن با افتخار آن را از ما خرید؟‌!


مگر همین «کلاه قرمزی و پسرخاله» نبود که در جامعه آن همه موج ایجاد کرد؟!


ما را چه شده که امروز آن همه نبوغ را فراموش کرده ایم و به جای توجه به هنرمندان با ذوق و توانایمان دنبال آثار مبتذل غربی می‌گردیم؟!


آنچه کودک امروز ایرانی نیاز دارد، نه «فوتبالیست ها»ست و نه «سند باد» جعلی غربی‌ها. کودک ایرانی به فیلمها و انیمیشن های پر محتوایی نیاز دارد که بر پایه داستان های جذاب و غرور آفرین ملی و آموزه‌های اسلامی تولید شده باشد؛ «رستم و سهراب» و «آرش» چه اشکالی دارند که دست به دامن «سوپرمن» و «پسر جهنمی» شده ایم؟!«بوعلی»، پسر دانای ایرانی چه ایرادی دارد که «ای کیو سان» باید نماد دانایی برای کودک ما باشد و در نهایت کجای فرهنگ اسلامی ما ناقص است که باید کودک ما را همسو با برنامه ریزی صهیونیسم جهانی به سوی بودیسم سوق دهیم ؟!


منبع : نــورالــمهــدیــ

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۰ ، ۱۳:۰۸
آشنا
به گزارش آینده روشن، آیت الله علی اسلامی، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد حوزه و دانشگاه، در دومین نشست از سلسله نشست های آموزشی ویژه عمره دانشجویی، به تشریح سیر تاریخی چهار مذهب اسلامی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی پرداخت و گفت: همه مسلمانان موظفند وحدت، اتحاد و همدلی را حفظ و عوامل تشنج، اختلاف و تفرقه را از خود دور کنند.

وی با اشاره به سخنان ابن تیمیه در قرن هشتم هجری، اظهار داشت: ابن تیمیه در مذهب حنبلی بود و در زمان خود حرف های تازه ای زد و پس از آن از سوی علمای اهل سنت و فرق اسلامی تکفیر شد.

وی افزود: پس از ابن تیمیه شخصی به نام محمدبن عبدالوهاب در قرن دوازدهم و در عربستان ظهور کرد و با هماهنگ شدن و جلب اعتماد خاندان سعودی، مذهبی به نام وهابیت را شکل داد. حرف های محمد بن عبد الوهاب همان حرف های ابن تیمیه قرن هشتم بود.

آیت الله اسلامی هماهنگ شدن سیاست با آل سعود و مذهب با محمدبن عبدالوهاب را موجب گسترش وهابیت در عربستان، عراق، اردن و سایر کشورها دانست و تصریح کرد: ما با وجود دشمن صهیونیسم در مقابل خود، موظفیم وحدت را حفظ و در صفوف نماز جماعت مسلمانان شرکت کنیم و طبق فتوای مراجع تقلید خود عمل کنیم؛ البته این در حالی است که حساب وهابی ها و سلفی ها جدا است. باید آنها و اقدامات آنها را بشناسیم.

وی افزود: وهابی ها برای ایجاد اختلاف بین مسلمانان تلاش می کنند و بعد از انقلاب اسلامی ایران، مجموعه ای از شبهات و تشکیکات را در قالب جزوه و لوح فشرده منتشر کردند.

عضو مجلس خبرگان رهبری، با اشاره به شبهات طرح شده از سوی وهابی ها، بر لزوم پاسخگویی علمی و منطقی به این شبهات تأکید کرد و گفت: وهابی ها تشکیکات بسیاری درباره موضوع مهدویت ایجاد کردند. یکی از آنها این است که وهابی ها معتقدند حضرت مهدی (عج) به دنیا نیامده و کسی هم نمی تواند از سوی امامی که متولد نشده، نیابت داشته باشد. که این ادعای آنها بوی سیاست و مخالفت با ایران دارد و بحث و مناظره علمی در آن نیست.

وی اذعان داشت: همه ملل و آیین ها معتقدند روزی مصلحی می آید و تمام مسلمانان و فرق اسلامی معتقدند که «الامام المهدی» روزی ظهور می کند و در نهایت تمام شیعیان و اکثر علمای اهل سنت می گویند «الامام المهدی» به دنیا آمده ولی در پس پرده غیبت است.

وی به عقاید وهابی ها و عده محدودی از علمای اهل سنت درباره ولادت امام زمان (عج) اشاره کرد و ابراز داشت: وهابی ها و عده محدودی از علمای اهل سنت معتقدند امام مهدی به دنیا نیامده و دلایلی را هم برای این ادعا مطرح می کنند که با کمی تحقیق و بررسی می توان دلایل منطقی در رد آن مطالب عرضه کرد.

وی اظهار داشت: وهابی ها می گویند ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة» نوشته است که محمد بن جریر طبری در کتابش آورده که حسن بن علی العسکری هنگام فوتش اولادی نداشت است. که با اندکی تامل در کتاب طبری پی می بریم ابن تیمیه که چهار مذهب و اهل سنت او را لعن کرده اند، دروغ گفته و طبری چنین چیزی نگفته است.

وی در پاسخ به دومین ادعای وهابی ها که می گویند چون ابن خلدون در کتابش منکر احادیث مهدوی شده، پس امام مهدی (عج) به دنیا نیامده است، گفت: ابن خلدون در کتابش 23 روایت ذکر کرده و خود در مقدمه کتابش گفته است که از میان آنها 19 روایت ضعیف است و در مورد 4 روایت دیگر چیزی نگفته، در حالی که ما بیش از دو هزار روایت از شیعه و سنی درباره امام مهدی داریم و نمی توان به نقل 19 روایت از ابن خلدون اکتفا کرد.

آیت الله اسلامی در رد شبهه دوم وهابی ها که می گویند در صحیح بخاری و مسلم احادیث مهدوی نیامده پس امام متولد شده است، اظهار داشت: بخاری در مقدمه کتاب خود گفته است که من از صد هزار حدیث صحیح، چهار هزار حدیث را انتخاب کرده ام که ممکن است احادیث مهدوی در مابقی احادیث باشد.

وی از تهیه و تنظیم چهار جلد کتاب در رد شبهات وهابیان خبر داد و گفت: جلد سوم این کتاب حاوی سخنانی از علمای اهل سنت از قرن هشتم تا کنون است که معتقدند حضرت مهدی به دنیا آمده است و اعتراف 200 نفر از رجال اهل سنت از اوایل قرن چهار تا قرن حاضر در آن جمع آوری شده است.

وی درپایان خاطر نشان کرد: امریکا، انگلیس و صهیونیسم با هدف ضربه زدن به انقلاب، شبهاتی را در موضوع مهدویت و درباره اهل بیت مطرح کرده و می کنند.

دومین نشست از سلسله نشست های آموزشی ویژه عمره دانشجویی، نهم خرداد با حضور 2500 دانشجوی عمره گزار در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۰ ، ۱۳:۰۱
آشنا
شیخ «یاسین عجلونی» از شیوخ وهابی اردن در سخنرانی چند روز پیش خود با مطرح کردن ادعاهای عجیبی، به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اهانت کرد.

به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران ،  این شیخ وهابی ،  در اظهارات خود خطاب به حاضرین در محل گفت: در آینده ای نزدیک شاهد بازگشت خلافت هاشمیون و فتح بیت المقدس و آزادسازی آن از دست یهودیان اشغالگر به دست «ملک عبدالله دوم» پادشاه اردن خواهیم بود!

«یاسین عجلونی» همچنین افزود: این واقعه زمانی رخ می دهد که خداوند متعال «ملک عبدالله دوم» را به راه راست و واقعی هدایت خواهد کرد و از طریق وی امت اسلامی را نیز هدایت خواهد نمود!

او همچنین گفت: انشاءالله در سال ۱۴۴۶ هجری قمری، یعنی حدودا بعد از ۱۳ سال ما شاهد آزادی کامل بیت المقدس و بازگشت آن به صاحبان اصلی اش یعنی مسلمانان خواهیم بود.

این چهره وهابی در ادامه ادعاهای خود گفت: بر اساس روایات موجود، فرزند «ملک عبدالله دوم»، همان “مهدی منتظر” است که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد!

وی افزود: ما در حال حاضر حکومتی اسلامی که مانند حکومت پیامبر صلی الله باشد، نداریم. انشاءالله «محمد» فرزند «ملک عبدالله» به خلافت خواهد رسید و همان حکومت اسلامی را بنا خواهد کرد!

گفتنی است پیش از روی کارآمدن آل سعود در عربستان سعودی، هاشمیون کلیدداران کعبه به شمار می رفتند و این به معنی حکومت داری آنان در آن منطقه بود. هاشمیون از اجداد پادشاه فعلی اردن هستند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۰ ، ۱۲:۵۶
آشنا
یک کارشناس سیاسی عربستانی از توطئه هدفمند رژیم آل سعود برای نابودی تمام آثار اسلامی در شهرهای مکه مکرمه و مدینه منوره در پوشش طرحهای توسعه این اماکن مقدس پرده برداشت.

به گزارش مشرق، "فواد ابراهیم" با هشدار درباره طرحهای رژیم آل سعود برای نابودی میراث اسلامی در شهرهای مقدس مکه و مدینه به العالم گفت : مقاله بسمه بنت سعود شاهزاده سعودی که از فساد مقامات سعودی پرده برداشت، نخستین مقاله یا مطلب دراین مورد نیست چرا که پیش از این نیز مقالات زیادی در مطبوعات محلی و خارجی درباره فساد شایع در دربار خاندان سعود منتشر شده است.

