سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

آخرین نظرات
پیوندها

توکل به خدا

پیش از اینها فکر می کردم که خدا

خانه ای دارد کنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها

خشتی از الماس خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج و بلور

بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برف کوچمی از تاج او

هر ستاره، پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او، آسمان

نقش روی دامن او، کهکشان

رعدو برق شب، طنین خنده اش

سیل و طوقان، نعره توفنده اش

دکمه ی پیراهن او، آفتاب

برق تیغ خنجر او مهتاب

هیچ کس از جای او آگاه نیست

هیچ کس را در حضورش راه نیست

بیش از اینها خاطرم دلگیر بود

از خدا در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین

خانه اش در آسمان، دور از زمین

بود، اما در میان ما نبود

مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوست جایی نداشت

مهربانی هیچ معنایی نداشت

هر چه می پرسیدم، از خود، از خدا

از زمین، از آسمان، از ابرها

زود می گفتند: این کار خداست

پرس وجو از کار او کاری خداست

هرچه می پرسی، جوابش آتش است

آب اگر خوردی، عذایش آتش است

تا ببندی چشم، کورت می کند

تا شدی نزدیک، دورت می کند

کج گشودی دست، سنگت می کند

کج نهادی پای، لنگت می کند

با همین قصه، دلم مشغول بود

خواب هایم خواب دیو و غول بود

خواب می دیدم که غرق آتشم

در دهان اژدهای سرکشم

در دهان اژدهای خشمگین

بر سرم باران گرز آتشین

محو می شد نعرهایم، بی صدا

در طنین خنده ای خشم خدا

نیت من، در نماز و در دعا

ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می کردم، همه از ترس بود

مثل از بر کردن یک درس بود

مثل تمرین حساب و هندسه

مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ، مثل خنده ای بی حوصله

سخت، مثل حل صدها مسئله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود

مثل صرف فعل ماضی سخت بود

بقیه ی آن در ادامه مطلب......

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۲۶
آشنا
بسم الله الرحمن الرحیم

خدا جانم سلام !

ای خدا ! ای مهربان ترین مهربانانم !

ای خدا ! ای تنها مهربان و یکتا بخشنده‌ام !

به خدا که دوستت دارم خدا !

ای خدای رحمن و رحیم !

ای که عاشق تمام نام های تو ام!

یا لطیفِ جبار و یا عزیزِ قهار!

خدا جانم ! به کدام نام بخوانمت که بیشتر دوستم داشته باشی؟

خدایا دوست داری به چه نامی بخوانمت؟

ای که بهترین نام‌ها از توست!

و ای که نکوترین نام‌ها توراست!

ای نکونام ترینم!

به کدام نام نکویت بخوانم که خیره نگاهم کنی؟

چگونه باشم که دلخواه تو باشم ای دلخواهترین؟

الله جانم دوست داری چگونه صدایت کنم و چگونه بخوانمت؟

الله

خدا ! چگونه گوش کنمت و بشنومت و بنیوشمت؟

خدا ! چگونه ببینمت و نگاهت کنم و مشاهده ات کنم و دیدارت کنم؟

خدا ! چگونه حست کنم و لمست کنم و در آغوشت گیرم؟

خدا ! چگونه بخورم بنوشم و بیاشاممت خدا؟

چگونه ببویم و استشمامت کنم؟

خدا ! چگونه‌ات باشم خدا؟

به خدا که دوست دارم از بنده‌ات راضی باشی خدا !

یا سریع الرضا !

ای رضا ترین و راضی ترین !

خدایا به کدامین نامت بخوانم که دوست‌ترم بداری؟

خدایا تو را به عظیم‌ترین نام هایت و به اسم اعظم ات می خوانم !

خدایا تو را به آن نام هایی که مقربینت و اولیائت می خوانند می خوانم !

خدا جان تو را به اسمایی که پیامبران و رسولان و امامانت می خوانند می خوانم !

خدا جانم تو را به نامی که خودت خود را بدان می خوانی می خوانم !

و خدا جانم بدان نام قسمت می دهم و استدعا می کنم

 که بود و نبود مرا در خودت محو کنی !

خدا جانم خود فرموده‌ای که : «ادعونی استجب لکم» !

خود خواندی‌ام و خواستی که این چنین بخوانمت و این چنین بخواهمت

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۲۴
آشنا
«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان می‏کشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل‏ حجاب دشمن را می‏بینی و دشمن تو را نمی‏بیند.»

