تلاش برای بازگشت به سینمای دوران شاه
سینمای امروز مروج ابتذال غربی و در تضاد با فرهنگ غنی اسلامی میباشد. تلاش برای رواج بیحجابی و عادیسازی روابط نامشروع بین دختران و پسران جامعه، در سینمای دهه ۷۰ به وضوح به چشم میخورد.
تلاش برای بازگشت به سینمای دوران شاه
سینمای امروز مروج ابتذال غربی و در تضاد با فرهنگ غنی اسلامی میباشد. تلاش برای رواج بیحجابی و عادیسازی روابط نامشروع بین دختران و پسران جامعه، در سینمای دهه ۷۰ به وضوح به چشم میخورد.
«هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاهبرداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین میشود که گویی آن روز عمرش تباه شده است20 و میبینی که زندگی مردم از کمفروشی و تقلّب تأمین میشود.21 در آن زمان ربا شایع میشود، کارها با رشوه انجام مییابد، مقام و ارزش دین تنزّل مینماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا میکند.»
در قرآن کریم آمده است پس از آن که شیطان مهلت خواست خداوند به او مهلت داد تا «یوم الوقت المعلوم» امّا در این که منظور از «یوم الوقت المعلوم» چیست در میان مفسّران قرآن و نهج البلاغه گفتگوست.بعضى گفته اند: منظور پایان جهان و برچیده شدن دوران تکلیف است
به گزارش رجانیوز به نقل از جهان،بنا بر این گزارش این گروه ضمن برگزاری مراسمات خاصی، تبلیغ پوشیدن لباس خاص بعنوان لباس مقدس منقوش به نماد گروههای شیطانپرستی، از گردنبند (صلیب شکسته) انگشتر با نقوش استخوانی و جمجمه انسان استفاده میکنند.
اعضای
گروه در برگزاری مراسم، ضمن شرب خمر، اقدام به رقص و پایکوبی و فحاشی
نسبت به یکدیگر مینمایند. آنان براین باورند که شیطان به جهت حکومت 666
سال قبل از خلقت، بر بشر برتری دارد .
این گروه معتقد است که باید برخلاف دین اسلام عمل کرد و با انجام اعمال دلخواه، دنیا را به هرجومرج و آشوب بکشانند.
افراد
عضو شیطان پرستان در اسکیت مهارت خاصی دارند و به منظور جذب نوجوانان و
جوانان هنگام انجام ورزش اسکیت از موزیکهای خاص گروه شیطانپرستی استفاده
مینمایند. این گروه دارای کتابی به زبان لاتین بوده و با تجمع در پارکها و
تفرجگاهها در خصوص رخدادهای جدید در سطح کشور در رابطه با شیطانپرستی بحث
و گفتوگو میکنند.
گفتنی است رواج گروههای انحرافی در کشور موضوعی است که به شدت از طرف برخی کشورها دنبال میشود و مسئولان نسبت به آن هشدار دادهاند.
اوج خرافهگرایی و درویش مسلکی این عده تا جایی است که یک درویش را واسطهی حاجات خود و خدا قرار
میدهند و با کشیدن حاجات خود بر روی زمین و سنگ، هفت مرتبه دور زدن به دور تپهای در این منطقه، روشن
کردن شمع و بستن پارچهی سبز به درختان و … به دنبال برآورده شدن حاجات خود هستند.
ماجرای «عارف عابد علی» و منطقه «آبادعلی»!
این افراد معتقدند در زمانهای دور شخصی که شغلش چوپانی بوده گوسفندان
مردم را برای چرا به این منطقه
میآورد اما گوسفندانش گم میشوند و برای پیدا شدن گوسفندان اعمالی را انجام میدهد که سرانجام منجر
به پیدا شدن گوسفندان میشود!
در شجرنامهی این فرد آمده است وی برای پیدا
شدن گوسفندانش با چوبدستی خود روی زمین عکس گوسفند
میکشد و هفت سنگ را به یک نیت روی هم میگذارد و خدا را قسم میدهد که به مراد دلش برسد و
سرانجام در تاریکی شب و به دلیل فرط خستگی به خواب میرود و در خواب مولای متقیان(ع) را به خواب
میبیند که به وی آدرس نوری را نشان میدهد که محل گوسفندانش بوده است.
پس از این ماجرا وی شغل چوپانی را
کنار میگذارد و به عرفان و ریاضت روی میآورد و از آن به بعد «عارف عابد
علی» و آن مکان نیز به «آبادعلی» مشهور میشود و وی نیز چون روز سهشنبه آن اتفاق برایش رخ داده بود
هفت سه شنبه را وقفه میکند که به آن مکان رود و به راز و نیاز بپردازد.
آداب و رسوم منطقهی آبادعلی!
در آداب و رسوم منطقه آبادعلی آمده است که حاجتمندان باید هفت سهشنبه
بعد از سال تحویل در آن مکان
که وقفهی آن عارف میباشد حضور پیدا کنند و در ابتدای مسیر به آن تپه نیت کنند و عارف علی را واسطهی
خود و خدا قرار دهند.
برای برآورده شدن حاجات باید در بین راه هفت سنگ را
هرکدام به یک نیت روی هم گذارند و بعد از رسیدن به
بالای تپه پارچهی سبزی را به درخت آنجا گره زنند و شمعی را برای روشنایی قبر اموات و آن نوری که عابدعلی
در آن شب دیده بود روشن و در دل نذری کنند و بر روی زمین و تخته سنگهای آنجا تصویر و یا نوشتهی حاجت
خود را حک کنند.
عدهای از حاجتمندان نیز به نیتی که عارف علی میخواسته است به خانه خدا
رود دور آن تپه میچرخند و
عدهای دیگر نیز از آب چشمهای که آنجاست به نیت شفا و تبرک با خود میبرند.
حرکت به سمت تپه و واسطه قرار دادن «عابد علی» بین حاجات خود و خدا!
گذاشتن هفت سنگ روی یکدیگر هرکدام به یک نیت!
گره زدن پارچه سبز به بوتههای بالای تپه!
روشن کردن شمع به یاد نوری که «عابدعلی» دید!
نوشتن و کشیدن حاجات بر روی سنگ!
برداشتن آب به نیت تبرک و شفا!
آنچه مسلم است اینکه «سوءاستفادهی عدهای سودجو از احساسات دینی و مذهبی مردم»، «سادهاندیشی و سست بودن اعتقادات مردم»، «بیمسئولیتی مسئولان فرهنگی، امنیتی و انتظامی» و «سکوت علما و چهرههای دینی» باعث شده است در چنین منطقهای در شیراز شاهد چنین رفتارهایی باشیم که همگان با شنیدن این اتفاق و دیدن تصاویر آن در بهت و حیرت فرو میروند!
آیا مى توان گفت فرشتگان و جنّیان هم در انتظار بسر مى برند؟
آیا زمین و پرندگان و حیوانات هم در انتظار ظهور حضرت هستند؟
آیا مى توان گفت فرشتگان و جنّیان هم در انتظار بسر مى برند؟
گرچه ما به روایاتى که دلالت بر منتظر بودن تمامى جنّیان و فرشتگان بکند برخورد نکردیم اما اخبار و احادیث
بسیارى بیانگر منتظر بودن گروهى از فرشتگان و اجنّه هستند.
«.. آن گاه که او(حضرت قائم عج) پرچم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را به اهتزاز درآورد سیزده هزار و سیزده
فرشته که سالها منتظر ظهورش بوده أند به زیر پرچمش گرد مى آیند (و آماده نبرد مى شوند) همان
فرشتگانى که با نوح پیامبر در کشتى، با ابراهیم خلیل در آتش و با عیسى هنگام عروج به آسمان همراه
بودند».(1)
«فرشتگانى که در جنگ بدر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) یارى دادند، هنوز به آسمان بازنگشته اند (منتظر
ظهور حضرت اند) تا اینکه حضرت صاحب الامر را یارى رسانند و مقدارشان 5 هزار فرشته مى باشد».(2)
«از امام صادق(علیه السلام) درباره ى میراث علم و اندازه ى آن پرسیدم، حضرت در پاسخ فرمود: خداوند دو
شهر یکى در شرق زمین و دیگرى در غرب آن دارد، در آن دو شهر، گروهى سکونت دارند که نه ابلیس را مى
شناسند و نه از آفرینش او آگاهى دارند، هر چند مدت یک بار با آنان دیدار مى کنم، آنان درباره ى مسائل مورد
نیاز و چگونگى دعا از ما مى پرسند و ما به آنان مى آموزیم، هم چنین آنان درباره ى زمان ظهور حضرت قائم مى
پرسند... گروهى از آنان از روزى که به انتظار حضرت قائم بوده اند هرگز سلاح خود را بر زمین نگذاشته اند و
وضع آنان همین گونه بوده است، آنان از خداوند مى خواهند که صاحب الامر را به آنان بنمایاند».(3)
با توجه به این روایات مى توان بیان داشت که هم فرشتگان و هم برخى از جنّیان و هم موجودات ناشناخته
دیگرى در انتظار و چشم به راه آمدن آن منجى عالم هستند.
«زمین بشاشت خود را به سبب عدل ظاهر کند و آسمان باران خود را ببارد و درخت میوه خود را افزون دهد و
زمین گیاه خود را برآورد و براى اهل زمین خود را زینت کند و وحوش ایمن باشند تا اینکه در همه اطراف زمین
مانند چارپایان چرا کنند. زمین گنج هاى خود را ظاهر کند، پس قایم(عج) به مردم بگوید: بخورید، گوارا باشد
شما را به سبب آنچه در ایام گذشته کردید از عملها، پس مسلمانان اهل دین حق اند.» .(6)
دنیاخواهی و اسیر دنیا بودن یکی از عوامل جدا کننده حقیقت طلبان از باطل جویان است. از آنجا که حکومت
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عالم گیر است و منفعت طلبان به عدالت سوق داده می شوند و
بر آمال دنیا خواهی شان تازیانه عدالت و حقیقت نواخته خواهد شد؛ بنابراین بیشترین مخالفت ها از سوی
دنیاطلبان و دنیاخواهانی است که در هراس از دست دادن آن یا به شوق و عشق زیاده خواهی آنند. پس
مبارزه شان جدی تر و کراهت و ناپسندی شان از آن حادثه و از آن واقعه، بیشتر و جدی تر است.
دنیا خواهان در مقابل امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
دنیاخواهی و اسیر دنیا بودن یکی از عوامل جدا کننده حقیقت طلبان از باطل جویان است. از آنجا که حکومت
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عالم گیر است و منفعت طلبان به عدالت سوق داده می شوند و
بر آمال دنیا خواهی شان تازیانه عدالت و حقیقت نواخته خواهد شد؛ بنابراین بیشترین مخالفت ها از سوی
دنیاطلبان و دنیاخواهانی است که در هراس از دست دادن آن یا به شوق و عشق زیاده خواهی آنند. پس
مبارزه شان جدی تر و کراهت و ناپسندی شان از آن حادثه و از آن واقعه، بیشتر و جدی تر است.
این افراد که دلبسته دنیایند و برای رسیدن به آن همواره در تلاش و کوشش، نسبت به جایگاه امام و ولایت نه
تنها هیچ شناختی ندارند؛ بلکه از درک و فهم آن نیز عاجزند. در زیارت حضرت امیر علیه السلام می خوانیم:
«خدایا شکرت که مرا بر این زیارت موفق ساختی ... در حالی که اهل دنیا و آنانی که آیات خدا را به تمسخر
گرفته و فریفته دنیا شدند، از زیارت او سر باز زدند. شکر تو را که مرا معرفتی دادی که اهل دنیا جاهل آنند و به
دیگران روی آوردند».(1)
ترجیح دنیا به آخرتخداوند از این ویژگی آنان چنین سخن می گوید:« ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی
الْقَوْمَ الْکافِرینَ»؛ «این به خاطر آن است که زندگی دنیا (و پست را) بر آخرت ترجیح دادند و خداوند افراد بی
ایمان (لجوج) را هدایت نمی کند».(2)
در آیه دیگری درباره این ویژگی آنان می خوانیم: « (در آن روز به آن ها می گوید:) ای گروه جن و انس! آیا
رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو می کردند و شما را از ملاقات چنین روزی بیم
می دادند؟ آن ها می گویند: "بر ضد خودمان گواهی می دهیم، (آری) ما بد کردیم" و زندگی (پر زرق و برق)
دنیا آن ها را فریب داد و به زیان خود گواهی می دهند که کافر بودند» .(3)
از دیگر ویژگی های آنان این است که دنیا آن ها را فریفته و اسیر خود کرده است: «همان ها که دین و آیین
خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا آنان را مغرور ساخت. امروز ما آن ها را فراموش می کنیم، همان
گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند».(4)
آیه دیگری از این صفت آنان چنین نام برده است: «و آن ها را حریص ترین مردم ـ حتی حریص تر از مشرکان ـ بر
زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت (تا آنجا) که هر یک از آن ها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده
شود؛ در حالی که این عمر طولانی او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آن ها
بیناست».(5)
نیم نگاهی به این آیه شریفه که می فرماید: « ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا هنگامی که به شما گفته
می شود: "به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید" بر زمین سنگینی می کنید (و سستی به خرج می دهید)؟
آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، جز اندکی نیست»(6)
بیانگر آن است که این افراد در امور معنوی و تکالیف خود سست و کسل اند؛ زیرا تمام همت و عشق شان
رسیدن بیشتر به دنیاست.
این افراد که خود را برتر از دیگران و به خصوص مؤمنان می پندارند، همواره به تمسخر آنان می پردازند. قرآن در
این باره می فرماید: « زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از این رو افراد باایمان را (که گاهی
دستشان تهی است) مسخره می کنند، در حالی که پرهیزگاران در قیامت، بالاتر از آنان هستند (چرا که ارزش
های حقیقی در آنجا آشکار می گردد و صورت عینی به خود می گیرد) و خداوند هر کس را بخواهد، بدون
حساب روزی می دهد».(7)
از آنجا که افق دید دلبستگان دنیا تنها همین دنیای فانی را می بیند، می کوشند که دیگران را نیز با خود
همسو کنند و آن ها را از انجام تکالیف خود باز دارند تا بیشتر از دنیا بهره گیرند یا آنان را بیشتر استثمار کنند.
قرآن در توصیف آنان می فرماید: «همان ها که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند و (مردم را) از راه خدا باز
می دارند و می خواهند راه حق را منحرف سازند، آن ها در گمراهی دوری هستند».(8)
امام صادق علیه السلام در سخنی حال و روز این افراد متظاهر کوفی صفت را این گونه بیان می کند: « مردم
درباره ما سه گروهند: گروهی ما را دوست دارند، سخن ما را می گویند و منتظر فرج ما هستند، ولی عمل ما
را انجام نمی دهند؛ اینان اهل دوزخند. گروه دوم نیز ما را دوست دارند، سخن ما را می گویند، منتظر فرج ما
هم هستند، عمل ما را انجام می دهند، اما برای رسیدن به دنیا و دریدن مردمان. اینان نیز جایگاهشان دوزخ
است و گروه سوم ما را دوست دارند، سخن ما را گفته، منتظر فرج ما هستند و عمل میکنند (برای خدا) اینان
از ما و ما از آنانیم» .(9)
از دیگر صفات و ویژگی های آنان می توان به مواردی همچون عدم یاری راه حق، عدم ادای حقوق الهی چون
زکات و خمس، عدم زمینه سازی همراهی و یاری بیشتر افراد به خاطر ثروت اندوزی شان، عدم اطاعت و
همراهی و گاه نفرت از نواب عام امام نیز همراهی با دشمنان دین و ولایت نام برد.
ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا هنگامی که به شما گفته می شود: "به سوی جهاد در راه خدا حرکت
کنید" بر زمین سنگینی می کنید (و سستی به خرج می دهید)؟ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده
اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، جز اندکی نیست
شیوه مبارزاتی در دوران ظهورامام حسن مجتبی علیه السلام در پاسخ حسن بصری که در نامه ای به حضرت از حیرت و سردرگمی امت
نوشته و از حضرت خواسته بود به او آنچه از خدا آموخته، بیاموزد؛ نوشت: «بله چنان که نوشتی ما اهل بیتیم
نزد خدا و پیامبر، اما پیش تو و اصحابت. اگر چنان که گفتی بود، دیگران را بر ما مقدم نمی داشتید. به جانم
سوگند خداوند شما را در قرآن چنین مثال زده: "أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنی بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ" ؛ "این درباره شما و
اصحاب توست"».(10)
امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه« فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا وَ ما کانُوا بِآیاتِنا
یَجْحَدُونَ»؛ « امروز ما آن ها را فراموش می کنیم، همان گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را
انکار نمودند»(11) به شیوه مبارزاتی این افراد اشاره کرده و به جابر فرمود: « قسم به خدا آیات ما را انکار
کردند. ای جابر! چه می گویی درباره آنانی که سنت و راه ما را نابود کرده و دشمنان ما را اطاعت نموده و
حرمت ما را هتک کردند. به ما ظلم روا داشته و حق ما را غصب نمودند. سنت و روش ظالمان را به پا داشته و
راه و مسیر فاسقان را پیمودند».(12)
در احادیث کربلا افرادی چون شبث بن ربعی، حماد بن ابجر، یزید بن حارث، قیس بن الاشعث، عمرو بن حجاج
زیدی و ... تمام گفته ها و نوشته های خود برای امام و عهد و سوگندها را فراموش کرده و در مقابل سخن و
احتجاج امام حسین علیه السلام نامه را انکار کردند. اینان به خیال پست و مقام و مسئولیت آمده بودند؛
بنابراین به خیل نامه نگاران پیوستند و روزی با آمدن ابن زیاد، از این فرقه برون آمده و خرقه و لباس جنگ با امام
حسین علیه السلام را به تن کردند. اینان بندگان دنیا بودند و هر کس که ذره ای از آن را داشت یا به آن ها
وعدة آن را می داد، بندگی می نمودند.