وی با ابراز تاسف از اینکه مردم و مسئولان کشورهای اسلامی با جنایتی در این سطح برخورد مناسب نداشته‌اند، افزود : مردم و مسئولان در کشورهای عربی و اسلامی وظیفه دارند، برای توقف این جنایت که رژیم آل سعود طی مراحلی مرتکب می شوند، وارد عمل شوند و به پا خیزند.

فؤاد ابراهیم گفت : صحبت مسئولان سعودی از طرح های توسعه، دروغ محض است؛ زیرا این طرح ها باید اصلاح زیرساختها را در شهرهای مکه و مدینه نیز شامل شود، این در حالی است که هنوز مشکلات زیادی در زمینه شبکه آب و فاضلاب و تامین آب آشامیدنی دراین شهرها وجود دارد.

وی توسعه را منحصر به طرح های تجاری دانست که شاهزادگان آل ‌سعود آن را با هدف استفاده اقتصادی در جایگاه مسجدالحرام و مسجد نبوی(ص) اجرا می کنند.

وی گفت: نبود موانع قانونی و نیز مخالفتهای مردمی و اسلامی و حتی بین‌المللی در زمینه اجرای طرح های مربوط به از بین بردن آثار اسلامی در شهرهای مکه و مدینه منوره، سبب شده است که مسئولان سعودی به اجرای این طرح‌ها ادامه دهند.

فؤاد ابراهیم با تاکید بر لزوم بازنگری در سرپرستی و نظارت آل سعود بر اماکن مقدس در حجاز اظهار داشت : اکنون به مرحله ای رسیده‌ایم که حتی احتمال تخریب مسجدالحرام نیز در راستای طرح‌های فعلی مسئولان سعودی که به نام توسعه اجرا می‌شود، وجود دارد.

کارشناس مسائل سیاسی عربستان درباره وجود طرح هایی برای خارج کردن مقبره پیامبر اسلام (ص) از مسجد نبوی و تخریب "القبة الخضراء" (گنبد سبز) که بن عثیمین ازعلمای وهابیت آن را مطرح کرده است، هشدار داد.

وی درباره میزان تاثیر پذیری عربستان از بهارعربی گفت : احتمال اینکه عربستان هم دستخوش تحولات شود، وجود دارد و آنچه سبب شده است این کشور تاکنون دربرابر اعتراضات مصون بماند، توانایی این کشور برای به دست آوردن فرصت بیشتر است.

کارشناس مسائل سیاسی عربستان با اشاره به وجود خشم مردم این کشور از استبداد و فساد و احتکار منابع ثروت و قدرت توسط مسئولان آل سعود اظهار داشت : مردم عربستان خواهان آزادی و مشارکت در تصمیم گیری در امور کشور هستند و اکنون دلایل کافی برای تغییرات گسترده در عربستان وجود دارد.

وی هدف از اقدام مسئولان سعودی درهزینه کردن ۳۶ میلیارد دلار برای مسائل اجتماعی در ۱۷ مارس گذشته را به تاخیر انداختن لحظه انفجار در این کشور دانست و گفت : به هرحال عربستان هم از روند تغییرات مستثنا نخواهد بود و تغییرات دیر یا زود این کشور را نیز فرا خواهد گرفت.

از سوی دیگر یک شخصیت لبنانی خاطر نشان کرد طرح‌های توسعه حرمین آثار اسلامی را نابود کرده است

شیخ عبدالناصر الجبری رئیس دانشکده دعوت اسلامی لبنان هم در گفتگو با العالم اظهار داشت : طرح‌های توسعه حرمین شریفین با هدف افزایش ظرفیت پذیرش حجاج در مکه مکرمه و مدینه منوره، جوانب معنوی این اماکن مقدس را رعایت نکرده است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۰ ، ۱۲:۵۴
آشنا

دکتر عصام العماد، شیعه‌شناس، متخصص در علم رجال و حدیث و تاریخ، مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های مذاهب عربستان سعودی است. وی که خود زمانی پیرو وهابیت بوده و به مذهب تشیع گرویده است، در گفت‌وگوی تفصیلی به تشریح شکل‌گیری فرقه وهابیت و افشای ماهیت آن پرداخته است.
 
وی با بیان این که مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است، گفت که نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری که در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفکر است.

العماد، بزرگ‌ترین مشکل دنیای اسلام را حرکت وهابیت دانست و با بیان این که وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند، پیشنهاد داد که علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تکفیری وهابیون بیانیه‌ای مشترک صادر کنند.

وی با اشاره به این که فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است، آن را در راستای متوقف کردن حرکت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمین دانست.

دکتر عصام العماد که یمنی‌الاصل و 39 ساله است و تحصیلات خود را در دانشگاه‌های عربستان گذرانده و روزی خود در زمره پیروان وهابیت بوده و امروز به عنوان یک شیعه‌شناس در ایران به تدریس و تالیف مشغول است، در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: صدور فتوای تکفیری 38 نفر از علمای وهابی عربستان چیز غریب و جدیدی نیست؛ چرا که وقتی ما به تاریخ وهابیت از بدو تأسیس آن نگاه می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که وهابیت در بستر تکفیر به وجود آمده و بر طبق آن رشد و حرکت کرده است.

وی گفت: گمان نمی‌کنم هیچ مذهبی همانند وهابیت در فضای تکفیری تبلور یافته باشد و متاسفانه این‌گونه تندروی آنان ناشی از جهل به معنی تکفیر و خصوصیات آن است.

العماد اظهار داشت: بنده از آن زمان که به ایران آمدم مشغول تالیف کتب و نقد روش وهابیت شدم که یک نمونه از مناظراتم با یکی از مفتی‌های کویت صورت گرفت و آن در مجموعه کتاب «الزلزال» چاپ شده است که به فارسی نیز ترجمه شده است.

 
مؤسس فرقه وهابیت اطلاع کاملی از علوم اسلامی چون منطق و اصول و لغت نداشته است
 

وی ادامه داد: شیخ محمد عبدالوهاب مؤسس مذهب وهابیت است و فردی است که در خانواده‌ی علمی رشد و در نزد پدر و برادر خود تحصیل کرده است ولیکن متاسفانه انحرافات بزرگ فکری داشته است.

معتقدم شیخ عبدالوهاب با دو مشکل بسیار بزرگ دست و پنجه نرم می‌کرد که البته این دو مشکل را از مطالعات مکرر کتاب‌های وی، کشف کرده‌ام. مشکل اول وی کمبود علم بوده است. او اطلاع کاملی از علوم اسلامی چون منطق و اصول و لغت و... نداشته است.

وی گفت: شیخ محمد عبدالوهاب هرگز نتوانسته است تحصیلی کامل و جامع از علوم، در یک دانشگاه معتبر داشته باشد و هرگز نتوانسته به شکلی ملازم نزد شخصیتی علمی تلمذ کند.

عصام العماد افزود: متأسفانه شیخ محمدعبدالوهاب قبل از اینکه تحصیلات خود را به‌طور کامل تکمیل کند، عهده‌دار امر تبلیغ دین شد؛ این در حالی بود که وی دارای روحیه تندرویی بود.

مشکل اساسی و بزرگ موسس وهابیت انحراف سلوکی نبوده بلکه مشکل فکری بوده است

وی مشکل دوم شیخ محمد عبدالوهاب را انحراف فکری و عقیدتی برشمرد و عنوان کرد: مشکل اساسی و بزرگ وی، مشکل فکری بوده است که نمونه چنین مسأله‌ای درمیان خوارج در زمان امام علی علیه‌السلام وجود داشته است.

 
عبدالوهاب علاوه بر شیعه، اهل تسنن معتدل را نیز مورد هجمه قرار داد
 

وی اضافه کرد: از بدو ظهور شیخ محمد عبدالوهاب ما شاهد افکار خطرناکی از وی بودیم که متأسفانه وی فقط بر ضد شیعه عمل نکرد بلکه تمام اهل تسنن مخلص و معتدل را نیز مورد هجمه فتوایی خود قرار داد.

عصام العماد گفت: شیخ محمد عبدالوهاب معنای حقیقی و ضوابط اصلی تکفیر را پی نبرده بود؛ بنابراین جمع کثیری از مسلمانان شیعه و سنی را داخل در دایره شرک و تکفیر نمود و این همان خطر بزرگ است. وی هرکس که تابع افکارش نبود را ضد توحید می‌انگاشت.

وی ادامه داد: این شخصیت با فکر شخصی خود قواعدی را در زمینه توحید تدوین کرده بود و هر کسی را با این چهارچوب مخالفت یا نقد می‌کرد، کافر می‌شمرد و بر این اساس مشاهده می‌کنیم بزرگان علمی عالم اسلام را رد کرده است؛ مثلا کتاب توحید زمخشری، تفسیر آیات توحید امام فخر رازی و امام ابوحامد غزالی، طبرسی و عسقلانی، ثعلبی و حتی طبری که از علمای بزرگ اهل سنت است، در نظر شیخ محمد عبدالوهاب مصداق کتب مضله است و نویسنده آن کتاب، کافر است.

این محقق تاریخ اسلام خاطر نشان کرد: شیخ محمد عبدالوهاب یک نوع حساسیتی در مساله توحید داشت و درصدد بود با فکر خودش این مساله را حل کند غافل از اینکه کمیتش در این زمینه لنگ بود و او با کارش نه فقط مشکل در عربستان، بلکه در تمام جوامع اسلامی از اندلس تا ایران و پاکستان و در میان تمام فرق اعم از اشعری،معتزله، سلفیه و شیعه و... ایجاد کرد. وی باعث شد جنبش‌های بزرگ اسلامی به چند دستگی مبدل شوند و از حرکت باز ایستند.

