سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

آخرین نظرات
پیوندها

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۱:۰۳
آشنا
کیلیپی تمسخر آمیز با نام های مختلفی همچون "العریفی قرآن کریم را مسخره کرد"، "العریفی سوره فاتحه را تلاوت کرد" و "سوره فاتحه آخرین سوره ای است که بر العریفی نازل شد"، در اینترنت منتشر شده است.

شیخ "محمد العریفی" چهره سرشناس وهابیت چند روز پیش در یک برنامه تلوزیونی قرآن کریم که بالاترین، مقدس ترین و عظیم ترین کتاب همه مسلمانان جهان به شمار می رود را مورد تمسخر قرار داد.

نکته قابل توجه این است که طی کمتر از یک ساعت از مورد تمسخر قرار گرفتن قرآن کریم توسط این عالم نمای وهابی، کیلیپی از سخنان تمسخر آمیز وی بر روی سایت های اینترنتی مختلف از جمله یوتیوب قرار گرفت و به سرعت در جهان منتشر شد. سایت های مختلف اینترنتی به ویژه سایت های ضد اسلامی هم این کیلیپ را بر روی صفحه اصلی خود قرار داده و آن را بهانه ای برای تمسخر مسلمانان و دین مبین اسلام قرار دادند.

قابل ذکر است "محمد العریفی" چندی پیش حضرت آیت الله سید "علی سیستانی" مرجع عالیقدر جهان تشیع را مورد اهانت قرار داده بود و پس از چند روز مجبور به عذرخواهی رسمی شد.

ناگفته نماند، "محمد العریفی" از چهره های وهابی بوده که با حضور در مناطق جنوبی عربستان سعودی که هم مرز با یمن است، با سربازان ارتش سعودی که در کشتار شیعیان الحوثی در شمال یمن شرکت داشتند، دیدار و گفتگو کرده و با ایراد سخنرانی های دینی، به اصطلاح آنان را از نظر روحی برای کشتار این شیعیان آماده می کرد.

شیعه آنلاین

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۱:۰۰
آشنا

یکی از سربازانی که اخیرا توسط گروهک جندالشیطان در حوالی چابهار به گروگان گرفته شده بود، ماجرای جالبی را از نحوه آزادی خود و دوستانش تعریف می‌کند.
وی این اتفاق قابل تامل و کرامت ثامن الحجج (ع) را به صورت شفاهی در اختیار "مشرق" قرار داده که متن آن بدین شرح در معرض دید خوانندگان قرار می گیرد:

"راستش را بخواهید اسم و جنایت های این گروهک منحوس و اقدامات وحشیانه‌اش، در سیستان خیلی بازتاب داشت و بین بچه های مرکز( همان پادگان خودمان) نیز خیلی ها بودند که دوست داشتند این آدم ها را یکبار از نزدیک ببینند و اگر هم شد به حسابشان برسند. اما کسی در تصورات خود، خیلی فکر نمی کرد گروگان این اشرار شدن یعنی چه؛ یعنی یا فکر می کردند با آنها درگیر می شوند و یا کاری به این کارها نداشتند.
خلاصه هر کس تصوری از برخورد نزدیک با آنها داشت، ما نیز همینطور. تا اینکه ناگهان اتفاقات اتوبوس و ماجراهای دیدن این افراد پیش آمد.

اولین برخورد ما، خیلی از تصورها را تغییر داد. بالاخره ما فکر می کردیم، تروریست طرح عملیاتی دارد و دنبال هدف مشخص است، نه اینکه جیب راننده اتوبوس و مسافران را برای چند هزار تومان خالی کند یا سراغ ساکهای آنها برود.
البته بعدها فهمیدیم که این جندالشیطانی ها، به خاطر کم بودن نیرو، از برخی دزدهای بیکار و بی پول می خواهند همراهی شان کنند و هر چه پول گیرشان آمد، برای خودشان بردارند. دنیایی است این مزدور بودن!
دیوار کوتاه تر از ما که پیدا نکردند، پیاده شدیم و به راه افتادیم. مدام هم غر می زدند که "ای کاش به جای شماها یک پاسدار گرفته بودیم !"
روز را بین شیارها و مناطقی که امکان مخفی شدن بود، سپری کرده و شب ها به سرعت سمت مرز می دویدند. حسابی خسته شده بودیم.

یکی از سربازان همراه ما، جوانی مبتلا به بیماری دیابت بود. پس از چند ساعت دویدن، به علت خستگی و عدم تزریق انسولین، نای تکان خوردن نداشت. نشست و با فریاد گفت که دیگر رمق حرکت ندارد. داد زد که اگر می خواهید او را بکشید خب چرا معطل می کنید؟
یکی از این تروریست ها، انگار نقش مولوی آنها را داشت. به بقیه گفت باید خلاصش کنیم تا درس عبرت این چند نفر دیگر شود. بعد هم به سبک رئیس به درک واصل شده شان، کمی سخنرانی کرد.
این مولوی که گفتم نشست کنار این سرباز بیمار و شروع کرد بلند بلند قرآن خواندن. خب سرباز هم ترسیده بود؛ حق داشت، در یک قدمی پایان زندگی اش بود. گریه اش گرفت. ما هم گریه مان گرفت. خواهش کردیم، داد زدیم، قسم دادیم به آن قرآن که نکشند، اما انگار نه انگار.
سلاح را که مسلح کرد، خیلی ترسیدیم. درست نشانه گرفت به سمت صورت این همراه ما، آنهم از فاصله 30- 40 سانتی. قلبمان تند تند می زد، امید به معجزه هم نداشتیم حتی.

