چه منفعتی اجازه میدهدکه"دزدناموس"رابه خانه بیاوریم؟
شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۱، ۰۶:۰۴ ب.ظ
پایگاه خبری انصارحزب الله:جوامع بشری مملو است از پدیدههایی که اگر با
فرهنگ دینی و ملی ما تنافی نداشته باشند لااقل تناسبی ندارند، پدیدههایی
که هر یک به انحای مختلف دنبال تحمیل باورها و خواستههای خود بر ارکان
زندگی اجتماعی جامعه ما دارند.
شبکههای ماهوارهای و برنامههای تولیدی آن از این قبیل پدیدهها هستند که در تیررس شلیک آنها قرار گرفتن، به راحتی و با ارزانترین قیمت در شهر و روستای ما قابل تحقق است.
ماهواره از ابزارهای بسیار برنده دشمن در تهاجم فرهنگی است که این روزها در اندرونی بسیاری از خانهها جا خوش کرده است. این ابزار برنده تشبیه شده به چاقو بیشتر از آنکه منفعتش اسباب آسایش باشد، شعلههایش به خرمن آرامش کانون گرم خانواده سنتی و مذهبی ایرانی افتاده است.
یکی از دغدغههای اساسی امروز بسیاری از خانوادهها تهاجمی است که از ناحیه شبکههای ماهوارهای شکل گرفته و بدون تردید یکی از اهداف اصلی شبکههای ماهوارهای خانوادهها هستند. اگر چه این تهاجم مساله جدیدی نیست اما امروز به جهت فراگیری بیشتر آن نسبت به گذشته، این مساله شکل جدیتری به خود گرفته است.
رادیو معارف در برنامه زنده «پرسمان خانواده» با تمرکز بر دو محور بررسی ریشههای تمایل برخی از خانوادهها به شبکههای ماهوارهای و چگونگی حل این ریشهها با کارشناسی استاد حجت الاسلام محسن عباسی ولدی گامی در جهت مبارزه با این پدیده برداشته است.
رجانیوز با بازنشر مکتوب و صوتی سخنان کارشناس این برنامه که با بیان مصادیقی به آثار بسیار مخرب استفاده از شبکههای ماهوارهای اشاره داشته است، گامی در جهت آگاهی بخشی نسبت به آسیبهای بنیان کن خانواده ایرانی به واسطه این پدیده اجتماعی برداشته است.
بخش پنجم گزارش این برنامه کارشناس آن به این پرسش که " آیا جمع آوری ماهوارهها توهین به شعور مخاطب است؟"پاسخ میدهد، در ادامه آمده است.
در برنامههای قبلی دربارۀ بحث ناآگاهی از متولیان، اهداف و شیوههای جذب مخاطب در شبکههای ماهوارهای سخن گفتیم، امروز به سراغ دلایل دیگر میرویم.
۲. توجیهات سطحی
عدهای هم با دست آویز قرار دادن توجیهات تعجب برانگیز راه ورود این پدیدۀ خطرناک را به خانواده باز میکنند؛ توجیهاتی مانند تماشای برنامههای علمی، مطلع شدن از اوضاع دنیا، استفاده از برنامههای معنوی؛ مثل نماز مسجد الحرام، تقویت زبان و ... .
بنده منکر این نیستم که در میان شبکههای ماهوارهای برخی از شبکهها هستند که به قصد خیر راه اندازی میشود. شبکههایی که با گرایش کلاملا دینی فعالیت میکنند؛ اما یک سؤال: پدر و مادر عزیزی که برای دیدن برنامههای معنوی ماهواره، به سراغ این وسیله رفته و آن را تهیه کردهاید آیا میتوانید ضمانت کنید که فرزندانتان از این وسیله هم استفادۀ صحیح خواهند کرد؟ آیا تعداد شبکههای ماهوارهای مبتذل و گمراهکننده با حجم شبکههای خوب قابل قیاس است؟! خدا میداند چه تعداد پدران و مادرانی که به دلیل تماشای برنامههای خوب ماهوارهای، این وسیله را تهیه کردند اما با دست خودشان زمینۀ انحراف فرزندانشان را فراهم کردند. البته نگویید شبکههای بد را قفل میگذاریم و حذف میکنیم، در دنیایی که بچههای زیر پانزده سال، سایتهای بزرگ و امنیتی را هک میکنند، در یکی از شهرهای مرزی محروم ایران رفته بودم یک جوان ۱۷ – ۱۸ ساله به راحتی سایت هک میکرد. قفل کردن شبکههای ماهوارهای برای محدود کردن فرزندان توجیه خندهداری است.
از سوی دیگر خود شما هم در امان نیستید. چرا باید تنها نگران فرزندان بود؟ زمینه فساد را در خانه آوردید، چطور میتوانید در امان باشید؟! که البته در پیامها هم داشتیم برای دیدن شبکه امام حسین علیهالسلام ماهواره خرید اما چشمش به جاهای دیگر آلوده شد. مگر کم هستند افرادی که میگویند ما برای دیدن فلان شبکه این وسیله را تهیه کردیم و حالا در دام شبکههای آن چنانی افتادهایم. حالا سال میگذرد و ما یک بار هم به این شبکهها سر نمیزنیم.