"سردار شهید رحیم آنجفی"

خواهرم، حجابت را حفظ کن و به دشمنان اسلام و انسانیّت بفهمان که زن مسلمان ایرانی زنی است آزاده، با شخصیّت، باایمان و الهام گرفته از مکتب بانوی بزرگ اسلام زهرای اطهر(س)‌ که هرگز اجازه نخواهد داد – همانند زنان به لجن کشیده- از او عروسکی کوکی بسازند و وسیله‌ای برای فروش بیشتر کالاهای تجارتی شود.

شهیدحمیدرضا ‌قلی‌زاده

خواهرم، حجاب نشانگر زیبایی روح و اندیشه توست. خواهرم، حجاب تضمین‌کنندة سلامت و پارسایی جامعه است. جامعه رابه ویرانی مکش. خواهرم، حجاب مجوز ورود تو به بهشت استو آیا واقعاً‌ بهشت نمی‌خواهی؟‌ خواهرم، حجاب مجوز ورود تو به بهشت است. آیا واقعاً‌ بهشت نمی‌خواهی؟
خواهرم، «غنچة نهفته در برگ را نچینند،‌از بی‌حجابی است اگر عمر گل کم است؛ نهفته باش و همیشه گل باش»

۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۱۱
آشنا
گفت: «چی؟ چه؟ چه اسلحه ایی مجاز است؟ اسمش چیه ؟»


من که دیدم بدجوری عجله دارد گفتم :«اگر بگویم قول می دهی یک هفته استفاده کنی اگر جواب نداد دیگر استفاده نکنی»

بنده خدا خیلی هیجان زده شده بود گفت: «قول می دم قول می دم ... قول مردونه !»

گفتم : «اسم آن سلاح بی خطر و بسیار کار آمد چادر است! شما یک هفته استفاده کنید ببینید اگر کسی مزاحم شما شد دیگر هیچ وقت به طرفش نروید!»

با تعجب مثل کسی که ناگهان همه انرژی او کاهش پیدا کرده باشد گفت: «چادر! اخه چادر ...»

گفتم : «دیگه اخه ندارد یک هفته هم هیچ اتفاقی نمی افتد»


با حالت نیمه ناامیدی تشکر کرد و رفت.

و من ماندم و فکر مشغول که ای بابا عجب کاری کردم نکند بنده خدا دیگر هیچ وقت سراغ چادر نرود نکند از مشورت کردن با روحانی بیزار شود. حضرت وجدان من را سرگرم این فکرها کرده بود که یادم افتاد به حرف امام خمینی عزیزکه فرمودند: «ما مامور به وظیفه هستیم نه مامور به نتیجه !»

لذا با خدای خودم خیلی خودمانی گفتم : « خدایا من سعی کردم وظیفه ام را انجام دهم انشالله مورد رضایت تو قرار گرفته باشد بقیه اش هم ،هر چه تو صلاح بدانی... »

  مدت حدود یکی دو ماه از جریان گذشت و من به کلی فراموش کرده بودم تا اینکه روزی یک خانم محجبه به اتاق من آمد سلام کرد گفت : «حاج اقا می شناسی؟»

من هم هرچه فکر کردم به یاد نیاوردم برای همین گفتم : «بخشید شما را نمی شناسم»

گفت : «من همان دختری هستم که اسلحه به من دادی تا همراه خودم حمل کنم حالا هم که می بینید مثل یک بچه ی خوب، سلاح چادر حمل می کنم هرچند هنوز درست و حسابی چادری نشده ام! ولی مادرم خیلی دعاتون کرده چونکه هر روز بخاطر چادر نپوشیدن من در خانه دعوا داشتیم .راستش حاج اقا خانواده ما مخصوصا مادرم چادری هست و اهل مجالس مذهبی ولی من فرزند ناخلف شده بودم که حالا به قول مادرم سر به راه شدم»