این جوان بیمار که دیگر توانی برایش نمانده بود، دستبند پارچه ای سبز خود را چلوی چشمانش گرفت و دست ها را حائل میان تفنگ و صورت کرد. ترسیده بودیم خب.
تا جایی که شنیده بودم، وهابیون به زیارت و توسل امام رضا(ع) بسیار ایراد می گیرند و فردی از اهل سنت اگر به زیارت امام هشتم برود ، به محض اطلاع این وهابی ها، خیلی آزار می بیند. حتی یک سی دی هم در جاهای مختلف پخش شده و دیدم که کودک سنی که توسط امام رضا شفا گرفته، پس از شیعه شدن خانواده اش، توسط این بی دین ها سر بریده می شود.
حتی یادم هست آن روز که مادر زن عبد الحمید ریگی ، داماد تروریست خود را دید با ناله از ته دل گفت که از امام رضا (ع) می خواهم عبد المالک زنده دستگیر بشه و به سزای اعمالش برسد . در حالی که کسی فکر نمی کرد ریگی زنده دست گیر شود .

دستان آن سرباز که مقابل صورتش قرار گرفت با صدایی آرام گفت « یا امام رضا کمکم کن»
این مولوی که این حرف را شنید، با خنده گفت:« بگو. باز هم بگو. شاید امام رضا به کمکت بیاید.»
این را که گفت، ناگهان اولین گلوله را به سمت صورت او شلیک کردند و بلافاصله دومین گلوله. آن جوان معصوم بی حرکت به زمین افتاد و ما مجبور به ادامه راه شدیم.

چندی نگذشت که عملیات ضربتی سپاه، موجب آزادیمان شد.
راستش را بخواهید، از دیدن چندی بعد آن سرباز همراه خود، قالب تهی کردیم، زنده بود، خندان و سرحال.
برایمان تعریف کرد که تیر اول به استخوان بالای بینی اش برخورد و کمانه کرده است. عجیب تر اینکه تیر دوم هم از آن فاصله به گوش او اصابت کرده بود! یا امام رضا (ع) ...
او پس از چند دقیقه، خود را به روستای نزدیکی رسانده و در پیدا کردن مسیر دقیق حرکت اشرار بسیار مؤثر بوده است .

السلام ای که تو شمس الشموسی .... السلام ای که انیس النفوسی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۰:۵۸
آشنا

مـحـمـدبـن عـبدالوهاب، موسس مسلک وهابیت فردی مغرور و خود بزرگ بین بود مدتی فقه حنبلی را نزد پدرش آمـوخـت و از هـمـان دوران جـوانی آداب و رسوم و بعضی از معتقدات مردم را به استهزا می‌گرفت آنـان را جـاهـل و مـشـرک می‌نامید به حدی که با مخالفت پدر و برادرش سلیمان بن عبدالوهاب مـواجـه شـد و بـه همین دلیل عزم سفر به عراق، شام و ایران، نمود و با مذهب و اعتقادات جوامع دیگر نیز آشنا شد و آنها را نیز مورد انکار قرار می‌داد. همزمان با تحصیل محمد بن عبدالوهاب، در حوزه علمیه بصره، جاسوس معروف انگلیسی «مستر هـمـفـر» نـیـز بـه عـنوان محصل به این مدرسه وارد شد و در پی یافتن فرد مناسبی جهت القای افکار ضد دینی خود برای رسیدن به اهدافش بود.
در بین افرادی که همفر با آنان آشنا شد مـحـمـد بـن عـبدالوهاب جزء طلاب علوم دینی بود که بر خلاف دیگر طلاب عقاید خاصی داشت. هـمـفـر بـا گـذشـت زمـان تـوانـسـت کـامـلا خـود را بـه وی نـزدیـک نـمـایـد، تـا جـایی که ضمن مـتـزلزل کـردن اعـتـقـادات عـبـدالوهـاب نـسـبـت بـه مـسـائل چـون شـرب خـمـر، مـتـعه و.. او را به مسائل جنسی نیز آلوده سازد. او در خاطرات خود می‌نویسد.
« مـن گـمـشده خود را در محمد بن عبدالوهاب یافتم زیرا او به ضوابط مذهبی پایبند نبود وبه خـاطـر روح غـرور و خـودپـسندی و تنفری که از علمای عصر خود داشت و همچنین در خصوص فهم قـرآن و سـنـت کـه بـه اسـتـقـلال نـظـرش اتـکـا می‌کرد از بارزترین نقاط ضعفی بود که می‌توانستم از این راه ها در او نفوذ کنم» (پیدایش وهابیت و عقاید وهابیان، عزت الله دهقان ص 43)
مـحـمـد بـن عـبـدالوهـاب بـاایـن تـفـکـر کـه بـا تـکـیـه بـر فـقـه حـنـبـلی و دخـل و تـصـرف هـای شـخـصـی خود، قصد اصلاح دین را دارد شعار مبارزه با بدعت و خرافه و بـازگـشت به سنت های اسلامی و خلوص و سادگی اولیه آن به شیوه «سلف صالح » عنوان نـمـود. (البـتـه منظور او از سلف صالح ابن تیمیه بود) محور یت تعالیم او مسئله شرک بود یعنی سعی می‌کرد از آن به عنوان حربه ای علیه مسلمانان غیر وهابی (کسانی که غیر اعتقاد او را داشـتـنـد) اسـتـفاده کرده تمام اعمال آن ها را شرک آلوده جلوه دهد و بر همین اساس بود که همه مسلمانان را که تابع عقاید «وهابیت » نمی‌شدند مشرک می‌خواند در اثر تعالیم او عده ای که حرف های او را تصدیق کرده بودند با جمود وجـزمـیـت ذهـنی و فکری شدید علاوه بر شیعیان، سایرمسلمانان غیر حنبلی و غیر وهابی را مشرک دانسته، ریختن خون آنان را مباح و غارت اموالشان وبه اسارت گرفتن زنان وکودکانشان را جایز دانسته و می‌دانند.
هـمـفـر بـرای آمـاده سـاخـتـن مـحـمـد بـن عـبـدالوهـاب بـه هـر وسـیـله ای توسل می‌جست و با بزرگ و دانشمند جلوه دادن او، زمینه ظهور دینی جدید توسط عبدالوهاب را آماده می‌ساخت. او در کتاب خاطراتش می‌نویسد:
بـسـیـار اهمیت می‌دادم که در او روح استقلال و بی قیدی، خود پسندی و شک در همه چیز را ایجاد کـنـم و هـمـیـشـه بـه آیـنـده ای درخـشان او را مژده می‌دادم و دائما روح آتشین و طبع پر انتقادش را ستایش می‌کردم.( پیدایش وهابیت و عقاید وهابیان، عزت الله دهقان ص 51)
شیخ محمد با درگذشت پدرش در سال (1153) علناً به تبلیغ عقاید خود پرداخت و با کمک پنهانی انگلیس پایه های فرقه وهابیت را در بین بیابانگردهای منطقه «نجد»( شهری است مابین مدینه و اردن) بنیان نهاد. بـا عـلنـی شـدن عـقـایـد وهابیان :
تفکرات وهابیان توسط محمد بن عبد الوهاب که در قرد 12 می زیسته ترویج شد اما این تفکرات توسط ابن تیمیه و ابن قیم که شاگرد ابن تیمیه بود و در قرم هشتم می ریستند ایجاد شده بود. تفکرات ابن تیمیه با توجه به مخالفت گسترده علمای شیعه و فرقه های اهل تسنن رواج پیدا نکرد. تا آنکه حدود 4 قرن بعد کسی به نام محمد بن عبد الوهاب همان تفکرات را دوباره مطرح نموده و رواج داد.
اولین کسانیکه با تفکرات محمد بن عبد الوهاب به مخالفت پرداختند پدر و برادر ایشان بود که دارای مذهب حنبلی از اهل تسنن بودند و سلیمان بن عبد الوهاب که برادر او بود کتابی در رد نظریات ایشان نوشت. علاوه بر ایندو کلیه فرقه های اهل تسنن و تشیع به مخالفت با ایشان پرداخته و کتابها در این خصوص به رشته تحریر در آوردند.
اما از آنجا که محمد بن عبد الوهاب که اهل نجد بود با اجداد آل سعود که بر بخشهایی از عربستان که در آن زمان بصورت قبیله ای حکومت داشتند دست در دست هم داده و با این وعده که مردم منطقه نجد را تحت فرمان ایشان در می آورد قدرت پیدا کرده و با توجه به اینکه هر قومی از مردم یا باید با محمد بن عبد الوهاب بیعت می کرد و یا بعنوان کافر حربی کشته می شد اقوام با آنها بیعت نموده و تحت سیطره آنها در آمدند و طولی نکشید که کار آنها بالا گرفت و بر بخشهای زیادی از عربستان تسلط یافتند تا آنجا که در سال 1434 هجری قمری آل سعود بر کل عربستان مسلط شده و مذهب رسمی آن کشور وهابی شد.

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۰:۵۰
آشنا

شیخ عبدالعزیز بن باز - مفتی اعظم سابق عربستان سعودی
benbaz.jpg

شیخ عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ - مفتی اعظم عربستان سعودی
aleshikh.jpg

شیخ عادل الکلبانی - امام جماعت مسجد الحرام
 عادل الکبانی امام جماعت مسجد الحرام_1.jpg

عبدالرحمن بن ناصر بن براک- از مفتیان برجسته عربستان
barak.jpg

.
.
.
.

برخی از علمای شیعه:
امام خمینی قدس سره
imam2.jpg

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای
13.jpg

مرحوم آیه الله بهجت
bahjat.jpg

سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان
hasan.jpg

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۰:۳۸
آشنا

شبکه ماهواره ای "هدهد" که از سوی بیت حضرت آیت الله سید «علی سیستانی» حمایت و پشتیبانی می شود و زیر نظر حجة الإسلام و المسلمین سید «جواد شهرستانی» داماد و وکیل ایشان در ایران فعالیت می کند، در زمینه پخش برنامه های مختلف کارتونی برای کودکان فعال است.
 
  این شبکه ماهواره ای که دفتر مرکزی آن در بیروت پایتخت لبنان است، حدود یک سال پیش فعالیت رسمی خود را به زبان عربی آغاز کرد. تعدادی از چهره های سرشناس وهابیت، هفته گذشته در اظهارات مختلفی این شبکه را مورد حمله و انتقاد قرار دادند.