اگر منطقی قضیه را بررسی کنیم می بینیم که مضرات نگه داشتن ماهواره در خانه حداکثری است. خطری است که در خانه دائم اهالی خانواده را تهدید میکند باید در نظر گرفت. ما این خطرهایی که مخاطبان ما به آن اشاره کردند، به جان بخریم برای شبکههای خوب!
اما در این جا میخواهم دو نکته را خطاب به کسانی که با اهداف خیرخواهانه این شبکهها را راه اندازی میکنند بگویم: دوستان عزیز! من میدانم که کار شما برای کسانی که در کشورهای دیگر زندگی میکنند، برای مسلمانان و شیعیانی که خواسته یا نخواسته در معرض تهاجم شبکههای ماهوارهای هستند، چه اندازه مفید و لازم است. ما باید به وسیلۀ رسانه در خط مقدم مبارزه فرهنگی و اعتقادی باشیم؛ از کشورهای همسایه گرفته تا دوردستترین نقاط این جهان؛ زیرا دشمن ما این گونه عمل میکند؛ اما این را هم بپذیریم که برخی به بهانه تماشای برنامههای شما در داخل ایران ماهواره میخرند و آنچه نباید، اتفاق میافتد.
شما در شبکههای خودتان تنها بازتابهای خوب برنامههاتان را مشاهده میکنید. بیشتر کسانی با شما تماس میگیرند که از برنامههای شما استفادۀ مفید کردهاند یا کسانی که منتقد محتوایی یا شکلی برنامههای شما هستند. بنده مطمئنم کسانی که به واسطۀ برنامههای شما در دام شبکههای دیگر افتادهاند، اصلا دیگر شما را فراموش کرده و دیگر ارتباطی با آنها ندارید و از اوضاع زندگیشان بیخبرید. شاید شما ندانید چه تعداد از خانوادهها ماهواره را به بهانۀ تماشای برنامههای شما تهیه میکنند؛ اما فرزندانشان بدون اطلاع پدر و مادر به دام شبکههای مبتذل میافتند.
دوستان عزیز! این سخنان را به عنوان خیرخواهی یک برادر کوچکتر بشنوید که میخواهد آنچه را که در جامعه مشاهده میکند به شما انتقال دهد.
من اگر جای مسئولان این شبکهها بودم روز به روز با زیرنویس کردن و آوردن کارشناس اعلام میکردم که : آقای ایرانی! خانم ایرانی! پدر و مادر ایرانی که در ایران زندگی میکنید! ما این شبکه ماهوارهای را برای شما راه نینداختیم. نگاه نکنید. شاید شوخی هم میکردم و میگفتم راضی نیستم که به برنامههای من نگاه کنید.
اما توصیۀ دوم بنده آن است که شما با رایزنیهای منطقی با صدا و سیمای کشور خودمان برنامههایی را که برای خانوادههای ایرانی مفید است، از طریق شبکههای خودمان پخش کنید. اتفاقا در قانون جمع آوری ماهواره این نکته هست که صدا و سیما از برنامه های منتخب شبکههای ماهوارهای که برای خانوادههای ایرانی قابل استفاده است، استفاده کند.
اما بنده اگر در صدا و سیما هم مسئولیت داشتم، پیش قدم میشدم در میان این همه شبکهای که تأسیس شده یا در حال تأسیس است، شبکهای را به برنامههای مفید ماهوارهای اختصاص میدادم تا این بهانه هم از دست برخی گرفته شود.
اخبار سیاسی
یکی از دلایل دیگر برخی از مردم برای گرایش به ماهواره اخبار سیاسی است. این عده معتقدند برای اطلاع از اوضاع دنیا و حتی ایران نمیتوان به اخبار رسانۀ ملی بسنده کرد.
پاسخ اول بنده به این افراد همان است که در مسألۀ قبلی آمد؛ یعنی باید دید آیا آن سودی که شما از اخبار ماهوارهای به دست میآورید با آن ضرر و خطری که متوجه خانوادهتان میکنید، قابل مقایسه است؟ یک عقل سلیم این حکم را میکند که این "دزد ناموس" را داخل خانه کند برای اینکه با اخبار سیاسی روز دنیا آشنا شود.
من یک چهره سیاسی نیستم و بحثم هم بحث سیاسی نیست و موضوع ما هم در ماهواره بحثهای سیاسی نیست. موضوع ما نسبت به ماهواره با گرایش خانواده است. اما، اولا این واقعیت قابل انکار نیست که در اخبار سیاسی نمیتوان به همۀ اخباری که در این شبکهها گفته میشود اعتماد کرد؛ اما با این حال قبول دارم که در میان اخبار شبکههای ماهوارهای خبرهای درست و راستی هم هست که در اخبار رسانۀ ملی به دلایل و مصالحی به آن پرداخته نمیشود و یا این که با اشاره از کنار آن میگذرند؛ اما شما هم این را بدانید که بسیاری از اخبار آنها هم اخبار صحیحی نیست. اینها حق و باطل را با هم خوب مخلوط میکنند اصولا هنرشان این است.