من هم که حیرت زده شده بودم گفتم : « خوب برایم تعریف کنیدچه شد که چادری بودن را ادامه دادی؟»
  مکثی کرد شروع به گفتن جریان کرد: « راستش حاج آقا وقتی از اتاق شما رفتم خیلی درباره حرفهای شما با تردید فکر کردم ولی تصمیم گرفتم امتحان کنم برای همین چند روزی وقت برگشتن از دانشگاه بطوری که  همکلاسی ها متوجه نشوند مخفیانه چادر می پوشیدم ولی از وقتی که چادر بر سر می کنم ساعت ۱۰ و یا ۱۱ شب هم که از دانشگاه بر می گردم نه پسری به من متلک می گوید نه ماشین مزاحم بوق می زند اصلا کسی تصور نمی کند که من چادری اهل خلاف باشم راستش را بخواهید بدانید هیچ وقت فکر نمی کردم دخترهای چادری این همه امنیت دارند! و این همه خیالشان از بابت مزاحم های خیابانی راحت است. کم کم جریان چادری پوشیدن من را بچه های کلاس متوجه شدند الان هم مدتها است که دائم با چادر رفت و امد می کنم و از کسی هم خجالت نمی کشم البته فکر نکنید حالا دیگر بسیجی شده ام ولی قصد ندارم اسلحه ایی که تازه کشفش کرده ام را به این راحتی از دست بدهم. بعضی از دخترای کلاس متلک می گویند ولی بیچاره هاخبر ندارند من چه گنجی یافته ام. البته جریان را برای یکی از بچه ها که نقل کردم تمایل پیدا کرده برای فرار از دست مزاحم ها چادر بپوشد ولی خودش می گوید خانواده اش اصلا اهل چادر و امثال چادرنیستند ولی فکر کنم تصمیم دارد چادر بخرد»


راستش را بخواهید من دیگر حرفی برای گفتن نداشتم برای همین فقط به حرفهای او توجه می کردم دلم می خواست زودتر از اتاق برود تا اشکهایم سرازیر شوند.

وقتی از اتاق رفت تنها کاری که توانستم انجام بدهم سجده شکر بود.

به نقل از حاج آقا داوودی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۱۰
آشنا
تأثیرات مخرب عروسک باربی

....بلوغ زودرس، سوء تغذیه ، مصرف گرایی و تجمل
... تغییر ذائقه کودکان ، ارتباط با جنس مخالف ، عادی سازی بی عفتی و

آیا باربی فقط یک عروسک هست....؟

باربی تنها یک عروسک نیست ، بلکه یک سلاح کارآمد در صحنه جنگ فرهنگی است که

برای صدور سبک زندگی آمریکایی در جهت حیا زدایی و فساد دختران و زنان به کار گفته شده است

باربی« شوالیه ناتوی فرهنگی»....باربی انتحاری

باربی این بار در نقش سیاسی ظاهر شده و می کوشد با تمسخر ارزشهای والای اسلامی و  

،شهادت طلبی به مثابه امری غیر منطقی و منفور جلوه دهد
باربی انتحاری و شهادت طلب که پس از فریاد الله اکبر با فشردن ضامن کمربند انفجاریش

منفجر می شود به طور غیر مستقیم تلاش می کند تا فرهنگ شهادت طلبی

یا تنها سلاح پیروز و بی رقیب مسلمانان را در میان کودکان به تمسخر بگیرد

باربی و حجاب

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۱ ، ۱۱:۵۹
آشنا
به طاها به یاسین به معراج احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا (س)
چه شب ها که زهرا (س) دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بی تاب مولا
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل ای دل بزن دل به دریا
که دنیا به خسران عقبا نیرزد
به دوری ز اولاد زهرا نیرزد.
و این زندگانی فانی جوانی
خوشی های امروز و اینجا
به افسوس بسیار فردا نیرزد

 

اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا یقینا خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبه ها زاری یابی؟
به شانه کشیدی غم سینه اش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بی قراری بدان یار یاری
و پایان این بی قراری بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری

 

نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را
به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد شدیدا گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علی اش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش
به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی یامهدی مددی

۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۱۱:۵۸
آشنا
وقتی که حرکتی هماهنگ از سوی متولیان و مربیان دینداری جامعه در اعتراض به عادی شدن کشف حجاب در کشور مشاهده نمی‌شود و علما و روحانیونی که در عمل به وظیفه الهی و دینی خود به گسترش این منکر «معترض‌اند» تنها مانده‌اند
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۱۱:۴۳
آشنا

 

اقا جونم میشه بیای؟؟ تا کی باید منتظر بشیم تا کی؟؟؟؟؟؟؟

بیخودی اسم خدا رو به زبان نیاریم واقعا چه کردیم بعد

شهدا؟ تا میخوایم از خدا حف بزنیم بهمون میگن امل

اقا بیااااااااااا توروخدا بیااااااا

دارم خفه میشم از این فضا

بیا اقااااااااااااااااااا

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۱۶
آشنا

بالاخره یک الگوی فمنیستی برای کودکان ۲تا ۳ساله هم معرفی شد:

دخترکوچولوهایی که بزرگ ‌می‌‌شوند و بعدها در خیابان‌های شهر به‌ آنها تذکر می‌دهند که چرا با این قیافه بیرون‌ آمده‌اند. آن روز شاید کسی یادش نباشد که قصه از یک عروسک ساده شروع شده است!حال ریشه ی این عروسک ساده از کجا شروع شد؟؟؟

عروسک‌هایی که دخترها و پسرهای جوان نسل‌های بعدی قرار است با آنها بزرگ شوند.