 
موسس وهابیت می‌خواست توحید ساختگی خویش را بر دیگران تحمیل کند
 

عصام العماد تاکید کرد: بنده در صدد این نیستم که نیت شیخ محمدعبدالوهاب را در این کار بیابم؛ چرا که نیت، امری درونی و فقط خداوند متعال از آن مطلع است. آنچه برای من مسلم است، این است که شیخ با عملکردش می‌خواست توحید ساختگی خویش را بر دیگران تحمیل کند، بدون اینکه درک جامعی از آن داشته باشد. او به قدری تعصب داشت که در نامه‌های خویش به دیگران، آنان را مشرک خطاب می‌کرد و می‌گفت (من محمد عبدالوهاب الی المشرکین). وی معتقد بود جان و مال و زنان مخالفش برای طرفدارانش مباح است.

وی ادامه داد: حتی شیخ سلیمان عبدالوهاب برادر شیخ محمد عبدالوهاب نیز به مقابله با او پرداخت و روزی به او گفته بود«تو هرگز کتاب‌هایی را که خوانده‌ای به درستی درک نکرده‌ای».

وی تاکید کرد: بسیاری از مسایلی را که شیخ محمدعبدالوهاب متعرض آن شده است، به قدری تند است که بسیاری معتقدند «ابن تیمیه» که او هم یکی از شخصیت‌های افراطی در تاریخ بوده است، از وی معتدل‌تر بوده است؛ چرا که در باب بدعت، کثیری از امور هستند که شیخ محمد عبدالوهاب آن را داخل در شرک دانسته، ولی «ابن تیمیه» چنین نکرده است.

دکتر عصام العماد، فتوای تکفیری 38 تن از علمای وهابی را متأثر از فتاوای شیخ محمد عبدالوهاب عنوان و اضافه کرد: تا زمانی که راه حلی برای این معضل نیابیم، مشکل جهان اسلام حل نخواهد شد.

 
بزرگ‌ترین مشکل دنیای اسلام حرکت وهابیت است
 

وی گفت: شیخ محمدسعید رمضان لوطی که از فقهای بزرگ است، گفته بود «حدود 200 متفکر اسلامی از سراسر جهان اجتماعی تشکیل دادیم تا مشکلات جهان اسلام را بیابیم و حل کنیم. پس از بحث به این نتیجه رسیدیم که بزرگ‌ترین مشکل که دنیای اسلام با آن دست و پنجه نرم می‌کند حرکت وهابیت است.» اینان مشکلاتی در تمام دنیا اعم از آمریکا و فرانسه، آلمان و چین و تمام جاهایی که در آن نفوذ کرده‌اند، ایجاد نموده‌اند.

دکتر العماد از قول دکتر علامه یوسف قرضاوی نقل کرد: در دنیای اسلام کسی اعم از مرده و زنده وجود ندارد مگر اینکه وهابیت کتابی در لعن آن نوشته است چه شیعه باشد چه سنی، چه زیدی و چه...

وی خاطر نشان کرد: به عنوان مثال یک وهابی کتابی در رد سید جمال‌الدین اسدآبادی به نام «تحذیر الامم من کلب العجم = برحذر داشتن امت از ...فارسی» نوشته است. یک وهابی دیگر کتابی در رد صاحب «تفسیر المنار» به نام «صواعق من النار علی صاحب المنار: هجوم شعله‌های آتش بر سر صاحب کتاب المنار» نوشته است. دیگری کتابی به نام «الکلب العالی یوسف القرضاوی: ... بزرگ یوسف قرضاوی» نوشته است.

 
تمام نوشته‌های آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است
 

عصام گفت: بنده قبل از شیعه شدنم نزد فردی به نام «المدخلی» درس می‌خواندم که نزد این شیخ قریب 100 کتاب در لعن و رد بزرگان اسلام اعم از «سید محمد قطب»، «شیخ محمد غزالی»، «آیت‌الله خویی»، «شیخ محمد عبده» و ... وجود داشت. این در حالی است که ما در میان کتب وهابیون کتابی در رد مارکسیست، بودائیسم، بهائیت و تفکرات اسراییلی و آمریکایی نمی‌بینیم. تمام نوشته‌های آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است.

 
فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است
 

 
این، فتوایی است که از قصر سعودی صادر شده است
 

 
فتوای وهابیون در راستای متوقف کردن حرکت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمین است
 

وی تاکید کرد: فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است و باید توجه داشت که این فتوایی است که از قصر سعودی صادر شده است زیرا تمام علماء و مفتی‌های عربستان کارگزار حکومت هستند. این فتوا در جهت منافع اسراییل و برای متوقف کردن حرکت حزب‌الله لبنان و حماس و اخوان المسلمین و... صادر شده است.

عصام العماد، ظهور وهابیون معقول در عربستان را از پدیده‌های مبارک یاد کرد و به خبرنگار فقه و حقوق ایسنا گفت: شیخ سلیمان العوده، سردمدار وهابیون معقول از جمله کسانی است که شجاعت نقد شیخ محمد عبدالوهاب را یافت و او را به خطا منتسب کرد.

وی، دلیل تحقق چنین امری را دارای ریشه‌ی تاریخی عنوان کرد و گفت: پس از آنکه بین «ملک فیصل» و «جمال عبدالناصر» درگیری پیش آمد، «ملک فیصل» جهت انتقام‌گیری، جمعی از علمای اهل تسنن مصر از جمله «سید محمد قطب» و «شیخ محمد غزالی» را به عربستان دعوت کرد تا آنان را بر ضد «جمال عبدالناصر» به کار گیرد ولیکن وقتی آنان وارد عربستان شدند چون از تفکرات «سید جمال‌الدین اسدآبادی» و «شیخ محمد عبده» تاثیر پذیرفته بودند، تفکرات «شیخ محمد عبدالوهاب» را مورد انتقاد شدید قرار دادند.

عصام العماد گفت: وقتی اینان وارد عربستان شدند «شیخ ربیع مدخلی» و «بن‌باز» تعبیری کرده و گفته بودند ورود اینان به منزله‌ی بمبی است که موجب انفجار تفکر وهابی خواهد شد.

وی ادامه داد: «سید محمد قطب» پس از محکومیت به اقامت اجباری در عربستان مشغول تدریس شد و شاگردان معقولی چون «سلیمان العوده» را پرورش داد.

درشرایطی که امام علی علیه السلام وعمربن‌خطاب درعربستان نقد می‌شدند،کسی حق نقد عبدالوهاب را نداشت

عصام العماد گفت: من به یاد دارم زمانی در دانشگاه‌های عربستان نقد امام علی علیه‌السلام و حتی عمر بن خطاب به راحتی صورت می‌گرفت ولی هیچ‌کس حق نقد شیخ محمد عبدالوهاب را نداشت. در این ایام با ظهور بزرگانی شجاع چون «سید محمد قطب» و «شیخ محمد غزالی» این وضعیت افول یافت.

وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی«قطب»مقابله کنند،او را به شورش علیه ولی امر خودمتهم کردند

وی ادامه داد: وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی «سید محمد قطب» مقابله کنند، او را متهم کردند به این‌که علیه ولی امر خود شورش کرده است که او نیز در جواب گفته بود اگر ولی امری برای من باشد، او «جمال عبدالناصر» است.

 
حرکت وهابیت در جهت اهداف انگلیس، آمریکا و اسراییل است
 

 
نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری که در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفکر است
 

عصام العماد، حرکت وهابیت را در جهت اهداف انگلیس و آمریکا و اسرائیل برشمرد و گفت: این مذهب نگاهش فقط در مورد قبور است و به امور دیگر اهتمام ندارد و معتقدند زیارت قبور شرک است و انفجار قبوری که در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفکر است. این تا جایی بوده است که برخی از علماء گفته بودند، گویی شیخ محمد عبدالوهاب در مقبره متولد شده و بنابراین عقده‌ای درونی در این مورد دارد.

وهابیون چون درک درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت می‌دانند

وی، بنای قبور و اشکال مختلف مقبره را از جمله امور عرفی برشمرد و اضافه کرد: وهابیون چون درک درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت می‌دانند.

به اعتقاد عبدالوهاب، مشرکین مسلمان از مشرکین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعون‌ترند

مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام گفت: محمد عبدالوهاب آن‌چنان در مورد مسلمانان تندرو بود که در کتاب خود نوشته است مشرکین مسلمان از مشرکین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعون‌ترند.

 
مرض تکفیر امری است که باید نسبت به آن هوشیار بود
 

وی تصریح کرد: معتقدم هر جا تکفیری صورت گیرد پس از آن انفجاری در عالم رخ خواهد داد و مرض تکفیر امری است که باید نسبت به آن هوشیار بود.

این محقق و پژوهشگر تاریخ و حدیث تاکید کرد: باید مومنین کاملا مواظب و هوشیار باشند چرا که پشیمانی پس از تحقق مشکلات سودی نخواهد داشت.

وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و کربلا و نجف متوقف نخواهند شد

عصام العماد ابراز عقیده کرد: وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و کربلا و نجف متوقف نخواهند شد بلکه اگر فرصت یابند، حرم دیگر ائمه اطهار را نیز منفجر خواهند کرد.

 
علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تکفیری وهابیون بیانیه‌ای مشترک صادر کنند
 

وی پیشنهاد کرد: در مقابل صدور فتاوی تکفیری تمام بزرگان اهل سنت و شیعه در تمام نقاط عالم جمع شوند و بیانیه‌ای در محکومیت چنین اموری صادر کنند چرا که کوتاهی در این کار ضرر را متوجه همگان خواهد کرد. محکومیت مراجع دینی در قم و نجف در این زمینه کافی نیست.