بسیاری از اهداف بوقهای رسانهای غرب در شبکههای خبری در حال پیگیری است. این خیلی نکته مهمی است. حالا شبکههایی مثل "فارسی وان" و "من و تو" و خیلی از شبکههای دیگر که نظر ذاتا فرهنگی میآیند و اهداف فرهنگی را پیگیری میکنند، این یک طرف قضیه است، اما از طرف دیگر شبکههایی هستند که به ظاهر مسئولیت خبر رسانی را بر عهده دارند اما به شدت اهداف فرهنگی جزو اهداف اصلی آنهاست. با آن رندی و مکر و حیله خودشان اهداف فرهنگی را پشت آن اهداف سیاسی پنهان کردهاند.
برای روشن شدن این مطلب باید یک مثال بزنم. شاید معروفترین شبکه خبری در ماهواره شبکه بی بی سی فارسی باشد. این شبکه ظاهرا خبری است اما همین شبکه به ظاهر سیاسی و خبری میبینید درست همان اهداف فرهنگی و ضد دینی شبکههای صهیونیسیتی مثل فارسی وان و من و تو را دنبال میکند.
به عنوان نمونه میتوان به یکی از برنامههای این شبکه که بینندۀ زیادی هم دارد اشاره کرد؛ برنامهای با عنوان نوبت شما. مجری این برنامه جوانی است که ژست روشنفکری گرفته و هر از گاهی هم حرف مذهبی هم میزند. در یکی از برنامههای نوبت شما او این گونه آغاز میکند:
«به نام خدا خدای بخشنده خدای مهریان خدایی که میبخشه و میآمرزه؛ اما در عین حال اگه ببینه که شما نمیبینید که چه خدای خوبیه شاید مجازات سختی رو هم در این دنیا و هم در اون یکی براتون در نظر بگیره؛ پس خدا میتونه هم چهرۀ خندان داشته باشه و هم چهرهای دلخور و هم چهرهای دلگیر. »
حالا در همین برنامه همین مجری این بحث را بعد از سلام و علیکش مطرح کرد: «داشتن دو یا چند تا از یه چیز اون قدرها هم بد نیست. بالاخره هر گلی یه بویی داره پس دیگه دردسر نیست، بیشتر لذته، لذتی که شوهرم دوست داره فکر کنه توام با حمایت زنه. راجع به چند همسری چی فکر میکنید؟ ایدۀ خوبیه یا جواب نمیده حتی به شرط عدالت، چرا وقتی میگن چند همسری هیچ کی فکر نمیکنه که منظور چند شوهریه؟». بعد از این حرفها یک خانم پشت خط میآید و رشتۀ سخن را به دست میگیرد و ابتدا تا انتها عالم و آدم را زیر سوال میبرد که چرا شما این حق طبیعی چند شوهری را از زن سلب میکنید.
این مجری همان کسی است که در ابتدا برنامهاش با خدا و خدای مهربان شروع میشود. یک جا همین مجری خطاب به این خانم میگوید: " آخه دیگران میگویند خود زنان اصلا در خونشان نیست و گرایش به چند همسری ندارند" آن دختر پشت خط میخندد و میگوید: " این چیزی است که از اول جامعه مرد سالار خواسته تا در وجود مردان و زنان نهادینه کند" مجری میپرسد که این یک نظریه است و تو هم یک نظریه داری، کدامشان درست است. این خانم با کمال وقاحت میگوید "من مثال نقض قضیه و خیلی زنهای دیگر هم مثال نقض قضیه. این لزوما هوا و هوس نیست... به صورت طبیعی من اگر طرفدار این هستم که با مردان دیگری رابطه داشته باشم باید این حق را به شوهرم بدهم که او هم با مردان دیگری ارتباط داشته باشد».
بعد که یک مقدار بحث ادامه پیدا میکند و آن زن از چند همسری زنان دفاع میکند، مجری وقتی سخن او را میشنود اینطور کلام را تمام میکند: "این جوری خیلی از آدمهای روشنفکرند که میتوانند با این قضیه کنار بیایند" یعنی آنها که کنار نمیآیند آدمهای متحجر و عقبماندهاند.
این برنامه یک برنامهای است که در یک شبکه خبری پخش میشود. درست همان چیزهایی را دنبال میکند که "فارسی وان" و "من و تو" در سریالهایشان ادامه میدهند.