در همین راستا روز گذشته نیز «أحمد إبراهیم» رییس مؤسسه پژوهش های رسانه ای استراتیژی در دانشگاه ریاض عربستان، جدید ترین انتقادات را متوجه شبکه ماهواره ای "هدهد" کرد.

وی در اظهارات انتقاد آمیز خود گفت: شاید افراد زیادی شبکه ماهواره ای "هدهد" که مخاطبش کودکان هستند را نمی شناسند. اما بررسی هایی که ما انجام دادیم نشان می دهد که این شبکه خطرناک ترین شبکه شیعی جهان به شمار می رود زیرا با زیرکی، مغز کودکان ما را هدف گرفته و آن را شستشو می دهد.

رییس مؤسسه پژوهش های رسانه ای استراتیژی که از مدافعان سرسخت اندیشه وهابیت است، در ادامه افزود: شبکه ماهواره ای "هدهد"، افکار و عقیده مسموم را در یک استراتیژی منظم به خورد کودکان ما می دهد. این شبکه ضمیر ناخودآگاه کودکان جهان عرب را هدف گرفته است.

«أحمد إبراهیم» در پایان گفت: شبکه ماهواره ای "هدهد" در ماه رمضان سال 2010 میلادی فعالیت رسمی خود را بدون هیاهو و با آرامی آغاز کرد اما موفق شد در مدت زمان کوتاهی، به سرعت مخاطبان خود را بدست آورد و میان کودکان، هواداران زیادی پیدا کند. بررسی های ما نشان می دهد بودجه این شبکه ماهواره ای در سال 20 میلیون دلار است.

 

 

منبع :شیعه آنلاین

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۰:۲۶
آشنا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۰ ، ۱۱:۳۱
آشنا


تصویر بزرگ
داستان فارسی وان داستان کهنه ای است. از همان روزی که پا به عرصه گذاشت بسیار درباره اش گفته اند و نوشته اند. در ابتدا برخی با ساده انگاری اینگونه گمان کردند که فارسی وان قرار است شبکه ای تفریحی برای جذب آگهی از طریق افزایش مخاطبان باشد. فارسی وان پنجره‌ای است باز شده رو به‌خصوصی‌ترین مسائل زناشویی. شبکه‌ای که می‌گوید برای فارسی زبان‌هاست اما با وجود همزبانی، دل‌های پارسی را راضی نخواهد کرد.



به گزارش فرهنگ نیوز  به نقل از شفاف، داستان فارسی وان داستان کهنه ای است. از همان روزی که پا به عرصه گذاشت بسیار درباره اش گفته اند و نوشته اند. در ابتدا برخی با ساده انگاری اینگونه گمان کردند که فارسی وان قرار است شبکه ای تفریحی برای جذب آگهی از طریق افزایش مخاطبان باشد. هرچه که گذشت این نظریه کمرنگ تر شد و در عوض فارسی وان هم از جنبه صرفا تفریحی خود درآمد و در قالب فرهنگ سازی ابراز وجود کرد. امروز کم نیستند خانواده هایی که اگرچه ممکن است چندان مذهبی هم نباشند اما دیدن فارسی وان و شبکه هایی از این قبیل را برای خانواده خود ممنوع کرده اند.

لطفا دقت کنید: بحثی که بر سر فارسی وان می شود، بحث بر سر داشتن یا نداشتن ماهواره نیست، بحث بر سر نوع برنامه هایی است که قرار است همسر و فرزندان شما ببینند. خانم خانه داری که فارسی وان می بیند شاید چندان هم درباره اهداف پشت پرده پشت پخش این سریال ها آگاهی نداشته باشد. مرد کارمند و کارگری هم که شب خسته به خانه می آید صرفا به دنبال رفع خستگی روزانه خود از طریق دیدن سریالی جذاب و مفرح است اما چه می بیند؟

خانم خانه در فارسی وان مردانی را می بیند که آنقدر ثروتمند و جذابند که گویا از میان رومئو و ژولیت شکسپیر بیرون آمده و بازیگر شده اند. زنان میانسالی را می بیند که چگونه برای خود مثلث عشقی با حضور همسر و یک جوان بیست و چند ساله ایجاد می کنند. مرد خانه هم که نماد غیرت و مردانگی است و قرار است نماد مرد ایرانی باشد، زنانی را می بیند که شباهتی به همسرش ندارند. مردانی را می بیند که علی الظاهر از کشورهای صاحب علم و تمدن هستند اما در قبال همسر و دختر خود تعصب و غیرتی ندارند و در عوض آزادی رفتارهای غیر اخلاقی را بخشی از لازمه زندگی می دانند.

تصور تاثیر یک ماهه و دوماهه این سریال ها بر اعتقادات خانواده ها تصوری کودکانه است. آرام آرام همچون راه رفتن مورچه ای بر روی سنگ سیاه آن هم در شب، این سریال ها کار خود را می کنند. آنگونه که داشتن خانواده ای سالم هم برای زن خاطره می شود و هم برای مرد.

این روزها شبکه های فارسی زبان غربی افزایش قارچ گونه دارند. روند رو به رشدی  که ازیک سو جذابیت و بالارفتن مخاطبان ایرانی را به همراه دارد و از سوی دیگه تاثیرات مخربی که در پی دارند!

این جذب مخاطب در صورتی هر روز به روند صعودی خود می افزاید که ما در مقابل تلاش های چندانی برای مهار آن از سوی رسانه ملی نمی بینیم،نمونه اش برنامه های شب یلدا!

