سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

آخرین نظرات
پیوندها

۵۱ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

                      

                             اگـر امـشب هم از حوالی دلم گذشتـی،


آهسته رد شو!

غم را با هزار بدبختی خوابانده ام...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۱ ، ۱۱:۳۷
آشنا

افسران - انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم

 نه دی در تاریخ ماند برای انکه نشان دهیم در مسیر امام حسین(ع) با تفکری حسینی برای امام حسین(ع) آماده ی جان فدا کردنیم ...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۱ ، ۱۸:۵۸
آشنا
افسران - می دانید اوبونتو چیست؟!
یک پژوهشگرانسان شناس، در آفریقا، به تعدادی از بچه های بومی یک بازی را پیشنهاد کرد.
او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت هر کسی که زودتر به آن برسد آن میوه های خوشمزه را برنده می شود.
هنگامی که فرمان دویدن داده شد، آن بچه ها دستان هم را گرفتند و بایکدیگر دویده و در کنار درخت، خوشحال به دور آن سبد میوه نشستند. وقتی پژوهشگر علت این رفتار آن ها را پرسید وگفت درحالی که یک نفراز شما می توانست به تنهایی همه میوه ها را برنده شود،چرا از هم جلو نزدید؟ آنها گفتند ": اوبونتو"* ؛ به این معنا که: "چگونه یکی از ما می تونه خوشحال باشه، در حالی که دیگران ناراحت اند"؟
اوبونتو" در فرهنگ "ژوسا" یعنی : "من هستم، چون ما هستیم"

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۱ ، ۱۸:۴۷
آشنا

افسران - الو الو کربلا...
دویدم و دویدم ، سر کوچه رسیدم

بند دلم پاره شد ، از اون چیزی که دیدم

بابا میون کوچه، افتاده بود رو زمین

مامان هوار می‌زد ، شوهرمو بگیرین

مامان با شیون و داد ، می‌زد توی صورتش

قسم می‌داد بابا رو ، به فاطمه به جدش

تو رو خدا مرتضی ، زشته میون کوچه

بچه داره می‌بینه ، تو رو به جون بچه

بابا رو دوره کردن ، بچه‌های محله

بابا یهو دویدو ، زد تو دیوار با کله

هی تند و تند سرشو ، بابا می‌زد به دیوار

قسم می‌داد حاجی‌و ، حاجی گوشی‌و بردار

نعره‌های بابا جون ، یه هو پیچید تو گوشم

الو الو کربلا - جواب بده به گوشم

مامان دویدو از پشت ، گرفت سر بابا رو

بابا با گریه می‌گفت ، کشتند بچه‌هارو

بعد مامان‌و هولش داد ، گفت که: مواظب باشید

خودش خوابید رو زمین، خمپاره زد بخوابید

الو الو کربلا

کمک می‌خوام حاجی جون ، بچه‌ها قیچی شدن

تو سینه و سرش زد ، هی سرشو تکون داد

رو به تماشاچیا ، چشماشو بست و جون داد

بعضی تماشا کردن ، بعضی فقط خندیدن

اونایی که از بابا ، فقط امروزو دیدن

جلو بابا دویدم ، بالا سرش رسیدم

از درد غربتِ اون ، هی به خودم پیچیدم

درد غربت بابا ، نشونه‌های درده

درد غربت بابا ، غنیمت از نبرده

شرافت و خون و دل ، نشونه‌های مرده

ای اونایی که هنوز ، دارید بهش می‌خندید

برای خنده‌هاتون ، دردشو می‌پسندید

امروزشو نبینید ، بابام یه قهرمونه

یه روز به هم می‌رسیم ، بازی داره زمونه

موج بابا کلیده ، قفل دره بهشته

یه روز پشیمون می‌شید ، که دیگه خیلی دیره

گریه‌های مادرم ، یقتونو می‌گیره

بیایید برای شفای جانبازانمان دعا کنیم...

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۱ ، ۱۸:۳۵
آشنا

افسران - بردختر بودن خود ببالید....

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۱ ، ۱۳:۴۶
آشنا
افسران - خدایا از تو میخواهم...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۱ ، ۱۳:۲۶
آشنا
افسران - دلنوشته ای برای شهدا ...
به بهانه آمدن شهدا به وطن ...

سلام بر شما ای شهیدان راه حق

سلام بر شما ای مجاهدان برای خون حسین (ع)

دوباره کوچه کوچه دلم پر شده از عطر وجود شما

کاش میشد در کنارتان بود.کاش میشد فرار کرد از همه نیرنگ ها و ناپاکی ها و بدی های روزگار ما...

کاش میشد دوباره حضورتان غبار از دل های آلوده یمان بزداید...

کاش باز هم میزها سنگر شوند و لباس های مجلل...همان لباس های خاکی و زیبا

دلم گرفته از این همه رنگ و ریا

اصلا بهتر است ننویسم.دلم لک زده برای سادگی...

برای نور خدا...

برای شهدا...

و فقط میگویم این منم در راه مانده ای بی پناه

و پرو بال شکسته ای که بی حضورتان توان پرواز ندارد

محتاج دم عیسایی تان...