در یکی از گزارشهای این شبکه، به سراغ یک نشریۀ مبتذل میروند و کاملا چهرهای کاملا علمی به آن شبکه مبتذل میدهد. سردبیر این نشریه در مصاحبه با خبرنگار بی بی سی میگوید: «ارزشها را آدمها تعیین میکنند" ( خدا این وسط چه کاره است) بعد میگوید "آیا ارزشهای ما اینهایی هستند که به ما میگویند، به دلایل مختلف این ارزشها به ویژه از طرق مذهب به ما تحمیل شدند و مقصود من هم از مذهب، همه مذاهب است." این قید و بندهایی که شما در روابط غریزی میان خودتان تحمیل میکنید اینها چیزهایی است که به شما تحمیل کردند و مجبورید بپذیرید. این یک شبکه خبری است، بی بی سی چیکار به این برنامه ها دارد اما پر است از این برنامهها.
در این جا سخنی هم دارم با مسئولان زحمتکش صدا و سیما. دوستان گرامی و بزرگوار! بنده میدانم که در این چند سال اخیر با رویکردهایی که شما به برنامههای خبری داشتهاید، تحولات خوبی در این عرصه اتفاق افتاده؛ اما معتقدم هنوز هم جای کار هست.
بنده یک چهر سیاسی نیستم؛ اما به عنوان فردی که در مسائل خانواده فعالیت میکند این حق را به خودم میدهم که به شما بگویم، همان طور که میدانید ماهوارهها خانوادههای ما را نشانه گرفتهاند و یکی از بهانههایی که میتواند عامل ورود ماهواره به خانهها شود، همین اخبار سیاسی است. پس چه خوب است با اعتماد بیشتر به مردم، تحول بیشتری در بخش اخبار سیاسی ایجاد کنیم تا در مسیر مبارزۀ صحیح با امواج ماهواره قدم بزرگتر برداریم. یکی از راههای مبارزه با هجمه ماهواره به خانههای ما، احساس بینیازی مردم ما نسبت به ماهواره در حوزه اخبار سیاسی است.
حالا در پاسخ به پیام اول آن برادر عزیز محکم میگویم که خانوادهها به هیچ وجه ماهواره را به خانه خود راه ندهید حتی برای دیدن اخبار سیاسی و برنامههای خوب و ماهواره را برای خانواده خودتان حرام کنید و مطمئن باشید سودی که شما از شبکههای ماهوارهای خوب و اخبار سیاسی میبرید اصلا قابل مقایسه با خطری که این شبکهها دارند، قابل قیاس نیست. خنثی کردن این بمب به بیرون کردن آن در خانه است.
لذت گرایی و دور بودن از فضاهای لذت معنوی
بحث اصلی ما علل گرایش به ماهواره بود. "لذت گرایی و دور بودن از فضاهای لذت معنوی" یکی از دلایل اصلی برای گرایش به ماهواره است. برخی از مردم هم بدون توجه به اهداف پیدا و پنهان شبکههای ماهوارهای تنها در پی لذت بردن از برنامههای مختلف هستند. اینها به جهت ضعف شدید در مسائل معنوی، لذتگرای مادی شده و لذت را هم تنها در همین لذایذ مادی محدود کردهاند. از نگاه اینها مهم نیست که متولیان شبکههای ماهوارهای با پخش این برنامهها چه اهدافی را دنبال میکنند، آنچه اهمیت دارد، لذت بردن من است که آن هم فراهم است.
بسیاری از افرادی که جذب برنامه های ماهوارهای میشوند اگرچه در ابتدا هم اهداف به ظاهر منطقی داشته باشند، بعد از اینکه مزه شبکههای مختلف را چشیدند و لذت غریزی که از دین فیلمها و سریالهای مبتذل و مستهجن بردهاند، مانع از این میشود که دیگر منطقی فکر کنند. این یک واقعیتی غیر قابل انکار است.
من اینجا میخواهم یک سوال از متولیان فرهنگی جامعه بپرسم. شما برای این که بتوانید لذت معنویت و ارتباط با خدا را در جامعه نقد کنید نه نسیه، به گونهای که زمینه برای چشیدن این لذت فراهم شود، چه کردهاید؟ از زبان جوانی که پای این شبکههای ماهوارهای نشسته خطاب به خودم میگویم: فلانی من اشتباه کردم که نشستم برنامههای ماهوارهای را دیدم، نباید این کار را میکردم اما بالاخره از دستم در رفت. من یک جوانی هستم که غریزه دارم. پاسخگویی به غریزه برای من لذت نفسانی دارد. من که مریض نیستم از آنها لذت نبرم. از آن طرف یک عارف واصلی که با چشم برزخی لجنزار بودن این گناهها را ببینم و از آنها دوری کنم نیستم.
