سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

آخرین نظرات
پیوندها

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

افسران - خوشا بحال کسانی که در راه کربلا هستند.ما هم آرزو داشتیم با آن ها باشیم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۱ ، ۱۴:۴۲
آشنا

افسران - الو الو کربلا...
دویدم و دویدم ، سر کوچه رسیدم

بند دلم پاره شد ، از اون چیزی که دیدم

بابا میون کوچه، افتاده بود رو زمین

مامان هوار می‌زد ، شوهرمو بگیرین

مامان با شیون و داد ، می‌زد توی صورتش

قسم می‌داد بابا رو ، به فاطمه به جدش

تو رو خدا مرتضی ، زشته میون کوچه

بچه داره می‌بینه ، تو رو به جون بچه

بابا رو دوره کردن ، بچه‌های محله

بابا یهو دویدو ، زد تو دیوار با کله

هی تند و تند سرشو ، بابا می‌زد به دیوار

قسم می‌داد حاجی‌و ، حاجی گوشی‌و بردار

نعره‌های بابا جون ، یه هو پیچید تو گوشم

الو الو کربلا - جواب بده به گوشم

مامان دویدو از پشت ، گرفت سر بابا رو

بابا با گریه می‌گفت ، کشتند بچه‌هارو

بعد مامان‌و هولش داد ، گفت که: مواظب باشید

خودش خوابید رو زمین، خمپاره زد بخوابید

الو الو کربلا

کمک می‌خوام حاجی جون ، بچه‌ها قیچی شدن

تو سینه و سرش زد ، هی سرشو تکون داد

رو به تماشاچیا ، چشماشو بست و جون داد

بعضی تماشا کردن ، بعضی فقط خندیدن

اونایی که از بابا ، فقط امروزو دیدن

جلو بابا دویدم ، بالا سرش رسیدم

از درد غربتِ اون ، هی به خودم پیچیدم

درد غربت بابا ، نشونه‌های درده

درد غربت بابا ، غنیمت از نبرده

شرافت و خون و دل ، نشونه‌های مرده

ای اونایی که هنوز ، دارید بهش می‌خندید

برای خنده‌هاتون ، دردشو می‌پسندید

امروزشو نبینید ، بابام یه قهرمونه

یه روز به هم می‌رسیم ، بازی داره زمونه

موج بابا کلیده ، قفل دره بهشته

یه روز پشیمون می‌شید ، که دیگه خیلی دیره

گریه‌های مادرم ، یقتونو می‌گیره

بیایید برای شفای جانبازانمان دعا کنیم...

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۱ ، ۱۸:۳۵
آشنا
آرزوی امام سجاد(ع) درباره «عبیدالله‌بن زیاد» چه بود

خبرگزاری فارس: خانواده شهدای کربلا تا 6 سال بعد از واقعه عاشورا مشغول نوحه و مصیبت بودند تا آنکه «عبیدالله بن زیاد» به درک واصل شد، هنگامی که مختار سر عبیدالله را برای امام سجاد(ع) فرستاد، حضرت سجده شکر به جای آورد.

خبرگزاری فارس: آرزوی امام سجاد(ع) درباره «عبیدالله‌بن زیاد» چه بود



۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۱ ، ۱۱:۲۷
آشنا
در «مشهد النقطه» شهر حلب که محل زیارت عاشقان اهل‌بیت است، سنگی است که سر مبارک امام‌حسین (ع) روی آن قرار داده شده و قطره خونی روی آن ریخته شد و مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند.

به گزارش فرهنگ به نقل از فارس، روایت شده که بعد از اتمام جنگ «طَف» در کربلا، کاروان ابن زیاد به همراه اسرای واقعه طف به سمت شام حرکت کرد و در امتداد رود فرات از سرزمین‌های مختلفی رد شدند تا اینکه به حلب رسیدند و سر مبارک امام حسین(ع) را در آن موضع قرار دادند و مدتی را آنجا توقف کردند.
 
عکس های بعدی در ادامه مطلب
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۱ ، ۱۳:۵۷
آشنا
سنگر عشق

