سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

آخرین نظرات
پیوندها

شاید نفر بعدی من باشم..

دوشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۱، ۰۲:۳۹ ب.ظ
ساعت ۷، لباسش را می‌پوشد و بعد از آرایش خودش، از خانه خارج می‌شود.

ساعت۷:۱۰، طبق معمول در ایستگاه اتوبوس، منتظراتوبوس است.

ساعت ۷:۲۰، ترانه بر روی صندلی اتوبوس نشسته است. چند ایستگاه بعد اتوبوس شلوغ می‌شود

ساعت ۷:۲۷، زنی میانسال روبه‌روی ترانه ایستاده است ترانه می‌خواهد بلند شود و جایش را به آن زن دهد ولی با خود می‌گوید: بی‌خیال من خسته‌ترم این قدیمی‌ها روغن حیوانی خورده‌اند ولی ما شیر خشک و پفک! پس طاقتش از من بیشتره بذار وایسته یه کم لاغر بشه!

ساعت 9، به دانشگاه می‌رسد سریع به سمت کلاس می‌رود در راه طبق معمول به سرعت ادکلنش را از کیفش در‌می‌آورد و به خود می‌زند.

ساعت 9:02 وارد کلاس می‌شود همه دانشجویان سر کلاس نشسته‌اند ترانه طبق معمول بر روی صندلی آخر کلاس می‌نشیند، پسرهای کلاس یک چشمشان به استاد و یک چشماشان به ترانه است. صدای پچ پچ پسرهای کلاس، استاد را ناراحت می کند.

ساعت 11 کلاس تمام می‌شود یکی از پسرهای کلاس به سمت ترانه می‌رود و از او چند سئوال درسی می‌پرسد.ترانه هم جزوه درسی‌اش را به او می‌دهد تا فردا برایش پس بیاورد.

ساعت 12 وقت نماز و ناهار است.

ترانه می‌خواهد برود نمازش را بخواند؛ تلفن همراهش زنگ میزند. دوستش پشت گوشی است او می‌گوید: بیا بریم رستوارن نزدیک دانشگاه.امروز ناهار مهمون منی.ترانه می‌گوید بذار نمازم رو بخوانم بعدش میام. اما دوستش می‌گوید: یه ساعت بیشتر وقت نداریم نمازت را بذار بعداً بخون.

ساعت 12:10 وقتی که ترانه از دانشگاه خارج می‌شود احساس می‌کند که پسرهای دانشگاه به او نگاه می‌کنند.ترانه از این نگاه ها چندان بدش نمی‌اید.

ساعت 16، وقتی که کلاس‌های ترانه تمام می‌شود برای اینکه زودتر به خانه برسد و فیلم مورد علاقه‌اش را ببیند، بجای اتوبوس از تاکسی استفاده میکند.

ساعت 16:10، پسری در وسط راه سوار تاکسی می‌شود و در کنارترانه می‌نشید. آن پسر خودش را به ترانه نزدیک‌تر می‌کند ولی ترانه خودش را جمع می‌کند و کیفش را بین خود و آن پسر می‌گذارد.

ساعت 16:30، ترانه خدا خدا می‌کند که سریعتر به خانه برسد.

بالاخره ترانه از ماشین پیاده می شود تا برای رفتن به خانه به آن طرف خیابان برود

ترانه در حال رد شدن از خیابان است که تلفن همراهش زنگ می‌خورد. ترانه یک لحظه حواسش پرت می‌شود.

ساعت 16:40، ترانه با ماشینی تصادف می‌کند.

ساعت 17:30، ترانه در بیمارستان است.

ساعت 18، ترانه می‌میرد.

*نکیر به منکر می‌گوید پرونده ترانه هم بسته شد.

از این ثانیه به بعد دیگه وقتش دست خودش نیست باید دقیق حساب کنیم.ترانه از 24 ساعت آخری که در اختیار داشته 19 ساعت و 18 دقیقه کار بیهوده، 4ساعت و 42 دقیقه و 13 ثانیه کار شیطان پسند، و یک ساعت کار خداپسندانه انجام داده.

باید پرونده 8280 روزی که ترانه در این 2۳ سال عمر کرده را دقیق حساب کنیم.

منکر به نکبر میگه: همزمان با ترانه  20 نفر همسن او از دنیا رفتند.

ای کاش همسالان ترانه می‌دانستند که در هر ثانیه 17 جوان بدون هیچ بیماری و توسط حادثه از دنیا می روند.