نه آیت الله بهجت و نه آیت الله بهاء الدینی و نه حضرت امام و نه آیت الله سید احمد خوانساری هستم. من مزه آنها را دیدم و چشیدم، حالا سوال من این است که تو به من میگویی اینها را رها کن و به سراغ یک سری از امور معنوی برو ولی من این لذتها را به صورت نقد چشیدم به من نگفتند این فیلم را ببین و فردا لذتش را ببر. نه همان لحظه لذتش را بردم و به خاطر آن دوباره ادامه دادم. حالا میشود به من بگویی که چه کاری انجام دهم که لذت با خدا بودن را بچشم؟ شما میگویید لذت معنویت بسیار بیشتر از لذت گناه است، حالا چه کار کنم که به آن لذت معنوی برسم؟"
قله بحثهایی که مطرح کردم اینجاست که ما باید با توجه به اعتقادی که در امور تربیتی داریم و معتقدیم که خدا فطری است باید تلاش کنیم با خدا بودن و محبت خدا و اهل بیت علیهم السلام را به جوانانمان بچشانیم. اگر چشید چه اتفاقی میافتد. بنده در همین برنامه و برنامههای دیگری که در رسانه داشتهام بارها این عبارت مناجات المحبین را خواندهام. "الهی من ذا الذی ذاق حلاوه محبتک فرام منک بدلا." ما دنیایی از استراتژی تربیتی میتوانیم از این جمله بیرون بکشیم. خدایا چه کسی است که شیرینی محبت تو را بچشد و باز تو را رها کند و جای دیگری برود. اما سجاد علیهالسلام با ما حرف میزند که معلمان عزیز! روحانیان بزرگوار! اساتید محترم! دردمندان دینی! اگر شما میخواهید در جبهه فرهنگی با این امواج ماهوارهای که لذتهای نفسانی را نقدا در اختیار جوانان قرار میدهد، مبارزه کنید باید ذاق حلاوة محبتک را متجلی کنید. باید کاری کرد که این جوان شیرینی محبت خدا را بجشد. در این صورت است که حضرت میفرماید دیگر خدا را رها نخواهد کرد. اما ما بیشتر تعریف کردیم و از خوبی خدا گفتیم و از نماز توصیف کردیم. حالا سوال جدی این است که چگونه باید به این هدف رسید؟
مخاطبان اصلی من در این بخش از بحث متولیان فرهنگی هستند. من مدتهاست فریاد میزنم. متولیان فرهنگی فکرهای خود را مشغول کنید، همایشها و سمینارهای پژوهشی بگذارید. باور کنید یکی از بهترین و کارآمدترین سوژههای پژوهشی این است که ما در معرفی خدا و دین و اهل بیت علیهم السلام باید معرفی ما بر اساس این دعای امام سجاد علیهالسلام باشد.
دین در روایات اینچنین معرفی شده است: "الدین هو الحب و الحب هو الدین" دین همان محبت است و محبت هم دین. در مناجات شعبانیه آوردهاند: " الَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ" خدایا من هیچ قدرتی ندارم برای اینکه از وادی معصیت تو منتقل شوم الا در زمانی که تو من را با محبت خودت بیدار کنی. این یک قاعده است. ما برای این موضوع وقتها و برنامهها اختصاص دهیم.
باید متولیان فرهنگی به این سوال پاسخ دهند که چه کنیم و از چه شیوههایی برای تبلیغ دین استفاده کنیم که مخاطب ما مزه با خدا بودن را بچشد؟
حالا اگر فرصت شد و شنوندگان محترم هم تمایلی برای شنیدن این راهکارها داشتند میشود پس از اتمام بحث ماهواره به آن پرداخت.
اجازه بدهید در پایان این قسمت این نکته را تأکید کنم که در فعالیتهای فرهنگی و تربیتی؛ به ویژه دربارۀ مسألهای که در برنامههای اخیر دربارۀ آن صحبت میکنیم، نکتۀ اصلی است. نباید از آن غافل شد.
شبکههای ماهوارهای و برنامههای تولیدی آن از این قبیل پدیدهها هستند که در تیررس شلیک آنها قرار گرفتن، به راحتی و با ارزانترین قیمت در شهر و روستای ما قابل تحقق است.
ماهواره از ابزارهای بسیار برنده دشمن در تهاجم فرهنگی است که این روزها در اندرونی بسیاری از خانهها جا خوش کرده است. این ابزار برنده تشبیه شده به چاقو بیشتر از آنکه منفعتش اسباب آسایش باشد، شعلههایش به خرمن آرامش کانون گرم خانواده سنتی و مذهبی ایرانی افتاده است.
یکی از دغدغههای اساسی امروز بسیاری از خانوادهها تهاجمی است که از ناحیه شبکههای ماهوارهای شکل گرفته و بدون تردید یکی از اهداف اصلی شبکههای ماهوارهای خانوادهها هستند. اگر چه این تهاجم مساله جدیدی نیست اما امروز به جهت فراگیری بیشتر آن نسبت به گذشته، این مساله شکل جدیتری به خود گرفته است.
رادیو معارف در برنامه زنده «پرسمان خانواده» با تمرکز بر دو محور بررسی ریشههای تمایل برخی از خانوادهها به شبکههای ماهوارهای و چگونگی حل این ریشهها با کارشناسی استاد حجت الاسلام محسن عباسی ولدی گامی در جهت مبارزه با این پدیده برداشته است.
رجانیوز با بازنشر مکتوب و صوتی سخنان کارشناس این برنامه که با بیان مصادیقی به آثار بسیار مخرب استفاده از شبکههای ماهوارهای اشاره داشته است، گامی در جهت آگاهی بخشی نسبت به آسیبهای بنیان کن خانواده ایرانی به واسطه این پدیده اجتماعی برداشته است.