مرداک موسس  فارسی وان که پیش از این برای تغییر سبک زندگی مسلمانان، خانواده های ایرانی را هدف قرار داده  برای نزدیک تر شدن به هدف خود شبکه فارسی وان را راه اندازی کرد. شبکه فارسی وان نیز برای عملیاتی کردن فروپاشی خانواده ها، سریال های تلویزیونی (غالبا کلمبیایی) که زمینه لیبرالیسم فرهنگی را ترویج می کنند با موضوعات خیانت، فرزند نامشروع و طلاق را در سطح وسیع با دوبله فارسی پخش می کند؛ تا با ترویج فمینیسم لیبرال در جامعه ایرانی حیا زدایی از زنان و غیرت زدایی از مردان موجب فروپاشی فرهنگی جامعه شود.

زن‌هایی که جراحی‌ پلاستیک شده‌اند، مردانی که مهم‌ترین مسوولیت‌شان باده‌گساری و عاشق شدن‌های پی در پی است و تعصبی ندارند اگر همسرشان نیز با مردی دیگر.....، مردمانی که، دغدغه اصلی‌شان برای زیستن فقط خوردن و آشامیدن و ارتباط جنسی است، همه جمع شده‌اند در شبکه‌های خارجی فارسی زبان تا با این محتواهایی که گفته شد، ما و شما را سرگرم کنند.

 فارسی وان پنجره‌ای است باز شده رو به‌خصوصی‌ترین مسائل زناشویی. شبکه‌ای که می‌گوید برای فارسی زبان‌هاست اما با وجود همزبانی، دل‌های پارسی را راضی نخواهد کرد.

از ۱۰ مرداد سال ۱۳۸۸ که فارسی وان متولد شد، نگرانی از تاثیرات آن بر خانواده‌های ایرانی نیز مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و سیل گزارش‌ها و یادداشت‌ها با هدف نمایش چهره واقعی‌اش به سوی مردم روان شد، اما ویژگی‌های خاص این شبکه باعث شد مخاطبانش به آن وفادار‌ بمانند و کاری کنند که لقب پربیننده ترین شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان را از آن خود کند. ‌ سریال‌ها، خون رگ‌های فارسی وان هستند و تقریبا همه مخاطبان این شبکه به هوای دنبال کردن آنها بیننده‌اش شده‌اند و سایر برنامه‌ها مانند موسیقی و... نقش مهمی در جذب مخاطب ندارند.‌ سریال‌های این شبکه بیشتر متعلق به ۳ کشور کره جنوبی، کلمبیا و آمریکا هستند.

سریال‌های کره‌ای تقریبا همیشه از تعلیق روابط عاطفی در مثلثی عشقی برای جلب نظر مخاطب بهره می‌برند. عشق مثل توپ فوتبال از یک راس این مثلث به راس دیگر می‌رود و از راس دیگر به راس بعدی.

سریال‌های کلمبیایی نیز حداقل پارچه ،جراحی‌های پلاستیک و....اولین کلمه‌ای که با شنیدن کلمبیا یادتان می‌آید چیست؟ قاچاق مواد مخدر؟ مافیا؟ اسلحه؟ مانکن‌های بدپوش؟ مردان آزاد در ارتباط‌های جنسی؟فارسی وان-ماهواره

طبیعی است ویژگی‌های اجتماعی کشور کلمبیا در سریال‌های ساخت آن نیز تظاهر پیدا می‌کنند؛ مسائلی مانند رابطه‌های غیراخلاقی، ترسیم فضاهای اروتیک که گرچه گاهی اصل قضیه را نشان نمی‌دهند، اما طوری آن را تشریح می‌کنند که هر کودکی هم می‌تواند ماجرا را با جزئیات حدس بزند، خلاف کردن مثل آب خوردن و....

بدپوشی، خیانت، راه و روش‌های کاربردی برای دوست شدن با جنس مخالف در هر سنی و بلافاصله پاسخ دادن به هوس‌های جنسی همه اصولی هستند که سریال‌های کلمبیایی آنها را تبلیغ می‌کنند.

چرا بعضی‌ها فارسی وان نگاه می‌کنند؟

تقریبا همه مردم می‌دانند سیگار باعث مرگ تدریجی می‌شود با این حال خونسردانه به سیگارشان پک می‌زنند. اما واکنش مردم به حقیقت مرگ آفرین بودن سیانور این‌گونه نیست. آنها این سم را چاشنی غذای‌شان نمی‌کنند و حتی جرات لمس کردنش را هم ندارند. می‌دانید چرا ماهیت مرگ زایی اولی را جدی نمی‌گیریم اما دومی برایمان اهمیت دارد؟چون ضرررسانی سیگار تدریجی و در دوره زمانی طولانی است و ما مرگ را بخصوص وقتی آرام آرام باشد باور نمی‌کنیم. در حالی که مرگ با سیانور سریع و بی‌وقفه است و به همین دلیل حقایق عریان و ترس‌آور درباره‌اش، همان وقت که اسم سیانور را می‌شنویم در نظرمان مجسم می‌شود. ماجرای فارسی وان هم به همین ترتیب است.‌ فارسی وان مضر است! این را حتی بیشتر آنها که همنشین دائمی‌اش شده‌اند نیز می‌فهمند اما چرا همچنان دنبالش می‌کنند؟ شاید به این دلیل که تاثیرات فارسی وان از نوع سیانوری نیستند، بلکه از نوع سیگاری هستند؛ یعنی تغییراتی تدریجی که در طول دوره زمانی طولانی بر مخاطب اثر می‌گذارند.

کارشناسان اعتقاد دارند فارسی وانی‌ها در وهله نخست با دقت و حوصله ذائقه ایرانی‌ها را مطالعه کرده‌اند و آنها را از لحاظ فرهنگی و روحی سنجیده‌اند و سپس با اعلام مناسبت‌ها و نمایش برنامه‌هایی متناسب با آنها، اعتماد مخاطبان را جلب کرده‌اند

خیلی از آنها که این شبکه را نگاه می‌کنند به این باور رسیده اند که به مرور زمان قبح بسیاری از مسائل مثل دوستی از جنس مخالف داشتن با وجود تاهل، خیانت، انتقام و قانون شکنی در خانواده‌های شان از بین رفته است. آنها درک می‌کنند که دیگر بچه‌های کوچک خانواده هم کنار بزرگ‌تر‌ها صحنه‌های اروتیک را می‌بینند یا توصیف آنها را می‌شنوند اما قضیه برایشان کاملا عادی شده است، آنها متوجه شده‌اند این شبکه به اصلی‌ترین سرگرمی آنها و خانواده‌شان تبدیل شده است و بخش عمده‌ای از ساعت‌های زندگی‌شان را پای آن می‌گذرانند، اما با وجود همه این مضرات آنها هنوز ترجیح می‌دهند داشتن خانواده‌ای سالم و پرورش فرزندان‌شان بر مبنای فرهنگ سنتی و مذهبی کشورمان را در ازای تماشای ماجراهای عشقی یا گانگستری سریال‌های این شبکه فراموش کنند.

این که فوت کوزه‌گری فارسی وانی‌ها چیست که باعث شده به‌رغم سخیف بودن برنامه‌هایشان، تبلیغ گسترده مسائل غیراخلاقی، ضعف در دوبله و استفاده از دامنه محدود لغات در آن، مخاطبان‌شان را به خود وفادار نگه دارند؟

حالا انتخاب با خودتان است، دگمه قرمز را اگر فشار دهید، حفره‌ای باز خواهد شد رو به خانه همسایه. شاید برای ساعت‌ها سرگرم‌تان کند ، شاید اصلا گذر زمان را با نگاه کردن به آن احساس نکنید، شاید دل مشغولی‌های‌تان را از یاد ببرید اما یادتان نرود این همسایه به بسیاری از اعتقادات شما و حرمت‌هایی که در زندگی شخصی قائلید اعتقادی ندارد و دیدن رفتارها و شنیدن حرف‌هایش مسلما زندگی شما و افراد خانواده‌تان را نیز تغییر خواهد داد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۰ ، ۱۳:۱۹
آشنا

تصویر بزرگ با توجه به اینکه همه برنامه های شبکه من و تو ضبط شده و به صورت غیر مستقیم هستند و امکان حذف یا سانسور در این برنامه ها وجود دارد معلوم نیست که این شبکه از پخش کردن برنامه های شاد و مبتذل و مسائل غیر اخلاقی در این برنامه ها در ماه محرم چه هدفی را دنبال می کند؟





به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از جام نیوز، بعد از اینکه بیننده های شبکه من وتو در فیس بوک و سایت این شبکه در مورد برنامه "بفرمایید شام" و مطرح شدن مباحث غیر اخلاقی در این برنامه به شدت اعتراض کردند، امروز هم این برنامه دست از مسائلی که مطرح شدنشان در جلو دوربین - با توجه به سن بینندگان- زشت است، برنداشت.
در این برنامه، یکی از شرکت کنندگان از بعضی برنامه های انگلیسی که شبیه به "بفرمایید شام" هستند انتقاد کرد و گفت: «یک چیزی که در برنامه های انگلیسی شبیه به "بفرمایید شام" هست و من اصلا آن را دوست ندارم این است که وقتی مهمان ها به خانه میزبان می آیند ، تا میزبان می رود غذا آماده کند مهمان ها می روند به اتاق خواب و کشوهای کمد میزبان را باز می کنند و لباس های میزبان را در می آورند و ...»
در ادامه شرکت کننده دیگر این برنامه دلیل بد دانستن این مساله را در بین ایرانی ها خجالت کشیدن آن ها دانست و گفت: «چه اشکالی دارد که مثلا یک نفر بیاید و حتی کشو کمد من را باز کند و(امیدوارم بی ادبی نشود به دوستانی که این برنامه را می بینند) مثلا حتی لباس زیر من را ببینند و یا حتی لباس زیر خانم ها را ببینند؟! چون من فکر می کنم همه آقایان و همه خانم ها می دانند لباس زیر چه شکلی است!؟»
گفتنی است که مطرح شدن این مسائل و بحث ها در این برنامه کم نیست. بنابراین با توجه به اینکه قرار است بیننده این برنامه ها خانواده های ایرانی باشند و با توجه به اینکه همه برنامه های شبکه من و تو غیر مستقیم و ضبط شده اند و امکان حذف یا سانسور در این برنامه ها وجود دارد معلوم نیست که این شبکه از پخش کردن چنین مسائلی چه هدفی را دنبال می کند؟

لازم به ذکر است که چنین مسائل و برنامه هایی در حالی پخش می شود که فضای زندگی و حتی کاری مردم ایران با حال و هوای عزاداری برای سرور و سالار شهیدان معطر شده است. بنابراین اگر شبکه من و تو ادعا دارد که برای مردم ایران برنامه می سازد و پخش می کند مطمئنا باید برنامه هایی در این روزها پخش کند که با حال و هوای زندگی مردم ایران در این روزها تناسب داشته باشد و یا لااقل بعد از اینکه بیننده ها در سایت و فیس بوک این شبکه به پخش چنین برنامه هایی شدیدا اعتراض می کنند، به اعتراض بیننده های شبکه اش بی توجهی نکند و لااقل اینگونه برنامه ها را که ضبط شده هستند، در زمان دیگری پخش کند.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۰ ، ۱۳:۱۶
آشنا

فیلم صهیونیستی در رسانه ملی


تصویر بزرگ
در شرایطی که مقاصد آموزشی و تربیتی منظر نظر قرار نگیرد طبیعی است که مدیران دست اندر کار پس از مدتی دیگر عناصر تربیتی و اموزشی را نخواهند شناخت و این گونه فیلمی سمبلیک بر اساس تاریخ انگاری صهیونیستم بر آنتن شبکه رسمی سیمای جمهوری اسلامی قرار می گیرد.


سرگرمی.  هنوز به دقت نمی دانیم این واژه از چه زمانی جای خودش را در فرهنگ ما باز کرد؛ اما آنچه امروز از آن به عنوان سرگرمی یاد می کنیم، نه کسی را یاد قصه ها و افسانه های آموزنده پای کرسی مادربزرگ ها می‌اندازد و نه قرابتی با بازی های کودکانه دوران کودکی، هر چه که هست، وسیله ای است برای گذران وقت که از طریق آن به چیزی فکر نکنی و از گیر و دار زندگی ماشینی حتی اگر شده برای چند لحظه ای رها شوی.

این البته ترجمه سرگرمی برای ما کشورهای وارد کننده محصولات سرگرم کننده است، چه تولید کنندگان صنعت مدرن سرگرمی غیر از این که به این فرآیند- یعنی همان فرآیند تولید سرگرمی- نگاهی اقتصادی دارند، هرگز بی هدف و بی محتوا چیزی را عرضه نمی کنند، کمترین اش این است که باید امضای فرهنگی شان را پای اثرشان داشته باشند و بیشترینش هم که در اغلب موارد رخ می دهد، این بوده و هست که نا خودآگاه محصولشان تو را شبیه شان می کند. اما توزیع کنندگان سرگرمی های ساخته شده بیشتر به سربازان مسخ شده ای می مانند که شبیه به کارگران کتاب "دنیای قشنگ نو"ی آلدوس هاکسلی مخدر سوما مصرف کرده اند و از اثرات تخدیری آن سرمست هستند، حال روز این روز رسانه ها و مدیران فرهنگی ما چیزی بهتر از این نیست.


شبکه نمایش؛ جولانگاه اسطوره ها
جمعه شب، شبکه نمایش که با کارکرد اصلی سرگرم سازی مردم ایران راه اندازی شده است و قرار است سد محکم رسانه ملی در برابر اثرات مخرب تولیدات شبکه های ماهواره ای باشد، دو فیلم سینمایی را پشت سر هم به نمایش گذاشت. فیلم اول اتفاق جدیدی نبود، فیلمی مشهور که سال ها است در هالیوود به صورت تریلر تولید شده و تلویزیون ایران نیز چند بار آن را به نمایش گذاشته است، سینمایی فانتزی "چهار شگفت انگیز" عنوانی که صدا و سیما بر آن نهاد بوده و تبلیغ تمام عیاری از اسطوره های تخیلی آمریکایی است. کار آنقدر از کار گذشته است که پخش یک باره و چند باره این آثار را باید در رسانه ملی نادیده گرفت، اما سینمایی بعدی اثری نبود که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت.

سینمایی " 10000 سال پیش از میلاد" از آن دسته فیلم هایی است که اگر کسی تنها اندکی با سینما آشنایی داشته باشد، تایید می کند که چنین فیلمی تنها اثری برای سرگرمی، یا به  تعبیر فرنگی آن اینتریمنت نیست.داستانی درباره دو کودک در هزاران سال پیش از میلاد مسیح در زمانی که انسان ها هنوز برای زنده ماندن شکار می کنند، در سال های عصر یخبندان روایت می شود.

نبرد آخرالزمانی اسطوره چشم آبی و نجات بردگان فرعون
ساختار قصه کاملا سمبلیک است؛ راوی در ابتدای قصه سخن از افسانه کودکی با چشمان آبی به میان می آورد که آنچنان که بعدا معلوم می شود این افسانه درباره دختری است که در کودکی همه افراد خانواده و قوم و قبیله اش قتل عام شده اند و قبیله قهرمان داستان، یعنی پسری به نام "دی لی"  مسوولیت او را به عهده می گیرد." دی لی" نیز خود یتیم است و مشهور است که پدر او از روی ترس قبیله را رها کرده و رفته است؛ این ارثیه ناخوشایند "دی لی" سبب شده است تا برای مطرح کردن خود از هر فرصتی استفاده کند، جز اینها وقتی دی لی به سن جوانی می رسد، دلیل قوی تری برای اثبات شجاعتش نیز می یابد. دختری که دل در گرو او دارد؛ "اولت" همان دختر چشم آبی، که حالا بزرگ شده و دی لی برای اینکه بتواند با او ازدواج کند باید ماموتی را شکار کند و نیزه سپید را بدست آورد.