کربلا گشته ز خون سنگر عشق

بوسه زینب زده بر حنجر عشق

بی سر افتاده غریبانه به خاک

پاره از تیغ ستم،پیکر عشق

اهرمن دست سلیمان ببرید

از پی بردن انگشتر عشق

بی کفن،تشنه جگر،خفته به خون

خسرو مقتدر کشور عشق

جمله اصحاب وفادار حسین

همه سرمست و خوش از ساغر عشق

شد در آن معرکه بی یار شهید

بعد هفتاد و دو تن رهبر عشق

تیره شد چهره ی خورشید فلک

تا به نی دید طلوع سر عشق


غرقه به خون
ای شه غرقه به خون غرقۀ خون بین دل ما را

سوی ما بین،که به سوی تو ببینیم خدا را

تو شه کشور ایجاد و شهانند گدایت

چشم امید به سوی تو بود شاه و گدا را

ما ندیدیم به غیر از تو به میدان محبّت

کشد از سینه و بر دیده نهد تیر بلا را

آب مهریۀ زهرا و تو لب تشنه دهی جان

مصلحت بود ندانم چه در این کار قضا را

از چه کشتند تو را تشنه لب اندر لب دریا

ای لب لعل تو بخشیده حیات آب بقا را

شمر اگر خواست نشیند به روی سینۀ زارت

خنجری داشت چه می کرد دگر چکمۀ پا را

بهر انگشتری انگشت تو از بند بریدند

به که نالم ستم فرقـۀ بی شرم و حیا را

ساربان دست تو از بند جدا کرد و کبابم

زآن سیه دل که بدید از تو بسی مهر و وفا را

آن شبی را که سرت رفت به مهمانی خولی

خود ندانم چه دلی بود ز غم خیر النساء را

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۱ ، ۱۱:۰۳
آشنا

اگر روزی در مکانی به نام کربلا ، ۶ ماهه ی حسین(ع) تیری بر گلویش نشست ، امروز در مکانی دیگر به نام غزه ، ۶ ماهه های زیادی موشک بر روی سرشان می نشیند. چند روزیست که جمله “کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا” برایم معنا پیدا کرده؛ با تمام وجود ، عاشورایی دیگر را در محرمی دیگر و در مکانی دیگر به نام غزه احساس می کنم. مردم می گویند اگر ما در عاشورای 61 بودیم جانمان را فدای حسین بن علی(ع) می کردیم اما همان مردم هنوز درک نکرده اند که کل روزها عاشورا هست و کل سرزمین ها کربلا؛ هنوز درک نکرده اند تکرار عاشورای محرم 61 که در کربلا رخ داد، امروز ، در محرم ۱۴۳۴ در غزه در حال رخ است.
افسوس که کل حکمت عاشورا را در لباس سیاه و سینه و زنجیرزنی خلاصه کردیم؛ افسوس که تصاویر جنایات یزیدیان زمان را دیدیم و بمانند مردم کوفه سکوت اختیار کردیم. ترسم از این است که اگر مهدی فاطمه سلام الله علیها ظهور کند، او را به مانند مردم غزه تنها بگذاریم!
وای بر امت مسلمان که ندای “هل من ناصر ینصرنی؟” مردم غزه را نمی شنود؛ شاید مصداق جمله امام حسین(ع) که خطاب به لشکر ابن سعد فرمود فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ بر سر امت ما آمده!!! نمی دانم فقط طبق فرموده مولایم علی(ع) میگویم : اگر مرد مسلمان از غصه بمیرد رواست…

أین بقیة الله ؟
۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۱ ، ۱۲:۴۳
آشنا

http://s1.picofile.com/file/7556037846/moharamamads.jpg

کم کم دیگه داره سیاهی علم های آقا دیده می شه، تو قلب شهر خیمه های سوخته برپا می شه و مردم دیار علوی خودشون رو برای پیوستن به قافله حسین علیه السلام آماده می کنند.روزها گذشت و حسین علیه السلام در عرفه هر آنچه را که با خدا می خواست در میان گذاشت و به سمت قربانگاه حرکت کرد.

محرم آمد با صدای بی وفایی اهل کوفه، با فریاد مسلم که “میا حسین جان کوفه وفا ندارد” و با صدای وای حسینم و وای عباس زینب(سلام الله)

می شنوی نوای زنگ قافله را؟

می شنوی ؟!

خوب که بو میکنی خاک کرب و بلا در تمام کوچه های شهر به مشام می رسد.

 بیش از هزار و ۴۰۰ سال از کربلای خونین حسین عیله السلام می گذرد اما صدای “هل من ناصر ینصرنی” هنوز در گوش تاریخ شنیده می شود.مساجد، تکایا و دیوار، سیاه برتن می کنند حتی آدم هایی که از ته دل حسین علیه السلام را نمی شناسند شاید اصلا نمی دانند کربلا کجاست اما مثل هوای این روزهای بارانی گاه و بیگاه می بارند.‌ع‍‍اش‍ور‌ای‍‍ی‌ دی‍گ‍ر در ر‌اه‌ ‌اس‍ت‌ و مردمان دیندار با برپا کردن خیمه های عزاداری و نصب پلاکارد در ‌ جای جای شهر ها و کوچه های شیعه نشین ‌بار دیگر ح‍‍ال‌ و ‌ه‍و‌ا‌ی‌ ‌ع‍‍اش‍ور‌ای‍‍ی‌ را ب‍ه‌ ت‍ص‍وی‍ر م‍‍ی‌ ک‍ش‍‍ان‍ن‍د.وهمزمان با آمدن محرم ، شهرهای مختلف دیار علویان حال و هوای کرب و بلا  به خود گرفته است.
آری دوباره باز محرم آمد…ماه غم  واندوه وحزن…ماه جنون… ماه عشق… ماه خون خدا…
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۱ ، ۱۲:۲۶
آشنا