بخش پنجم گزارش این برنامه کارشناس آن به این پرسش که " آیا جمع آوری ماهوارهها توهین به شعور مخاطب است؟"پاسخ میدهد، در ادامه آمده است.
در برنامههای قبلی دربارۀ بحث ناآگاهی از متولیان، اهداف و شیوههای جذب مخاطب در شبکههای ماهوارهای سخن گفتیم، امروز به سراغ دلایل دیگر میرویم.
۲. توجیهات سطحی
عدهای هم با دست آویز قرار دادن توجیهات تعجب برانگیز راه ورود این پدیدۀ خطرناک را به خانواده باز میکنند؛ توجیهاتی مانند تماشای برنامههای علمی، مطلع شدن از اوضاع دنیا، استفاده از برنامههای معنوی؛ مثل نماز مسجد الحرام، تقویت زبان و ... .
بنده منکر این نیستم که در میان شبکههای ماهوارهای برخی از شبکهها هستند که به قصد خیر راه اندازی میشود. شبکههایی که با گرایش کلاملا دینی فعالیت میکنند؛ اما یک سؤال: پدر و مادر عزیزی که برای دیدن برنامههای معنوی ماهواره، به سراغ این وسیله رفته و آن را تهیه کردهاید آیا میتوانید ضمانت کنید که فرزندانتان از این وسیله هم استفادۀ صحیح خواهند کرد؟ آیا تعداد شبکههای ماهوارهای مبتذل و گمراهکننده با حجم شبکههای خوب قابل قیاس است؟! خدا میداند چه تعداد پدران و مادرانی که به دلیل تماشای برنامههای خوب ماهوارهای، این وسیله را تهیه کردند اما با دست خودشان زمینۀ انحراف فرزندانشان را فراهم کردند. البته نگویید شبکههای بد را قفل میگذاریم و حذف میکنیم، در دنیایی که بچههای زیر پانزده سال، سایتهای بزرگ و امنیتی را هک میکنند، در یکی از شهرهای مرزی محروم ایران رفته بودم یک جوان ۱۷ – ۱۸ ساله به راحتی سایت هک میکرد. قفل کردن شبکههای ماهوارهای برای محدود کردن فرزندان توجیه خندهداری است.
از سوی دیگر خود شما هم در امان نیستید. چرا باید تنها نگران فرزندان بود؟ زمینه فساد را در خانه آوردید، چطور میتوانید در امان باشید؟! که البته در پیامها هم داشتیم برای دیدن شبکه امام حسین علیهالسلام ماهواره خرید اما چشمش به جاهای دیگر آلوده شد. مگر کم هستند افرادی که میگویند ما برای دیدن فلان شبکه این وسیله را تهیه کردیم و حالا در دام شبکههای آن چنانی افتادهایم. حالا سال میگذرد و ما یک بار هم به این شبکهها سر نمیزنیم.
اگر منطقی قضیه را بررسی کنیم می بینیم که مضرات نگه داشتن ماهواره در خانه حداکثری است. خطری است که در خانه دائم اهالی خانواده را تهدید میکند باید در نظر گرفت. ما این خطرهایی که مخاطبان ما به آن اشاره کردند، به جان بخریم برای شبکههای خوب!
اما در این جا میخواهم دو نکته را خطاب به کسانی که با اهداف خیرخواهانه این شبکهها را راه اندازی میکنند بگویم: دوستان عزیز! من میدانم که کار شما برای کسانی که در کشورهای دیگر زندگی میکنند، برای مسلمانان و شیعیانی که خواسته یا نخواسته در معرض تهاجم شبکههای ماهوارهای هستند، چه اندازه مفید و لازم است. ما باید به وسیلۀ رسانه در خط مقدم مبارزه فرهنگی و اعتقادی باشیم؛ از کشورهای همسایه گرفته تا دوردستترین نقاط این جهان؛ زیرا دشمن ما این گونه عمل میکند؛ اما این را هم بپذیریم که برخی به بهانه تماشای برنامههای شما در داخل ایران ماهواره میخرند و آنچه نباید، اتفاق میافتد.
شما در شبکههای خودتان تنها بازتابهای خوب برنامههاتان را مشاهده میکنید. بیشتر کسانی با شما تماس میگیرند که از برنامههای شما استفادۀ مفید کردهاند یا کسانی که منتقد محتوایی یا شکلی برنامههای شما هستند. بنده مطمئنم کسانی که به واسطۀ برنامههای شما در دام شبکههای دیگر افتادهاند، اصلا دیگر شما را فراموش کرده و دیگر ارتباطی با آنها ندارید و از اوضاع زندگیشان بیخبرید. شاید شما ندانید چه تعداد از خانوادهها ماهواره را به بهانۀ تماشای برنامههای شما تهیه میکنند؛ اما فرزندانشان بدون اطلاع پدر و مادر به دام شبکههای مبتذل میافتند.