 
از یک وهابی معتدل شنیدم که می‌گفت دولت ما ایران است
 

نباید با وهابیون عکس‌العملی مانند آنان داشت بلکه باید با جدال احسن آنان را مجاب کرد

عصام العماد اظهار داشت: الحمدالله امروز تمام مسلمانان از شیعه و سنی به جمهوری اسلامی ایران اطمینان دارند و خودم از یک وهابی معتدل شنیدم که می‌گفت دولت ما ایران است. نباید با وهابیون عکس‌العملی مانند آنان داشت بلکه باید با جدال احسن آنان را مجاب کرد.

 
در حوزه‌های علمیه ایران فتوایی بر تکفیر اهل سنت ندیده‌ام
 

وی تعصب شدید وهابیون را یکی از مشکلات بزرگ آنان عنوان کرد و ادامه داد: متاسفانه در تمام دانشگاه‌های عربستان کتاب‌های شیخ محمد عبدالوهاب جزو متون درسی است و از همان ابتدا افکار این شخصیت در وجود دانشجویان مستقر می‌شود لذا به یاد دارم که وقتی در دانشگاه «محمد سعود» درس می‌خواندم قریب هزار رساله دکترا در تکفیر شیعه وجود داشت. این در حالی است که در حوزه‌های علمیه ایرانی ما فتوایی بر تکفیر اهل سنت ندیده‌ام.

 
وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند
 

عصام العماد در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند و «محمد کباری» که یک عالم بزرگ سعودی کتابی فقط در رد تقریب مذاهب نگاشته است و «ابن‌جویری» فتوی بر حرمت خوردن غذای شیعه داده است؛ بنابراین اصلاح آنان کار آسانی نیست.

 
مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است
 

وی در عین حال خاطر نشان کرد: متاسفانه مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است به گونه‌ای که اگر مصلحت خود را در ارتباط با شیعه ببینند صدها کتاب در اسلامیت شیعه می‌نویسند.

عصام العماد عنوان کرد: علمای عربستان وقتی دیده‌اند ایران به عنوان رهبر فکری دنیای اسلام شناخته شده است، درصدد هجمه‌ی ایران برآمده‌اند و آنان وقتی انفجارات در کشور خود را دیدند به جهت تحقق چنین انفجاراتی در ایران، با صدور فتواهای تکفیرانه افکار را به چنین سمتی هدایت می‌کنند.

 
ایران باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی کردن تحریکات وهابیون برآید
 

وی گفت: جمهوری اسلامی که آراسته به سیاست علوی است باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی کردن تحریکات آنان برآید.

 
شیعه شدنم هدیه‌ی آسمانی بود
 

دکتر عصام العماد، شیعه شدنش را هدیه‌ی آسمانی برشمرد و گفت: من در نزد «بن‌باز» در عربستان مشغول تحصیل بودم و با خود در این اندیشه بودم که پس از قرن‌ها ارادات خالصانه نسبت به امام علی و امام حسین علیه السلام و دیگر امامان بزرگوار، همچنان در قلوب عده‌ای موج می‌زند و کهنه نشده است و از طرف دیگر نقدهای شدید نسبت به امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام را در مجالس علمی عربستان مشاهده می‌کردم و می‌دیدم ظلم‌های یزد و معاویه توجیه می‌شود ولی به راحتی امامان شیعه نقد می‌شوند.

 
مشاهده می‌کردم در عربستان کتاب‌هایی در دفاع از یزید و... نوشته شده و هیچ‌گونه انتقادی بر آنان وارد نکرده‌اند
 

وی ادامه داد: بنده مجالسی را مشاهده می‌کردم که به راحتی امام علی علیه السلام را نقد می‌کنند ولی وقتی فضایل امام -که حتی در خود کتاب‌هایشان نیز هست- می‌شنوند، قدرت تحمل ندارند. مشاهده می‌کردم کتاب‌های متنوعی در دفاع از یزید و عمروعاص و... نوشته شده است و هیچ‌گونه انتقادی بر آنان وارد نکرده‌اند.

وی ادامه داد: این‌گونه جریانات باعث شد بر نفسم عتاب کنم و خود را به مطالعه در سیره‌ی اهل بیت علیهم السلام وادار کردم.

مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام به ایسنا گفت: در شبی از شب‌های ماه رمضان پس از نماز تراویح در مجلسی حاضر شدم که امام علی علیه السلام را در قفس اتهام گذاشته بودند و به تمام عملکرد او بدون دلیل اعتراض می‌کردند و او را خلیفه‌ای عنوان می‌کردند که اگر زودتر کشته می‌شد، آمریکای امروز مسلمان می‌گشت. دیدم آنان امام حسین علیه السلام را سبب‌ساز فتنه بزرگ اجتماعی می‌نامیدند که پس از این جلسه به شدت به مطالعه و تحقیق در زندگی اهل بیت علیهم السلام روی آوردم.

 
پس از مطالعات تخصصی، دریافتم که تمام کارهای امام علی علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود
 

 
به این نتیجه رسیدم که سخنان وهابیون تماما توجیهات رکیکه و فاقد منطق است
 

وی اذعان کرد: پس از مطالعاتم که به طور تخصصی انجام دادم، یافتم که اتفاقا تمام کارهای امام علی علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود و به این نتیجه رسیدم که سخنان وهابیون تماما توجیهات رکیکه و فاقد منطق است. مثلا آنان احادیث فضایل امام علی علیه‌السلام را بی‌اهمیت می‌خواندند ولی نفرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد معاویه (خداوند هیچ وقت شکمت را سیر نکند) را از جمله فضایل معاویه می‌دانستند و توجیه می‌کردند مقصود از این حدیث این است که معاویه هیچگاه سیر نشود و بخورد و سلامت پیدا کند.

عصام العماد افزود: شیعه شدن من نه فقط به اراده خودم بلکه با کرامت الهی و عنایت آسمانی تحقق پذیرفت و خداوند را با تمام وجود بر این نعمت عظمی شاکرم و از او می‌خواهم مرا به معارف بیشتری هدایت کند.

 
به دلیل شیعه شدنم هم‌اکنون مورد تکفیر وهابیون هستم
 

وی در پایان خاطر نشان کرد: بنده به دلیل شیعه شدنم هم‌اکنون مورد تکفیر وهابیون هستم.

منبع : موعود

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۰ ، ۱۲:۴۹
آشنا







۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۰ ، ۱۲:۳۹
آشنا
ترس از مرگ

وقتی می خواهیم  ترسناک بودن چیزی را مثال بزنیم از مرگ یاد می کنیم مثلا : مثل مرگ از او می ترسد،مثل مرگ ترسناک است و ...

اگر دور و برمان اتفاقی بیفتد که ما را یاد مرگ بیندازد به هر طریقی  شده خود را با چیزهایی سرگرم می کنیم که به مرگ فکر نکنیم .!

به راستی چرا ما اینقدر از مرگ می ترسیم با وجود اینکه اصلا آن را تجربه نکرده ایم ؟!


مرگ یکى از رخ دادهاى زندگى و از سنت‏هاى قطعى در نظام آفرینش است به رغم عمومیّت این پدیده، مواجهه با مرگ خود یا عزیزان براى بیشتر افراد، بسیار دردناک و منزجر کننده است .

مهم‏ترین عاملى که مرگ را اضطراب‏آور و التهاب‏زا کرده، تنفر از نابودى و گرایش به بقا است بنابراین اگر افراد نگرش خود را نسبت به مرگ اصلاح کنند و این حقیقت را در یابند که مرگ فنا و نابودى نیست، بلکه بقا و استمرار حیات واقعى است؛ این نگرانى‏ها و وحشت‏زدگى‏ها، برطرف مى‏شود.

 

درمان ترس از مرگ:

1. اصلاح نگرش نسبت به مرگ: از دیدگاه همه ادیان الهى - از جمله دین مبین اسلام - مرگ نابودى نیست. قرآن این تفّکر را که انسان با مرگ نابود مى‏شود، به شدت رد مى‏کند و آن را ناشى از جهل مى‏داند! قرآن کلمه «توفّى» - که به معناى «بازستاندن کامل» است - در مورد مرگ به کار مى‏برد، یعنى، که انسان علاوه بر این بعد جسمانى، واقعیت دیگرى دارد که هنگام مرگ، خداوند این واقعیت را پس مى‏گیرد. اعتقاد به این حقیقت قرآنى، گرایش ذاتى انسان به بقا را در معرض خطر قرار نمى‏دهد.

 

2. توجه به زیبایى‏ها و جلوه‏هاى زندگى پس از مرگ: انسان‏ها علاقه‏مند به زیبایى‏ها، راحتى‏ها و دلبستگى‏هاى میان فردى هستند و فکر مى‏کنند مرگ بر همه این امور خوشایند خط بطلان مى‏کشد؛ اما آموزه‏هاى دینى افراد را به این حقیقت متوجه مى‏سازد که زیبایى‏ها و دلبستگى‏هاى این دنیا، قابل مقایسه با جلوه‏هاى زیباى زندگى بعد از مرگ نیست و زندگى دنیا در برابر حیات اخروى، بسیار محدود و زود گذر است.

قرآن در این باره مى‏فرماید: «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» عنکبوت (29)، آیه 64. «زندگى دنیا چیزى جز بازى و سرگرمى نیست و زندگى واقعى در سراى دیگر است. (اقتباس از ام رابین دیماتئو، روان شناس سلامت، ترجمه سید مهدى موسوى اصل و همکاران، ج‏2، انتشارات سمت، چاپ اول، زمستان 1378.)

 

3. رضایت به مقدرات الهى: این امر باعث مى‏شود که فرد هنگام مرگ، کمتر دچار برخى تجارب ناخوشایند روانى و بیمار گونه گردد. در فرهنگ غرب، به انسان و آزادى او اصالت داده و در همه جنبه‏هاى زندگى به او اختیار تام مى‏دهند و در واقع او را مالک اصل خود مى‏دانند؛ ولى در دیدگاه اسلام، انسان کامل، بنده خدا و مملوک او است و کمال انسان در بندگى و اطاعت از خداوند است. این بندگى با احساس محبت نسبت به خداوند همراه است. خداوند نیز هنگامى که خطابى محبت‏آمیز به انسان‏ها دارد، آنان را با عنوان «بندگان من» مى‏خواند و مى‏فرماید:

«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِی إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً. فَادْخُلِی فِی عِبادِی. وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» فجر (89)، آیات 27 - 30. «اى نفس‏هاى مطمئن و آرام به سوى پروردگار خویش باز گردید، در حالى که خداوند از شما راضى و شما نیز از خداوند راضى هستید، وارد بندگان من شوید، وارد بهشت من شوید».

اگر این اعتقاد براى انسان درونى شود، در مقابل مرگ حالت تسلیم و رضا در پیش مى‏گیرد و نگرانى از وجودش رخت مى‏بندند. البته رضایت نسبت به مرگ، بدین معنا نیست که انسان بدون جهت و با دست خود، خویشتن را به کام مرگ بیندازد! قرآن در این زمینه مى‏فرماید: «لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ» بقره (2)، آیه 195؛ «خود را با دست خویش به وادى هلاکت نیفکنید».

تعالیم اسلامى سعى دارد حالت رضا را در انسان تقویت کند. بشارت خداوند به شکیبایانى است که در هنگام بروز حوادث، ناگوار مى‏گوید: «ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى‏گردیم» بقره (2)، آیه 156. و روایات اسلامى مرگ را رحمتى از جانب خداوند براى بندگان مؤمن مى‏دانند و مى‏کوشند که در افراد نگرش مثبت نسبت به مرگ ایجاد کنند.

 امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید : یاد مرگ خواهش های نفس را می میراند و رویشگاه های غفلت را ریشه کن می کند و دل را با وعده های خدا نیرو می بخشد و طبع را نازک می سازد و پرچم های هوس را درهم می شکند و آتش آزمندی را خاموش می سازد و دنیا را در نظر کوچک می کند بطور مسلم چنین کسی با چنین اعمالی  مرگی راحت خواهد داشت

4. توجه به عمومیّت مرگ: انسان باید به این واقعیت توجه کند که مرگ یک سنت و قانون قطعى و خلل ناپذیر حاکم بر نظام آفرینش است و همه موجودات - به جز خالق یکتا - با چنین پدیده‏اى مواجه مى‏شوند؛ چنان که قرآن در این باره مى‏فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» آل عمران (3)، آیه 185 ؛ «هر نفس طعم مرگ را مى‏چشد». خود این فکر موجب تسکین مى‏شود.

 

5. یاد مرگ: در فرهنگ اسلامى توصیه شده که مسلمانان نباید از مرگ غافل باشند.

مرگ

پیامبر(ص) مى‏فرماید: «اکیس الناس من کان اشدّ ذکرأ للموت» (بحار الانوار، ج 6، ص 130 )؛ «زیرک‏ترین مردم کسى است که بیشتر به یاد مرگ باشد».

این امر باعث مى‏شود انسان خودش را آماده مرگ کند و براى به دست آوردن این آمادگى، از محرمات بپرهیزد. وقتى فرد مرگ خود را از قبل تصور و پیش‏بینى کند، با فراهم آوردن شرایط و فضاى روانى مناسب، خود را آماده مواجهه با آن مى‏کند و از تنیدگى او کاسته مى‏شود و با این پدیده سازگارى بهترى خواهد داشت همان.

مرگ عبارت است از نوشیدن عصاره ی حیات که برای مؤمنان بسیار گوارا لذت بخش و نشاط آور است و برای کافران رنج آور و اسف بار و اندوهناک . اما جریان مردن مؤمنان به این وضع است که هنگام مرگ آنان فرشتگان الهی نازل و پیامبر و پیشوایان معصوم ( علیهم السلام ) برای اینان متمثل می شوند و به آنان می گویند : ما دوستان شما در دنیا و آخرت خواهیم بود و هیچ خوف و ترسی نداشته باشید ؛ نوید باد شما را به بهشت که هر آنچه خواستید در آن است .... اما جریان مردن کافران به این وضع است که شربت مرگ برای آنان سخت ناگوار تلخ و استقبال فرشتگان عذاب از آنها با گرزهای آتشین است. 1

 

عواملی که باعث می شود انسان مرگ آسانی داشته باشد :

1 – اطاعت از اوامر و نواهی حضرت حق تعالی

انسان به هر میزان که در ترک محرمات و انجام واجبات کوشا باشد , هنگام جان دادن آسوده خواهد بود . امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) می فرمایند : « هر کس اهل طاعت باشد فرشتگان رحمت , متولی قبض روح او می گردند و هر کس اهل نافرمانی و معصیت باشد فرشتگان عذاب روح او را می گیرند . فرشته ی مرگ یارانی از فرشتگان رحمت و عذاب زیر فرمان خود دارد : فمن کان من اهل الطاعة تولت قبض روحه ملائکة الرحمة و من کان من اهل المعصیة تولت قبض روحه ملائکة النقمه والملک الموت اعوان من ملائکة الرحمة و النقمة » 2

بنابراین مومنی که در دنیا اهل عبودیت خدای سبحان است , فرشتگان رحمت ذات اقدس الهی مأموریت گرفتن جان او را دارند و در روایات آمده که مرگ برای مؤمن به منزله ی بوییدن بهترین گلهاست

امام صادق ( علیه السلام ) می فرمایند : .... وقتی بنده مؤمن به قبر در آمد قبر گوید : خوش آمدی . به خدا سوگند وقتی به تو بر پشتم راه می رفتی دوستت می داشتم , چه رسد به اکنون که در درونم جا گرفته ای . خواهی دید . سپس (قبر)به اندازه ی دید چشم بر او گشوده و گسترده می شود و دری به بهشت باز می گردد که جایگاهش را در بهشت خواهد نگریست . در این هنگام مرد زیبا چهره و نیکو اندامی از قبر خارج می شود که مانند او را هرگز ندیده به او گوید : ای بنده خدا , من زیبا تر از تو ندیده ام  چه کسی هستی ؟ گوید : من عقیده ی نیکوی تو هستم من کردار شایسته تو هستم . سپس روح او گرفته آن گاه در بهشت در همان جایی که دیده بود نهاده می شود و به او گفته می شود , راحت بخواب و از بهشت نسیمی بر جسد او می وزد که لذت و بوی خوش آن را تا هنگام قیامت می یابد .

اما کافر هنگامی که داخل قبر گردد قبر گوید : خوش نیامدی به خدا سوگند تو وقتی بر پشتم راه می رفتی دشمنت می داشتم  چه رسد به اکنون که در درونم جا گرفته ای . خواهی دید . آنگاه او را چنان می فشارد که خردو نابود گرداند . سپس به همان حال بر می گردد و دری به آتش به او گشوده می شود که جایگاهش را در آن مشاهده کند . سپس فرمود : مردی زشت رو که قبیح تر از او هرگز دیده نشده از قبر خارج شود و گوید : ای بنده ی خدا تو کیستی که من زشت تر از تو ندیده ام , در پاسخ گوید : من کردار زشت تو و عقاید بد تو هستم . سپس روح او گرفته و در همان جایگاه آتش نهاده می شود و نسیم آتشین بر جسد او می وزد که درد و گرمی آن تا روز قیامت پیوسته است و بر روح او 99 افعی گزنده مسلط خواهند شد و او را نیش می زنند . هر یک از آن افعی ها هر گاه به زمین بدمد دیگر گیاهی نخواهد رست 3

با اندکی تأمل در این روایت روشن می شود که آنچه همواره در همه مواقف ( سکرات موت و جان دادن  برزخ  قیامت و ... ) همراه انسان است وهرگز از او جدا نیست عمل و کردار اوست.

 

2 – صله رحم

امام صادق ( علیه السلام ) می فرمایند : ( هر که خواهد که حق تعالی بر او آسان کند سکرات مرگ را پس باید صله ی ارحام با خویشان خود کند و به پدر و مادر خود نیکی و احسان نماید ؛ پس هر گاه چنین کند خداوند بر او آسان کند دشواریهای مرگ را و ... ) 4 پس مؤمن باید در رفع گرفتاری اقوام و نزدیکان بکوشد و با آنان مهربانی کند و از قطع ارتباط با آنان جدا ً بپرهیزد .

 

3 – نیکی و احسان به والدین

احسان به پدر و مادر

این مورد اثرات زیادی در سعادت انسان دارد .   روایت شده که حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) حاضر شد نزد جوانی در وقت وفات او پس به او فرمود : بگو : لا اله الا الله . سپس بسته شد زبان آن جوان و نتوانست بگوید , و هر چه حضرت مکرر کرد او نتوانست بگوید ؛ سپس حضرت فرمود : به آن زنی که بالا سر آن جوان بود که آیا این جوان مادر دارد ؟ عرض کرد : بلی , من مادر او می باشم . فرمود آیا تو خشمناکی بر او ؟ گفت : بلی و الان شش سال است که با او تکلم نکرده ام حضرت فرمود که راضی شو از او . آن زن گفت : خدا به رضایت تو از او خشنود و راضی باشد و چون این کلمه را که مشعر بر رضایت او بود از پسرش گفت زبان آن جوان باز شد . حضرت به او فرمود : بگو لا اله الا الله , گفت : لا اله الا الله .... 5 با دقت در این روایت و احادیث مشابه می بینیم که رضایت والدین جدای از برکات فراوان دنیوی و اخروی عاملی مؤثر در راحت جان دادن مؤمن می باشد .

یکی از نشانه های مؤمن اینست که وقتی هنگام تلاوت قرآن به آیات عذاب می رسد , به خدا پناه برده و از خدا بخواهد او را از عذاب نجات دهد و وقتی به آیات بهشتی و نعمتهای آن می رسد, از خداوند طلب رسیدن به آن نعمتها را بنماید

4 – کم کردن تعلقات دنیایی

به هر میزان که حب دنیا در دل انسان باشد  هنگام جان دادن سختی بیشتری خواهد کشید . امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : هر که بیشتر به دنیا بچسبد هنگام جدایی از آن بیشتر افسوس خورد . عدم حب به دنیا به معنای عدم استفاده ی از دنیا نیست بلکه به این معناست که از نعمتهای دنیا در جهت خشنودی الهی استفاده کرده و از جمع آوری مال و عدم رسیدگی به نیازمندان و اجتناب از پرداخت خمس و زکات و آنچه شرعا ً به مال ما تعلق می گیرد جدا ً پرهیز کنیم .

 

5 – کوتاه کردن آمال و آرزوها

آرزو

 من اطال الامال اساء العمل کسی که آرزوهایش طولانی است کردارش ناپسند است 6 قبلا ً اشاره کردیم که اعمال انسان  ارتباط مستقیمی با نحوه مرگ انسان دارد . بنابراین کسی که آمال و آرزوهای طولانی رادر ذهن می پروراند از حسنات باز می ماند و لذا خدای ناکرده ممکن است با سوء عاقبت از دنیا برود .

مرگ فی نفسه وحشتناک نیست چرا که انتقال از سرایی به سرای دیگر است . دلیل ترس ما اینست که عمری دنبال خواسته های هوای نفس و شیطان بوده ایم و توشه ای برای سرای دیگر نیندوخته ایم . آری با این وضع منتقل شدن ترس دارد ؛ انسانی که دنیایش را آباد و آخرتش را خراب کرده از مرگ هول و هراس دارد و مولا امیر المؤمنین ( علیه السلام ) از این دسته افراد اظهار تعجب می کنند ( عجبت لعامر دارالفناء و تارک دارالبقاء در شگفتم از آن کس که خانه ی نابود شدنی را آباد می کند اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است ) . 7

 

6 – یاد مرگ

اگر انسان در طول زندگی از یاد مرگی که بزودی به سراغ او خواهد آمد غافل باشد بطور طبیعی نه تنها آمادگی برای مردن نخواهد داشت بلکه از روبرو شدن ناگهانی با مرگ بسیار هراسناک خواهد شد . امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید : یاد مرگ خواهشهای نفس را می میراند و رویشگاه های غفلت را ریشه کن می کند و دل را با وعده های خدا نیرو می بخشد و طبع را نازک می سازد و پرچم های هوس را درهم می شکند و آتش آزمندی را خاموش می سازد و دنیا را در نظر کوچک می کند 8 بطور مسلم چنین کسی با چنین اعمالی  مرگی راحت خواهد داشت .

رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : بهترین زهد به دنیا  یاد مرگ است و برترین عبادت اندیشیدن است . پس هر که یاد مرگ وجودش را پر کند  گور خود را باغی از باغهای بهشت بیابد .9 از حضرت سؤال شد : آیا کسی با شهداء محشور می شود ؟ فرمود : آری کسی که شبانه روز بیست مرتبه مرگ را یاد کند .

 

7 – اشتیاق به نعمتهای بهشت

یکی از نشانه های مؤمن اینست که وقتی هنگام تلاوت قرآن به آیات عذاب می رسد , به خدا پناه برده و از خدا بخواهد او را از عذاب نجات دهد و وقتی به آیات بهشتی و نعمتهای آن می رسد , از خداوند طلب رسیدن به آن نعمتها را بنماید . تفکر در آیات الهی بویژه نعمتهای بهشتی و شوق رسیدن به آنها ( و در نتیجه عمل کردن به فرامین الهی و پرهیز از نواهی حضرت حق ) مرگ را برای انسان آسان می کند . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : « جانهایتان را مشتاق نعمت بهشت گردانید تا این که مرگ را دوست داشته باشید و زنده ماندن را دشمن .» 10

 

مطالعه کتابهای زیر به شما کمک خواهد کرد چرا که مباحث مبسوطی در این زمینه مطرح کرده اند :

1 – منازل الاخرة نوشته ی شیخ عباس قمی ( رحمة الله علیه )

2 – تفسیر موضوعی قرآن کریم جلدهای 4 و 5 نوشته علامه جوادی آملی ( حفظه الله تعالی علیه ) 

 


پی نوشت ها :

(1) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 4 / ص 199

(2) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 4 / ص 212

(3) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 4 / ص 202

(4) شیخ عباس قمی / منازل الاخرة / ص 14

(5) شیخ عباس قمی / منازل الاخرة / ص 14

(6) نهج البلاغة / حکمت 36

(7) نهج البلاغة / حکمت 126

(8) میزان الحکمه / ج 12 / ص 5681

(9) میزان الحکمه / ج 12 / ص 5681

(10) میزان الحکمه / ج 12 / ص 5699

برگرفته از تبیان

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۰ ، ۱۲:۵۲
آشنا

چر از مرگ می ترسیم؟


یکی از سوالاتی که همواره مطرح است چرا بشر از مرگ می ترسد؟ چرا وقتی اسم مرگ جلومان می آورند موهای سرمان سیخ می شود؟ چرا وقتی اسم مرگ می آورند مادر به بچه اش میگه خدا نکند ؟نیاید آن روز . دور از جون و ....


مرگ

می گویند هارون الرشید که در خواب دیده بود همه دندانهای او ریخته است و تعبیر خواب کردن آن دو نفر که یکی گفت: «همه کسان تو پیش از تو  می میرند. و دیگری گفت: «عمر خلیفه از همه بستگانش طولانی‏تر خواهد بود» و واکنش هارون در برابر دو تعبیر کننده که به دومی صد دینار داد و اولی را صد تازیانه زد نیز دلیل دیگری بر این حقیقت است. زیرا هر دو یک مطلب را گفته بودند اما آنکه نام مرگ کسان خلیفه را بر زبان جاری کرده بود صد تازیانه نوش جان کرد، و کسی که مرگ آنها را در قالب «طول عمر خلیفه» ! ادا نمود صد دینار پاداش گرفت!

علماء علم اخلاق می فرمایند علت ترس انسان ازمرگ چند عامل است:

1 – بدلیل این که شناختی از حقیقت مرگ نداریم  و حقیقت مرگ را نمی دانیم.

ماکروکی مرگ را نمی دانیم . هیچ اطلاعی ازمرگ ومسائل بعد ازمرگ نداریم .مرگ را نیستی ونابود شدن می دانیم . غالبا تصور می‌کنند مرگ یک امر عدمی و به معنای فنا است ولی این برداشت هرگز با آنچه در قرآن کریم آمده و دلائل عقلی به آن رهنمون می‌شود موافق نیست.

مرگ از نظر قرآن یک امری وجودی است، یک انتقال و عبور از جهانی به جهان دیگر است و لذا بسیاری از آیات قرآن از مرگ تعبیر به توفّی شده است که به معنی باز گرفتن و دریافت روح از تن بوسیله فرشتگان است.

در حالی که انسان با مرگ ازعالم دنیا به جهان آخرت منتقل می شود که آخرت ابتدایش عالم برزخ و انتهایش بعد از برپایی قیامت کبری بهشت یا دوزخ است.

مـردى خـدمـت پـیـامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: "چرا من مرگ را دوست ندارم ؟ حضرت فرمو(الک مال) آیا مال و ثروت دارى؟ عرض کرد: بله .فرمود: آیا آن را پیش فرستاده‌اى [و در کار خیر و براى آخرت صرف کرده‌اى]؟ عرض کرد: نه .فرمود: به همین علت مرگ را دوست نمى دارى

ما متأسفانه مطالعه کم داریم یا اگر داریم می ترسیم درباره مرگ مطالعه کنیم عیب جوان ماهمین است که اگر ازش بپرسی توآلمان بهترین بازیکن کیه ؟ فوراً جواب می دهد : کیه ، سنش چقدره ، قدش چه قدره، شماره پیرهنش ، این ازدواج کرده و.... اما اگر ازش بپرسی وقتی رفتی داخل قبر چی میشه میگه نمی دانم ؟یا گاهی شنیده میشه :بابا از این حرفا نزن ، بذار خوش باشیم وزندگیمونو بکنیم !

راننده وقتی ببیند ماشین او درآستانه سقوط ونابودی است می ترسد ، افرادی که ایمان به معاد ندارند ومردن را نیست شدن می دانند باید ازمرگ بترسند چون مرگ درچشم آنان یک نوع سقوط ونابودی است .

دره مرگ
چون کروکی مرگ را نمی دانیم می ترسیم

امام حسن عسکری(علیه السلام) می فرماید من و پدرم امام هادی(علیه السلام) هردو به عیادت یک شخص که داشت ازدنیا می رفت رفتیم.طرف داشت بی تابی می کرد گریه می کرد چشماش چپ و راست می شد .امام عسکری(علیه السلام) فرمود : چی شده ؟چرا بی تابی می کنی ؟

فرد گفت : آقا دارم می میرم . آقا فرمود : همه می میرند ، مگه توفقط می میری ؟! مرگ مال همه است. گفت : آقا الان که عزرائیل میاد سراغم . حضذرت فرمود : عزرائیل که ترس ندارد .

امام عسکری(علیه السلام) می فرماید : پدرم چند مثال برای این شخص مختصر بیان فرمودند :

1- فرمود اگر به شما بگویند این لباس کهنه ومندرس وکثیف رادربیار یک دست لباس شیک نو برات دوختم بپوش تو می ترسی ؟ مرد محتضر به امام هادی(علیه السلام) گفت : نه لباس نو پوشیدن که ترس ندارد امام هادی(علیه السلام) فرمود : مرگ هم همینه ، میگن لباس کهنه  وکثیف جسمانی ات رادربیار .می خواهیم لباس دنیوی ات را دربیاوریم ولباس اخروی تنت کنیم این که ترس ندارد لباس نو به تن کردن ترس ندارد.

2 – اگر به شما بگویند این خانه دویست متری که توش زندگی می کنی کوچکه به دردت نمی خورد ، بیا کلید بهت بدم مدینه کنار قبر پیغمبر یک منزل دنج هزارمتری ساخته آماده ، تو بدت می آید ؟ گفت نه آقا .اگر بروی توی آن خانه وسیع میترسی ؟ گفت نه کی بدش می آید ازیک خانه دویست متری ببرندش توی یک خانه پنج هزارمتری ؟!

آقا فرمودند : حکم دنیا درمقابل آخرت مثل یک خانه دویست متری درمقابل یک خانه پنج هزاری متری است اگر رفتی آنجا بدت می آید گفت نه آقا.

امام هادی(علیه السلام) با این چند کلمه آرامش کرد و راحت جان داد .

پس یکی ازدلائل ترس ما مردم این است که کروکی آن طرف را نداریم.(1)

 

2 – دلیل دوم دلبستگی به دنیا

مـردى خـدمـت پـیـامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: "چرا من مرگ را دوست ندارم ؟ حضرت فرمو(الک مال) آیا مال و ثروت دارى؟ عرض کرد: بله .

فرمود: آیا آن را پیش فرستاده‌اى [و در کار خیر و براى آخرت صرف کرده‌اى]؟

عرض کرد: نه .

فرمود: به همین علت مرگ را دوست نمى دارى.(2)

همه راجمع کردی تودنیا حالا می خواهی بروی آخرت هیچی آنجانیست .

مثل اینکه شما بخواهی ازاینجا بروی کشور خارج حساب توآن کشور خارجی نداری حساب بازنکردی پول نفرستادی خب معلومه می ترسی . میگی بروم آنجا چه کنم ، دریک کشور غریب یک کشور اجنبی پول هم توحساب نیست ترس داره دیگه کسی از قیامت و مرگ نمی ترسد که پول و اموالی را در حساب آخرت ریخته باشد واندوخته ای داشته باشد .

به ابوذر گفتند : برای چی ماازمرگ می ترسیم ؟‌گفت : « لانکم امرتم دنیاکم وخربتکم آخرتکم ؛ وقتی دنیا آباد کردی وآخرت خراب کردی کدام آدم عاقل ازیک جای آباد می رود جایی که هیچی نفرستاده .» (3)

گـام نـخـسـت بـراى رهایى از وحشت مرگ، شناخت و درک درست از مرگ است که معناى آن گذشت. بـهـره‌مـنـدى از این شناخت تا حدّى بسیار انسان هاى مؤمن را از ترس مرگ مى‌رهاند و براى در آغـوش گـرفـتن مرگ آماده مى‌کند. از این رو، امام محمد جواد علیه السلام پس ‍ از آن که از حقیقت مرگ پرده برمى دارد، مى‌فرماید:پس، خود را براى آن آماده کنید

مثل همان رانده ای که باخون دل ماشینی تهیه کرده وعلاقه زیادی به آن دارد ومی ترسد که مبادا کسی وسیله اورا بگیرد وازتصورجدایی آن رنج می برد وخیال می کند بهتر ازاین ماشین چیز دیگری نیست.

اسلام میگه خونه خوب داشته باش ، ماشین خوب داشته باش ، فرش خوب داشته باش اما بت نشه .  مثل آن آقایی نباش که ماشین بنزش دزدیند سکته زد مرد ، بعد هم که پیدا شد دیگه او در قبرستان خوابیده بود .

 دنیا داشته باش اما دل به دنیا نبند.

 

3 – دلیل سوم  کمی زاد و توشه

انسانی که می داند سفری ابدی درپیش دارد و برای آن توشه ای ذخیره نکرده است از فرارسیدن مرگ هراسان است و آرزو می کند مرگش دیرتر فرارسد تا بتواند توشه ای برای سرای آخرت فراهم کند .

گاهی ترس راننده بخاطر از دست دادن ماشینه و گاهی به دلیل ناآگاه بودن از جاده است و گاه چون جاده بسیار طولانی است و او سوخت کمی دارد می ترسد .

ایـن هـمـان اسـت کـه حـضرت على علیه السلام در یکى از سخنان حکمت آمیزش از آن، آه و ناله سر مى‌دهد و هشدار داده ، مى‌فرماید(4): (آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ)

آه از کـمـى تـوشـه [ى راه آخرت] و طولانى بودن راه و دور بودن سفر و بزرگ بودن مقصد و محلّ ورود.

 

گناه

4 – دلیل چهارم گناه

گاه راننده ازکمبود سوخت اطمینان موتور و لاستیک ترس ندارد بله ترسش بخاطر این است که درگذشته تخلفاتی کرده و پا به فرار گذاشته و اکنون می ترسد در جلوی راهش پلیس باشد . ترس از گناهانی که انجام دادیم و فراموش کردیم .

امام باقر(علیه السلام) می فرماید : دل انسان وقتی متولد می شود مثل آینه صاف است ، وقتی گناه یک نطقه سیاهی ظاهر می شود اگر توبه کرد پاک می شود اگر ادامه یافت ، به جایی می رسد که کاملاً تاریک می شود وموفق به توبه نمی شود .

 

راه هاى زدودن ترس از مرگ

گـام نـخـسـت بـراى رهایى از وحشت مرگ، شناخت و درک درست از مرگ است که معناى آن گذشت. بـهـره‌مـنـدى از این شناخت تا حدّى بسیار انسان هاى مؤمن را از ترس مرگ مى‌رهاند و براى در آغـوش گـرفـتن مرگ آماده مى‌کند. از این رو، امام محمد جواد علیه السلام  پس ‍ از آن که از حقیقت مرگ پرده برمى دارد، مى‌فرماید:

پس، خود را براى آن آماده کنید.(5)

آنان که از مرگ مى‌ترسند و براى رو به رو شدن با آن آماده نیستند، مرگ را نشناخته‌اند. کسى از امام محمدجواد علیه السلام پرسید: چرا برخى مرگ را ناخوش مى دارند؟

فرمود: زیـرا مـرگ را نـشـنـاخـتـه‌انـد. اگـر آن را مى‌شناختند و از اولیاى خداى عزّوجلّ مى‌بودند، بى گمان مرگ را دوست مى‌داشتند و مى‌دانستند که آخرت از دنیا برایشان بهتر است .

مرگ مانند غروب خورشید است. وقتی که خورشید در اینجا غروب می کند در جایی دیگر نیز طلوع می کند و در واقع خورشی هیچ گاه غروب نمی کند. به همین ترتیب مرگ فقط یک توهم و مانند خواب است. آنچه در این دنیا مرگ تلقّی می شود در دنیای دیگر نیز تولد است، پس زندگی نهایتی ندارد

سپس، آن حضرت براى این که حقیقت را بیشتر آشکار کند، پرسید: "چـرا کـودک و دیـوانـه ، از خـوردن دارویـى کـه بدن را سالم مى‌کند و درد را از میان مى‌برد، خوددارى مى‌کند؟"

مرد گفت: "زیـرا آنـان از فـایـده دارو نـا آگاهند." حضرت جواد علیه السلام فرمود: "سوگند به آن کسى که به حقّ، محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبرى برانگیخت ، کسى به درستى خود را براى مرگ آماده نـمى‌کند، مگر این که براى او از این دارو براى بیمار سودمندتر است . آگاه باش! اگر مردم مـى‌دانـسـتـند که مرگشان به چه نعمت هایى مى‌انجامد، آن را دوست مى‌داشتند؛ بسیار بیشتر از خردمندى که خوردن دارو را براى دفع بیماری ها و جلب سلامتى دوست مى‌دارد."(6)

عـامـل اسـاسـى بـراى نـهـراسـیـدن از مـرگ ، ایـمـان بـه مـبـداء و مـعـاد، عـمـل صـالح و تـقـرّب بـه خـداسـت و هـر قـدر ایـمـان و عـمـل شـایـسـتـه بـیـشـتـر شـود، تـرس از مـرگ کـمـتـر مـى‌گـردد، بـلکـه در اثـر ایـمـان و عمل صالح انسان به جایى مى‌رسد که نه تنها از مرگ نمى‌هراسد که مشتاق آن نیز مى‌شود؛ زیرا مرگ را وسیله رسیدن به محبوب و دار کرامت آخرت مى‌بیند.

از حضرت على علیه السلام سوأل شد: چرا شما مرگ را دوست دارید و گاهى مى‏فرمایید: اُنس من به مردن از علاقه طفل به پستان مادرش بیشتر است؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:«لمّا رأیتُهُ قد اِختارَلى دینَ ملائِکَتِه و رُسُلِه و اَنبیائِه عَلِمتُ أنّ الّذى أکرمَنى بهذا لیس یَنسانى فَأحبَبتُ لِقائَه» چون نمونه الطاف خدا را در دنیا دیدم، یقین پیدا کردم آن خدایى که در دنیا آنقدر به من لطف کرد و مرا در راه فرشتگان و پیامبرانش سوق داد، در روز قیامت هم مرا فراموش نخواهد کرد.