اصل داستان از اینجا به بعد آغاز می شود، جایی که در گیر و دار تلاش های دی لی، مردانی تنومند و اسب سوار که به آنها "هیولا های چهار پا" می گویند به قبیله دی لی حمله می کنند و"اولت" را به همراه تعدادی دیگر از مردان و زنان قبیله او با خود می برند، دی لی برای نجات معشوق خود راهی می شود و درگیر ماجرایی می شود مقصود اصلی قصه در آن تعریف شده.

سمبل های داستان نیز که  پیشتر و از ابتدای فیلم تک تک نمایانده شده بود، بیشتر رخ نمایی می کنند. هیولا های چهار پا، کاملا در هیبت اعراب نمایش داده می شوند. رهبر آنها مردی است که عمامه سبز بر سر بسته است.

در آن سوی ماجرا نیز افسانه درباره کودک چشم آبی است و دی لی که نژادی کاملا شناخته شده دارد. افسانه زمانی بیش از هر زمانی خودش را لو می دهد که دی لی به فرماندهی اقوام و قبایل مختلف می رسد و همه آنها را متحد می کند تا به جایی که اسرا را به آنجا برده اند و به عنوان برده آنها را به بیگاری می کشیدند؛ حمله کنند. آنجا نیز جایی نیست جز محوطه ای که در آن در حال ساخت اهرام مصر هستند.

اگر داستان را بخواهیم به عنوان یک روایت تاریخی فرض کنیم، چندان کودکانه از آب در خواهد آمد که حتی بچه های مدرسه ای با آن ارتباط برقرار نخواهند کرد. اما حقیقت این است که همه چیز در این افسانه روایت سمبلیک دارد، تنها کافی است کمی ارتباط این نماد ها را با موضوعات بیرونی پیدا کنیم.

برده ها به محل ساخت اهرام مصر منتقل شده اند. در این محل سال ها است که برده ها به خدایگان اهرام خدمت می کنند، در دیالوگی یکی از برده ها می گوید که این خدایگان یا از سیاره ای دیگر آمده اند و یا چنان که دیگران می گویند، سرزمین شان زیر آب رفته است[اشاره به نظریه تمدن آتلانتیس] به هر حال نکته در این است که حتی هیولاهای چهارپا یا اعراب بیابانگرد نیز برای این دسته کار می کنند.

اشاره به اهرام مصر، اشاره ای ظریف به فراعنه و قوم بنی اسرائیل است. دخترک چشم آبی نیز همان عنصر اناثی است که در بسیاری از افسانه های یهودی می توان رد آن را گرفت. دختری که علامت شکارچی را با خود دارد، علامتی که وقتی پیدا شود، پس از او منجی آخرالزمان، یعنی همان معشوق دختر چشم آبی ظهور خواهد کرد و بندگان را رهایی خواهد بخشید.

فیلم اگر چه در ده هزار سال پیش از میلاد مسیح روایت می شود، اما به سمبل هایی اشاره دارد که همه آخرالزمانی و مربوط به زمان حاضر هستند. نجات بنی اسرائیل توسط نژاد سپید غربی و جنگیدن همه انسان ها زیر پرچم او همان نبردی را به نمایش می گذارد که سال ها در تبلیغات هالیوودی به عناوین مختلف نمود پیدا کرده است.

چرا رسانه ملی؟

اینکه سینمای غرب چنین آثاری را تولید کند، اتفاق عجیب و جدیدی نیست، هالیوود از سال های پس از جنگ جهانی همواره تولید آثار مبتنی بر متون عبری را در دستور کار خود داشته است، از "ده فرمان" و سلیمان و ملکه صبا" بگیرید تا "2012" که چندی پیش بر روی پرده های سینماهای جهان قرار گرفت همه و همه از همین جنس هستند، با این وجود چرا رسانه ملی که مدعی مبارزه با جریان حاکم سینما و رسانه در جهان است، چنین آثاری را برای مخاطب روی آنتن می برد.

پاسخ به این سوال متاسفانه هم روشن و هم تلخ است. برای مدیران فعلی فرهنگی کشور و مدیران رسانه ای، فرهنگ، هنر و برنامه سازی نه یک فرآیند هنری، تربیتی و آموزشی؛ که فرآیندی متشکل از عنصر سرگرم سازی و عمل به اضطرار است. برعکس آنچه که در رسانه های غربی در جریان است، حرکت در رسانه ملی به سمت حرکت سلبی است. مدیران رسانه ملی به دنبال این هستند تا ابزاری برای سرگرم کردن مردم ارائه بدهند و در این سرگرم سازی نیز مراقب باشند تا محصولات مشکل ساز وارد سبد ارائه شده قرار نگیرد. در شرایطی که مقاصد آموزشی و تربیتی منظر نظر قرار نگیرد طبیعی است که مدیران دست اندر کار پس از مدتی دیگر عناصر تربیتی و اموزشی را نخواهند شناخت و این گونه فیلمی سمبلیک بر اساس تاریخ انگاری صهیونیستم بر آنتن شبکه رسمی سیمای جمهوری اسلامی قرار می گیرد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۰ ، ۱۳:۱۳
آشنا