اولین مسیری که دشمن برای سیطره ی خود طی می کند این است که واژه ی مادری را به چالش می کشد.تخریب نقش مادری اولین هدف دشمن برای تربیت یک نسل بی بند وبار است عروسک برتز یک طرح پیشنهادی از سوی فمنیستهای صهیونیست برای نابودی گوهر زیبای دختربچه های پاک ومعصوم  یعنی حجاب وعفاف بوده است اولین چیزی که در این عروسک به صورت زننده می باشد حتی چهره ی عروسک هم بزک کرده آرایش این عروسک می باشد.

 وقتی که مادر شخصیت خود را در هاله ای به نام آرایش  می بیند کودکی که در دامان او تربیت می شود باید الگویش عروسک برتز باشد واین مسیر دشمن برای رسیدن به هدف پلید وبی بندوباری خود همچنان در حال نهادینه شدن است. برای طرفداری از این عروسک مجلات زیادی چاپ شده است که برای بچه ها نقش مجلات مبتل بزرگسالان را ایفا می کند

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۱۳
آشنا

اقا داماد ماشین واز گل فروشی گرفته با دو تا فیلم بردار میرسه به آرایشگاه عروس .

عروس خانوم میاد

اما !!!

اما !!

این کیه ؟

چرا دیگه حجاب نداره !!!!!!

به داماد میگی :

چرا عروس حجاب نداره ؟

میگه : بیخیال !!! همین یه شبه !!!

سوار ماشین میشن

راه میفتن توخیابونا داماد بوق میزنه

میگه : آی مردم بیاید

بیایید زنم زیبا شده بیاید تماشا !!!!

به سالن میرسن آقا داماد به همراه عروس وارد قسمت زنونه میشه !!!!

یه ساعت بعد میاد بیرون میگی :

اونجا بین اون همه نا محرم چیکار میکردی ؟

داشتم با عروس میرقصیدم که فیلم بردار فیلم بگیره !!!

چی ؟

میرقصیدی ؟ بین اونهمه زن ؟

نمیدونی گناه ؟

میگه : چرا ٬ میدونم !

اما بییخیال همین یه شبه !!!

وارد قسمت آقایون که میشی از تعجب شاخ در میاری

یه سری اون وسط یه حرکاتی انجام میدن

مثل........

میپرسی: اینا چیکار میکنند ؟

میگن : دارن میرقصن !!!!

تا به خودت میای میبینی اِ اِ داماد هم رفته وسط

داره حرکات موزون انجام میده همه هم دارن بهش پول میدن

بعدم شروع کرده سر میزها رقصیدن تا اونایی که پول ندادن هم مجبور بشن که به قول داماد شادباش بدن!!!

خوب دیگه میخوان شام بدن

داماد باید دوباره بره قسمت بانوان !!!!

تو راه میگه : سیصد هزار تومن شادباش گرفتم

میگی : خرج این پول تو زندگی اشکال داره

میگه : میدونم ! اما ٬ بیخیال همین یه شبه !!!

حالا شام خورده شده میخوان برن سمت خونه داماد

یه کارناوال راه انداختن

که باید ببینی !!!

صدای آهنگشون خیابون پر کرده

شروع به حرکت میکنن که یهو وسط خیابون همه پیاده میشن

داماد آوردن پایین شروع کردن رقصیدن

میگی : آقا داماد راه مردم بستی حق الناسه

میکه : میدونم ! اما بیخیال همین یه شبه !!!

خونه داماد هم که میرسی اوضاع همین جوریه

مجلس تموم میشه

به داماد میگی :

امشب خیلی گناه کردی !

میگه : میدونم ! اما ٬ بیخیال همین یه شب بود !!!

میگی : امشب برای تو ٬

ویزای جهنم صادر شد !!!

دیگه نمیگه میدونم.............

ما واقعاً منتظر ظهوریم ؟

شاید.

                بهترین عروسی دنیا عروسی بی بی فاطمه وامام علی ع بود

                         کاش کمی زندگی هامون بوی ائمه بگیره کاشششش

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۱۰
آشنا