دوستان عزیز! این سخنان را به عنوان خیرخواهی یک برادر کوچکتر بشنوید که میخواهد آنچه را که در جامعه مشاهده میکند به شما انتقال دهد.
من اگر جای مسئولان این شبکهها بودم روز به روز با زیرنویس کردن و آوردن کارشناس اعلام میکردم که : آقای ایرانی! خانم ایرانی! پدر و مادر ایرانی که در ایران زندگی میکنید! ما این شبکه ماهوارهای را برای شما راه نینداختیم. نگاه نکنید. شاید شوخی هم میکردم و میگفتم راضی نیستم که به برنامههای من نگاه کنید.
اما توصیۀ دوم بنده آن است که شما با رایزنیهای منطقی با صدا و سیمای کشور خودمان برنامههایی را که برای خانوادههای ایرانی مفید است، از طریق شبکههای خودمان پخش کنید. اتفاقا در قانون جمع آوری ماهواره این نکته هست که صدا و سیما از برنامه های منتخب شبکههای ماهوارهای که برای خانوادههای ایرانی قابل استفاده است، استفاده کند.
اما بنده اگر در صدا و سیما هم مسئولیت داشتم، پیش قدم میشدم در میان این همه شبکهای که تأسیس شده یا در حال تأسیس است، شبکهای را به برنامههای مفید ماهوارهای اختصاص میدادم تا این بهانه هم از دست برخی گرفته شود.
اخبار سیاسی
یکی از دلایل دیگر برخی از مردم برای گرایش به ماهواره اخبار سیاسی است. این عده معتقدند برای اطلاع از اوضاع دنیا و حتی ایران نمیتوان به اخبار رسانۀ ملی بسنده کرد.
پاسخ اول بنده به این افراد همان است که در مسألۀ قبلی آمد؛ یعنی باید دید آیا آن سودی که شما از اخبار ماهوارهای به دست میآورید با آن ضرر و خطری که متوجه خانوادهتان میکنید، قابل مقایسه است؟ یک عقل سلیم این حکم را میکند که این "دزد ناموس" را داخل خانه کند برای اینکه با اخبار سیاسی روز دنیا آشنا شود.
من یک چهره سیاسی نیستم و بحثم هم بحث سیاسی نیست و موضوع ما هم در ماهواره بحثهای سیاسی نیست. موضوع ما نسبت به ماهواره با گرایش خانواده است. اما، اولا این واقعیت قابل انکار نیست که در اخبار سیاسی نمیتوان به همۀ اخباری که در این شبکهها گفته میشود اعتماد کرد؛ اما با این حال قبول دارم که در میان اخبار شبکههای ماهوارهای خبرهای درست و راستی هم هست که در اخبار رسانۀ ملی به دلایل و مصالحی به آن پرداخته نمیشود و یا این که با اشاره از کنار آن میگذرند؛ اما شما هم این را بدانید که بسیاری از اخبار آنها هم اخبار صحیحی نیست. اینها حق و باطل را با هم خوب مخلوط میکنند اصولا هنرشان این است.
بسیاری از اهداف بوقهای رسانهای غرب در شبکههای خبری در حال پیگیری است. این خیلی نکته مهمی است. حالا شبکههایی مثل "فارسی وان" و "من و تو" و خیلی از شبکههای دیگر که نظر ذاتا فرهنگی میآیند و اهداف فرهنگی را پیگیری میکنند، این یک طرف قضیه است، اما از طرف دیگر شبکههایی هستند که به ظاهر مسئولیت خبر رسانی را بر عهده دارند اما به شدت اهداف فرهنگی جزو اهداف اصلی آنهاست. با آن رندی و مکر و حیله خودشان اهداف فرهنگی را پشت آن اهداف سیاسی پنهان کردهاند.
برای روشن شدن این مطلب باید یک مثال بزنم. شاید معروفترین شبکه خبری در ماهواره شبکه بی بی سی فارسی باشد. این شبکه ظاهرا خبری است اما همین شبکه به ظاهر سیاسی و خبری میبینید درست همان اهداف فرهنگی و ضد دینی شبکههای صهیونیسیتی مثل فارسی وان و من و تو را دنبال میکند.
به عنوان نمونه میتوان به یکی از برنامههای این شبکه که بینندۀ زیادی هم دارد اشاره کرد؛ برنامهای با عنوان نوبت شما. مجری این برنامه جوانی است که ژست روشنفکری گرفته و هر از گاهی هم حرف مذهبی هم میزند. در یکی از برنامههای نوبت شما او این گونه آغاز میکند:
«به نام خدا خدای بخشنده خدای مهریان خدایی که میبخشه و میآمرزه؛ اما در عین حال اگه ببینه که شما نمیبینید که چه خدای خوبیه شاید مجازات سختی رو هم در این دنیا و هم در اون یکی براتون در نظر بگیره؛ پس خدا میتونه هم چهرۀ خندان داشته باشه و هم چهرهای دلخور و هم چهرهای دلگیر. »
حالا در همین برنامه همین مجری این بحث را بعد از سلام و علیکش مطرح کرد: «داشتن دو یا چند تا از یه چیز اون قدرها هم بد نیست. بالاخره هر گلی یه بویی داره پس دیگه دردسر نیست، بیشتر لذته، لذتی که شوهرم دوست داره فکر کنه توام با حمایت زنه. راجع به چند همسری چی فکر میکنید؟ ایدۀ خوبیه یا جواب نمیده حتی به شرط عدالت، چرا وقتی میگن چند همسری هیچ کی فکر نمیکنه که منظور چند شوهریه؟». بعد از این حرفها یک خانم پشت خط میآید و رشتۀ سخن را به دست میگیرد و ابتدا تا انتها عالم و آدم را زیر سوال میبرد که چرا شما این حق طبیعی چند شوهری را از زن سلب میکنید.