یا زهرا س

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۱ ، ۱۳:۱۸
آشنا

اگر روزی در مکانی به نام کربلا ، ۶ ماهه ی حسین(ع) تیری بر گلویش نشست ، امروز در مکانی دیگر به نام غزه ، ۶ ماهه های زیادی موشک بر روی سرشان می نشیند. چند روزیست که جمله “کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا” برایم معنا پیدا کرده؛ با تمام وجود ، عاشورایی دیگر را در محرمی دیگر و در مکانی دیگر به نام غزه احساس می کنم. مردم می گویند اگر ما در عاشورای 61 بودیم جانمان را فدای حسین بن علی(ع) می کردیم اما همان مردم هنوز درک نکرده اند که کل روزها عاشورا هست و کل سرزمین ها کربلا؛ هنوز درک نکرده اند تکرار عاشورای محرم 61 که در کربلا رخ داد، امروز ، در محرم ۱۴۳۴ در غزه در حال رخ است.
افسوس که کل حکمت عاشورا را در لباس سیاه و سینه و زنجیرزنی خلاصه کردیم؛ افسوس که تصاویر جنایات یزیدیان زمان را دیدیم و بمانند مردم کوفه سکوت اختیار کردیم. ترسم از این است که اگر مهدی فاطمه سلام الله علیها ظهور کند، او را به مانند مردم غزه تنها بگذاریم!
وای بر امت مسلمان که ندای “هل من ناصر ینصرنی؟” مردم غزه را نمی شنود؛ شاید مصداق جمله امام حسین(ع) که خطاب به لشکر ابن سعد فرمود فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ بر سر امت ما آمده!!! نمی دانم فقط طبق فرموده مولایم علی(ع) میگویم : اگر مرد مسلمان از غصه بمیرد رواست…

أین بقیة الله ؟
۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۱ ، ۱۲:۴۳
آشنا

http://s1.picofile.com/file/7556037846/moharamamads.jpg

کم کم دیگه داره سیاهی علم های آقا دیده می شه، تو قلب شهر خیمه های سوخته برپا می شه و مردم دیار علوی خودشون رو برای پیوستن به قافله حسین علیه السلام آماده می کنند.روزها گذشت و حسین علیه السلام در عرفه هر آنچه را که با خدا می خواست در میان گذاشت و به سمت قربانگاه حرکت کرد.

محرم آمد با صدای بی وفایی اهل کوفه، با فریاد مسلم که “میا حسین جان کوفه وفا ندارد” و با صدای وای حسینم و وای عباس زینب(سلام الله)

می شنوی نوای زنگ قافله را؟

می شنوی ؟!

خوب که بو میکنی خاک کرب و بلا در تمام کوچه های شهر به مشام می رسد.

 بیش از هزار و ۴۰۰ سال از کربلای خونین حسین عیله السلام می گذرد اما صدای “هل من ناصر ینصرنی” هنوز در گوش تاریخ شنیده می شود.مساجد، تکایا و دیوار، سیاه برتن می کنند حتی آدم هایی که از ته دل حسین علیه السلام را نمی شناسند شاید اصلا نمی دانند کربلا کجاست اما مثل هوای این روزهای بارانی گاه و بیگاه می بارند.‌ع‍‍اش‍ور‌ای‍‍ی‌ دی‍گ‍ر در ر‌اه‌ ‌اس‍ت‌ و مردمان دیندار با برپا کردن خیمه های عزاداری و نصب پلاکارد در ‌ جای جای شهر ها و کوچه های شیعه نشین ‌بار دیگر ح‍‍ال‌ و ‌ه‍و‌ا‌ی‌ ‌ع‍‍اش‍ور‌ای‍‍ی‌ را ب‍ه‌ ت‍ص‍وی‍ر م‍‍ی‌ ک‍ش‍‍ان‍ن‍د.وهمزمان با آمدن محرم ، شهرهای مختلف دیار علویان حال و هوای کرب و بلا  به خود گرفته است.
آری دوباره باز محرم آمد…ماه غم  واندوه وحزن…ماه جنون… ماه عشق… ماه خون خدا…
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۱ ، ۱۲:۲۶
آشنا

در خیابان چهره آرایش مکن / از جوانان سلب آسایش مکن

زلف خود از روسری بیرون مریز /  در مسیر چشم ها افسون مریز

یاد کن از آتش روز معاد / طره ی گیسو مده بر دست باد

خواهرم دیگر تو کودک نیستی / فاشتر گویم عروسک نیستی!!

خواهر من این لباس تنگ چیست ؟؟ / پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟

پوشش زهرا مگر اینگونه بود؟؟!! 

خواهرم ، ای دختر ایران زمین /  یک نظر عکس شهیدان راببین

شیعیان مدیون خون کیستند؟ /  زنده از رقص جنون کیستند؟

ای مسلمانان ، فرهنگ عاشورا چه شد؟  /  پرچم خون رنگ عاشورا چه شد ؟

کیست تا اسلام رایاری کند ؟ /  حکم را روی زمین جاری کند؟

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۱ ، ۱۳:۰۵
آشنا