آرى، من از مقصد و نوع برخورد و پذیرایى‏هاى آن خداى بزرگ در آن روز حسّاس دلهره‏اى ندارم.

مرگ مانند غروب خورشید است. وقتی که خورشید در اینجا غروب می کند در جایی دیگر نیز طلوع می کند و در واقع خورشی هیچ گاه غروب نمی کند. به همین ترتیب مرگ فقط یک توهم و مانند خواب است. آنچه در این دنیا مرگ تلقّی می شود در دنیای دیگر نیز تولد است، پس زندگی نهایتی ندارد .

 

پی نوشت ها :

1 - سایت کانون گفتگوی قرآنی

2 - میزان الحکمه ج4 ص2973

3 - میزان الحکمه ج9 ص254

4 - نهج البلاغه ص1119حکمت74

5 - معانی الاخبار ص289

6 - معانی الاخبار ص290

برگرفته از تبیان

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۰ ، ۱۲:۵۰
آشنا
خدا

صدای خدا را هم در آوردی, ای دلسوز!

انسانها آرزوهای فراوانی را در سر می پرورانند و بسته به تعلقات و گرایشاتشان آرزوهای متفاوتی را دنبال می کنند. این آرزوها معمولا یا مربوط به خود آنها است و یا مرتبط با بستگان و وابستگانشان است. اما کمتر کسی پیش می آید که آرزوهایش در مورد پیشرفت و کمال دیگران باشد و کمتر به خود بیاندیشد.

شاید بی راه نباشد که بگوییم بزرگترین آرزو و دغدغه پیامبران الهی هدایت و رشد دیگر انسانها بوده است. انسانهایی که گاه هیچ تعلق و ارتباطی با آنان نداشته اند و رنگ و نژاد و زبانشان متفاوت و ناهمگون با آنان بوده است.

تاریخ پیامبران لبریز است از سخنان دلسوزانه و رفتارهای مشفقانه تا شاید یک انسان دیگر از تاریکی جهل نجات یابد و به سرزمین نورانی هدایت قدم گذارد. آنان در این مسیر و برای رسیدن به این هدف بزرگ, چه خون دلها که نخورده اند و چه رنجها که نکشیده اند.

نمونه بارز آنها حضرت ابراهیم علیه ‌السلام است که وقتی فرشتگان عذاب قوم لوط را دید با آنان به گفتگو پرداخت. او به گمان اینکه حکم عذاب قوم لوط حتمی نشده, وساطت نمود تا شاید فرشتگان از عذاب آنها چشم بپوشند و فرصت دیگری برای هدایت در اختیارشان بگذارند. قرآن دلیل این کار او را اینگونه معرفی می کند:

إِنَّ إِبْراهیمَ لَحَلیمٌ أَوَّاهٌ مُنیب 1؛ چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‏کننده (بسوى خدا) بود!

اما در میان همه این پیام آوران خوبیها یکی گوی سبقت را از دیگران ربوده است. شخصیتی که دلسوزی های هدایت گرانه اش به جایی رسیده که حتی صدای خدا را هم در آورده است. قرآن در مورد او می گوید:

فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً.2

(ای پیامبر) گویا که تو می خواهی در پی آنان (کافران), جان خود را بر باد دهی و خویشتن را از شدت غم و اندوه هلاک کنی که چرا آنها به این کتاب آسمانی(قرآن) ایمان نمی آورند!

آری, این جمله در مورد پیامبر من و شما است. پیامبری که از گمراهى مردم رنج مى بَرد و به ایمان آوردنشان عشق می ورزد. پیامبری که فریاد تشنگی تشنه کامان هدایت را با گوش جان می شنود و از اینکه در کنار چشمه زلال وحی نشسته اند و از آن نمی نوشند, ناراحت است و اشک می ریزد.

«حرص» به معناى علاقه شدید به چیزى و تلاش براى دستیابى به آن است. بنابراین همانگونه که پیامبر خدا در هدایت و ارشاد مردم، سر از پا نمى شناسد و با مهربانی و دلسوزی بر آمار دینداران می افزاید, رهروان او نیز باید آستین همت را بیش از پیش بالا زنند و خیرخواهانه به جذب حداکثری بیاندیشند

پیامبری که از گمراهی دیگران تا سر حد مرگ, غصه می خورَد و برای هدایت آنان خواب را از چشمان خود می رباید. پیامبری که همه وجودش را برای نجات انسانها وقف می کند و از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزد.

راستی تا به حال به این فکر کرده ایم که چقدر مدیون او هستیم؟ مدیون از خود گذشتگی ها و جانفشانی هایش؟ مدیون سفره هدایتی که با خون دل فراوان برای ما پهن کرده است و ما امروز بدون هیچ زحمتی بر سر آن می نشینیم و از میوه های گوارایش بهره می بریم؟

 

هدایت دلسوزانه

هدایت دلسوزانه

تعبیرات این آیه نهایت دلسوزی پیامبر را می رساند. گویا پیامبر, مردم گمراه را همانند عزیزترین افرادش می بیند که از او جدا می شوند و او با حسرت از پشت سرشان به آنان نگاه مى کند. (عَلى‏ آثارِهِمْ)

انگار او بر سر دو راهی بهشت و جهنم ایستاده و همه را به سوی دروازه های گشاده بهشت دعوت می کند. اما همین که می بیند بسیاری از مردم, بهشت را رها می کنند و آتش جهنم را برمی گزینند, با حسرت به آنان نگاه می کند و دوست دارد آنان را از مسیر انحرافی به جاده خوشبختی برگرداند.

اما این مساله به چه کار ما می آید و چه پیامی برای امروز ما دارد؟

از این آیه می فهمیم که افراد بی تفاوت در خط انبیاء نیستند. کسانی که بی رگ اند و حرص و جوش دین داری مردم را نمی خورند, نمی توانند خود را پیرو چنین پیامبری بدانند. بنابراین همه ما باید دغدغه دین همشهریان و همکیشان خود را داشته باشیم و با سوز دل فکری به حال هدایت دیگران کنیم.

از این آیه می فهمیم که دلسوزى و تأسّف بر گمراهى دیگران یک ارزش است و همه ما باید همچون پیامبران خدا با این ارزش زندگی کنیم و پایه های فکری خود را بسازیم.

از این آیه می فهمیم که تبلیغ دین و هدایت مردم با دستور و مصوبه و ابلاغیه به هیچ کجا نخواهد انجامید. تا مومنان, دلسوزانه راه و روش پیامبر را در پیش نگیرند و علما جلودار آنان در خون دل خوردن نباشند, دین نهادینه نخواهد شد و اسلام فراگیر نخواهد گردید. قرآن درباره پیامبر می گوید: حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ 3؛ (پیامبر) بر هدایت شما حریص و دلسوز است.

کج فهمى و ایمان نیاوردن اکثریّت مردم دنیا نباید مانع تبلیغ دین و بیان حقیقت گردد و خستگی و درماندگی را به دنبال آورد. چرا که اگر خدا بخواهد گروه گروه مردم را به حلقه دینداران می کشاند و هر روز بر تعداد مسلمانان می افزاید. پس فراموش نکنیم که رمز موفقیتمان در جذب حداکثری «دلسوزی, خیرخواهى و مهربانى» است.

«حرص» به معناى علاقه شدید به چیزى و تلاش براى دستیابى به آن است. بنابراین همانگونه که پیامبر خدا در هدایت و ارشاد مردم، سر از پا نمى شناسد و با مهربانی و دلسوزی بر آمار دینداران می افزاید, رهروان او نیز باید آستین همت را بیش از پیش بالا زنند و خیرخواهانه به جذب حداکثری بیاندیشند.

برخی گمان می کنند که هدایت مردم یک کالا است که می شود با ابزار و ماشینی خاص آن را ساخت و به تولید انبوه رساند. اما باید توجه داشت که درخت هدایت جز با دلسوزی و خون دل خوردن به ثمر نخواهد رسید و میوه نخواهد داد.

امر به معروف و نهی از منکر هم که یکی از واجبات دینی ما است و برای هدایت جامعه و مردم تدارک دیده شده است, بدون دلسوزی کار به جایی نخواهد برد.

کیست که برق شفقت را در چشمان آمر به معروف ببیند و رنگ دلسوزی را بر رخساره او نظاره کند و تاثیر نپذیرد؟ کیست که گرمای سخن دلسوزانه را با تمام وجود احساس کند و از خطای خود شرمنده نشود؟ البته حساب معاندان و کوردلان مجزا است که هیچ حرارتی نمی تواند سنگ دل آنان را آب کند و به راه بیاورد. قرآن در این باره می گوید:

وَ ما أَکْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ4؛ (اى پیامبر!) بیشتر مردم, هر چند(سخت بکوشى و) حرص و اصرار داشته باشى, ایمان بیاور نیستند.

سوز و درد و اشتیاقی که در پیامبر وجود داشت, سنگ را آب می کرد و به سوی اسلام می کشاند. اما بسیاری از مشرکان چنان سپری در برابر او ساخته بودند که هیچ تغییری نمایان نمی شد. به بیان دیگر زمینه و قابلیت نیز در هدایت انسانها شرط است که آنان دارای آن نبودند.

بنابراین کج فهمى و ایمان نیاوردن اکثریّت مردم دنیا نباید مانع تبلیغ دین و بیان حقیقت گردد و خستگی و درماندگی را به دنبال آورد. چرا که اگر خدا بخواهد گروه گروه مردم را به حلقه دینداران می کشاند و هر روز بر تعداد مسلمانان می افزاید.

پس فراموش نکنیم که رمز موفقیتمان در جذب حداکثری «دلسوزی, خیرخواهى و مهربانى» است.

درود خدا بر دلسوزترین پیامبر خدا.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۰ ، ۱۲:۴۱
آشنا