شاید نفر بعدی من یا شما باشیم...

نظرات (۹)

سلام دوستم.... بیاین دست بدست بدیم و وظیفه مسلمانیمون رو الان انجام بدیم

به دنبال اعلام مدیر گوگل مبنی بر عدم توقف بخش فیلم توهین آمیز به پیامبر(ص) علمای مسلمان برای اعتراض، استفاده از جستجوگر گوگل و سایت یوتیوب را در تمامی کشورهای مسلمان به مدت دو روز 24 و 25 سپتامبر - 3 و 4 مهر منع و تحریم کردند

طبق پیش بینی انتظار میرود سهام شرکت گوگل افت کرده و خساراتش به 210 میلیون دلار برسد

لطفا پخش کنید

لطفا این دوروز هیچ کس از گوگل و یوتیوب استفاده نکند

این وظیفه مسلمانی هممونه دوستان
سلام عزیز

انّ الموتَ حقٌ

با سؤالات متفرقه (8)
, سؤالات متفرقه (9)
در خدمتتان هستیم
امیدواریم در حضور محترمتان مفید باشیم

بازار313
بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی‌عیب و نقص را گردهم می‌آورد بلکه آن است که هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنار آید و محاسن آنان را تحسین نماید..‬.
۰۴ مهر ۹۱ ، ۱۱:۴۶ یاسر باقری
سلام.
دستت درد نکنه بابت مطالبت.
منم تو وبلاگم مطالب مذهبی مثل:حجاب،موسیقی،ماه رمضان،نماز،امام زمان،رهبر،۲۰ وصیت امام علی (ع)،تخریب بقیع،شهادت امام صادق اهانت بی سابقه ی شبکه سوم سیما به مرجع عالیقدر جهان تشیع،سرگذشت جنگ خیبر،خاطره ای از شهید برونسی......... دارم.
اگه خواستی بهم سر بزن و برای بهتر شدن مطالبم راهنماییم کن.
حتما پیشنهاد یادتون نره که نظر شما خیلی برام مهمه.
راستی اگر مایلی وبلاگمو با عنوان: ((نوکران مهدی (عج) ))
و آدرس ((http://nokaran14.blogfa.com )) لینک کن و بهم خبر بده تا وبلاگتو لینک کنم.
سلام همسنگر بزرگوار با پستی تحت عنوان (بسم الله از نگاه معصومین(ع)) بروزم و منتظر نگاه های پر مهرتون لطفا نظر دادن فراموشتون نشه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یاحق
سلام وبلاگ قشنگی داری
منم وبلاگت لینک کردم
موفق باشی
دوست عزیز سلام، واقعا مطالب مفید و آگاه کننده و به روزی دارید. کمال تشکر را از شما دارم. بسیار استفاده کردم( از نقد فیلم ها ، در خصوص حجاب، دلنوشته ها و همه مطالب) خدا توفیقتان دهد. ممنون از حضورتون در وبلاگ حقیر. با کمال افتخار لینکتون کردم. امیدوارم که در سایه عنایت امام عصر (عج) ادامه دهید و موفق باشید. یا علی
کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را

بهترین شادباش ها تقدیم به شما،
بمناسبت میلاد امام علی بن موسی الرضا(ع)
۰۷ مهر ۹۱ ، ۱۰:۵۳ شرف الشمس
شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
جدا زدامن مادر، به دام دانه بیفتد
ز نازکی ز ندامت، ز بیم صبح قیامت
بدان نشان که شنیدی، سری به شانه بیفتد
به کار آنکه برون از بهشت گشته عجب نیست
که در جهنم غربت، به یاد خانه بیفتد
نشان گرفته دلم را، کمان ابروی ماهی
خدای را که مبادا، دل از نشانه بیفتد
دلم به کشتی کربت، به طوف لجه ی غربت
چو از کرانه ی تربت، به بیکرانه بیفتد
شوم چو ابر بهاران، ز جوش اشک چو باران
که دانه دانه برآید، که دانه دانه بیفتد
جهان دل است و تو جانی نه بلکه جان جهانی
همه سکندر و دارا، کزین فسانه بیفتند
خیال کن که غزالم، بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیاد، از زبانه بیفتد
الا غریب خراسان، رضا مشو که بمیرد
اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد

میلاد با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت امام رضا (ع) مبارک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی