کم کم دیگه داره سیاهی علم های آقا دیده می شه، تو قلب
شهر خیمه های سوخته برپا می شه و مردم دیار علوی خودشون رو برای پیوستن به
قافله حسین علیه السلام آماده می کنند.روزها گذشت و حسین علیه السلام در
عرفه هر آنچه را که با خدا می خواست در میان گذاشت و به سمت قربانگاه حرکت
کرد.
محرم آمد با صدای بی وفایی اهل کوفه، با فریاد مسلم که
“میا حسین جان کوفه وفا ندارد” و با صدای وای حسینم و وای عباس زینب(سلام
الله)
می شنوی نوای زنگ قافله را؟
می شنوی ؟!
خوب که بو میکنی خاک کرب و بلا در تمام کوچه های شهر به مشام می رسد.
بیش از هزار و ۴۰۰ سال از کربلای خونین حسین عیله
السلام می گذرد اما صدای “هل من ناصر ینصرنی” هنوز در گوش تاریخ شنیده می
شود.مساجد، تکایا و دیوار، سیاه برتن می کنند حتی آدم هایی که از ته دل
حسین علیه السلام را نمی شناسند شاید اصلا نمی دانند کربلا کجاست اما مثل
هوای این روزهای بارانی گاه و بیگاه می بارند.عاشورایی دیگر در
راه است و مردمان دیندار با برپا کردن خیمه های عزاداری و نصب پلاکارد
در جای جای شهر ها و کوچه های شیعه نشین بار دیگر حال و هوای
عاشورایی را به تصویر می کشانند.وهمزمان با آمدن
محرم ، شهرهای مختلف دیار علویان حال و هوای کرب و بلا به خود گرفته است.
آری دوباره باز محرم آمد…ماه غم واندوه وحزن…ماه جنون… ماه عشق… ماه خون خدا…