خداوند در قرآن می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ أَ
رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ»؛ « ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا
هنگامی که به شما گفته می شود: "به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید" بر زمین سنگینی می کنید (و
سستی به خرج می دهید)؟ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر
آخرت، جز اندکی نیست».(13)
و اما احادیث مربوط به ظهور کف دست روشنی در آسمان :
علائمی که پیش از وقوع صیحه تحقّق مییابد
در اخبار رسیده از ائمه معصومین اشاره گردیده است که پیش از ظهور یوسف کنعانی، قائم منتظر(عج) نشانههایی به وقوع می پیوندد که خود دلالت بر قریب الوقوع بودن صیحه میکند. در این باب، رسول گرامی مطلب را به اجمال برگزار کرده می فرمایند که شب دوم از ماه رمضان نشانهای در آسمان پدید میآید:
"یَظهَرُ فیِ السَّماءِ آیَةٌ لِلَیلَتَینِ تَخلوُانِ مِن شَهرِ رَمَضانَ."
"دو شب گذشته از ماه رمضان نشانه ای در آسمان ظاهر میشود."( الملاحم و الفتن: سیّد بن طاوس، ص35.)
اما شاید بتوان به بفضیل این سخن پیامبر خدا را در کلام امام صادق علیه السلام جست و جو نمود که فرمودند:
"سالی که صیحه آسمانی شنیده میشود، قبل از آن در ماه رجب نشانهای دیده خواهد شد. سؤال شد آن نشانه چیست؟ فرمود: سیمایی در قرص ماه دیده می شود و کف دست روشنی در فضا ظاهر می شود."(کتاب الغیبه : نعمانی، ص134 * بحار الانوار : مجلسی، ج52: ص233* منتخب الاثر: صافی، 441.)
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
"و وجه و صدر یظهران للناس فی عین الشمس."
"صورت و سینهای در قرص خورشید برای همگان ظاهر میشود."
وقوع صیحه آن زمان است که اختلاف و تشتّت دامنگیر جوامع شده باشد و تفرقه و جدایی سایه گستر. در آغاز سروشی آسمانی گوش نواز میشود و سپس کف دستی پدید میآید و بعد از این وقایع صیحه آسمانی طنین افکن میگردد.
امیر المؤمنین علی علیه السلام در فرازی از یک روایت که در باب احوال آخر الزّمان ایراد فرمودهاند میفرمایند:
"...آنگاه امور مردم هرگز اصلاح نمیشود و هرگز نمیتوانند در اطراف یک محور گرد آیند، تا هنگامی که منادی از آسمان بانگ بر میآورد: به سوی فلانی بشتابید و از او دور نشوید. سپس کف دستی در آسمان ظاهر میشود و به سوی او اشاره میکند."(الملاحم و الفتن: سیّد بن طاوس؛48* بشارة الاسلام: کاظمی، ص79* روز گار رهایی: کامل سلیمان، ج2: ص867.)
حالت و واکنش مردم در قبال صیحه را از زبان به حق ناطق امام صادق علیه السلام بشنوید:
"هنگامی که بانگ آسمانی را بشنوند، مانند کسی که بر سرش مرغ نشسته باشد، خشکشان میزند. تمامی دشمان خدا در برابر صیحه آسمانی خاضع و منفقاد میشوند. اگر در خبری هم دچار شکّ و تردید باشند در مورد صیحه آسمانی هیچ تردیدی هخواهند داشت، که با نام پدر و نام اجداد طاهرین او (عج) ندا خواهند شد."( کتاب الغیبه : نعمانی، ص136 و ص150* الزام الناصب: حائری، ص226 و ص176* روزگار رهایی: کامل سلیمان، ج2:ص887.)
مفاد این صیحه
حال که به وجود صیحه با مدد از روایت به اثبات رسید باید دید که مفاد این صیحه چیست؟ آیا فریادی بی مناسبت؟ یا نه ، ندایی است که پیام و فرمانی در بر دارد.
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند:
"به هنگام خروج قائم عج منادی آسمان یانگ می زند: هان ای مردمان! خداوند مهلت ستمگران را پایان بخشید و بهترین امّت محمد صلّی الله علیه و آله را به پیشوایی و سرپرستی شما برگزید، خود را در مکّه به او برسانید"(کتاب الاختصاص: شیخ مفید* بحار الانوار: علّامه مجلسی، ج 52: ص304.)
امام باقر علیه السّلام در این باره می فرمایند"
"منادی آسمانی در اوّل صبح بانگ بر می آورد: ای مردمان! آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. شیطان که نفرین خدا بر او باد، در آخر همان روز بانگ بر می آورد: حق با سفیانی و پیروان اوست."(کمال الدّین: شیخ صدوق، ج2: ص652* الارشاد: شیخ مفید، ص 38* کتاب الغیبه: شیخ طوسی، ص266-267* اثبات الهداه: حرّعاملی، ج729* بحار الانوار: علّامه مجلسی، ج52: ص206* منتخب الاثر: صافی، ص457.)
طبع تبریز از ابی حمزه ثمالی روایت کرده گفت: گفتم به ابی عبد الله(حضرت صادق) علیه السّلام که ابی جعفر( حضرت باقر) علیه السّلام می فرمود خروج سفیانی حتمی است و طلوع آفتاب از مغرب نیز حتمی است و چیزهای دیگری بود که می فرمود از حتمیّّات است. که ما قسمت کوتاهی از آن را آورده ایم:
"در اوّل روز ندا کننده ای از آسمان ندا می کند که آن را هر گروهی به زبان های خودشان می شنوند که آگاه باشید، به درستی که حق با علی و شیعیان او است. پس از آن ندا می کند شیطان در آخر روز از زمین که حق با عثمان و شیعیان او است. پس در این هنگام در شک افتند داخل شوندگان باطل."(غیبت طوسی: ص282* نوائب الدّهور فی علائم الظّهور: ص4-5.)
به شهادت روایات موجود زمان وقوع این صیحه در شب جمعه بعد از نماز صبح، بیست و سوم از ماه مبارک رمضان است، که در لحظات آخر روز بیست و سوم صدای گریه ابلیس بلند می شود و مردم را به پیوستن به لشکریان سفیانی فرا می خواند.
در روایت بلند بالایی که ابن عقده از امام باقر علیه السّلام نقل می کند:
"...ندای آسمانی جز در ماه رمضان نخواهد بود که ماه رمضان ماه خدا است و آن بانگ جبرئیل است که به سوی حق فرا می خواند... ندای آسمانی در ماه رمضان، در شب جمعه، شب بیست و سوم رمضان است. هرگز در مورد آن دچار شکّ و تردید نشوید و گوش فرا دهید، و اطاعت کنید. و در پایان روز صدای ابلیس لعین بلند می شود که می گوید: فلانی مظلوم کشته شد. این بانگ نا بهنگام گروهی را به شک می اندازد و گروه کثیری با شکّ و تردید وارد آتش می شوند. نشانه بانگ جبرئیل این است که به نام قائم عج و نام پدرش ندا می کند. دختران پرده نشین نیز با شنیدن آن خوشحال می شوند و پدران و برادرانشان را تشویق می کنند که خروج کنند."(کتاب الغیبه: نعمانی، ص253* کتاب الغیبه: شیخ طوسی، ص274* بحار الانوار: علامه مجلسی، ج52: ص230و 234و 290و 348و 354* منتخب الاثر: صافی، ص434و 448و 449.)
لینکهای مطلب:
http://www.universetoday.com/2009/04/03/humble-little-pulsar-puts-on-a-big-show/