این مجری همان کسی است که در ابتدا برنامهاش با خدا و خدای مهربان شروع میشود. یک جا همین مجری خطاب به این خانم میگوید: " آخه دیگران میگویند خود زنان اصلا در خونشان نیست و گرایش به چند همسری ندارند" آن دختر پشت خط میخندد و میگوید: " این چیزی است که از اول جامعه مرد سالار خواسته تا در وجود مردان و زنان نهادینه کند" مجری میپرسد که این یک نظریه است و تو هم یک نظریه داری، کدامشان درست است. این خانم با کمال وقاحت میگوید "من مثال نقض قضیه و خیلی زنهای دیگر هم مثال نقض قضیه. این لزوما هوا و هوس نیست... به صورت طبیعی من اگر طرفدار این هستم که با مردان دیگری رابطه داشته باشم باید این حق را به شوهرم بدهم که او هم با مردان دیگری ارتباط داشته باشد».
بعد که یک مقدار بحث ادامه پیدا میکند و آن زن از چند همسری زنان دفاع میکند، مجری وقتی سخن او را میشنود اینطور کلام را تمام میکند: "این جوری خیلی از آدمهای روشنفکرند که میتوانند با این قضیه کنار بیایند" یعنی آنها که کنار نمیآیند آدمهای متحجر و عقبماندهاند.
این برنامه یک برنامهای است که در یک شبکه خبری پخش میشود. درست همان چیزهایی را دنبال میکند که "فارسی وان" و "من و تو" در سریالهایشان ادامه میدهند.
در یکی از گزارشهای این شبکه، به سراغ یک نشریۀ مبتذل میروند و کاملا چهرهای کاملا علمی به آن شبکه مبتذل میدهد. سردبیر این نشریه در مصاحبه با خبرنگار بی بی سی میگوید: «ارزشها را آدمها تعیین میکنند" ( خدا این وسط چه کاره است) بعد میگوید "آیا ارزشهای ما اینهایی هستند که به ما میگویند، به دلایل مختلف این ارزشها به ویژه از طرق مذهب به ما تحمیل شدند و مقصود من هم از مذهب، همه مذاهب است." این قید و بندهایی که شما در روابط غریزی میان خودتان تحمیل میکنید اینها چیزهایی است که به شما تحمیل کردند و مجبورید بپذیرید. این یک شبکه خبری است، بی بی سی چیکار به این برنامه ها دارد اما پر است از این برنامهها.
در این جا سخنی هم دارم با مسئولان زحمتکش صدا و سیما. دوستان گرامی و بزرگوار! بنده میدانم که در این چند سال اخیر با رویکردهایی که شما به برنامههای خبری داشتهاید، تحولات خوبی در این عرصه اتفاق افتاده؛ اما معتقدم هنوز هم جای کار هست.
بنده یک چهر سیاسی نیستم؛ اما به عنوان فردی که در مسائل خانواده فعالیت میکند این حق را به خودم میدهم که به شما بگویم، همان طور که میدانید ماهوارهها خانوادههای ما را نشانه گرفتهاند و یکی از بهانههایی که میتواند عامل ورود ماهواره به خانهها شود، همین اخبار سیاسی است. پس چه خوب است با اعتماد بیشتر به مردم، تحول بیشتری در بخش اخبار سیاسی ایجاد کنیم تا در مسیر مبارزۀ صحیح با امواج ماهواره قدم بزرگتر برداریم. یکی از راههای مبارزه با هجمه ماهواره به خانههای ما، احساس بینیازی مردم ما نسبت به ماهواره در حوزه اخبار سیاسی است.
حالا در پاسخ به پیام اول آن برادر عزیز محکم میگویم که خانوادهها به هیچ وجه ماهواره را به خانه خود راه ندهید حتی برای دیدن اخبار سیاسی و برنامههای خوب و ماهواره را برای خانواده خودتان حرام کنید و مطمئن باشید سودی که شما از شبکههای ماهوارهای خوب و اخبار سیاسی میبرید اصلا قابل مقایسه با خطری که این شبکهها دارند، قابل قیاس نیست. خنثی کردن این بمب به بیرون کردن آن در خانه است.
لذت گرایی و دور بودن از فضاهای لذت معنوی
بحث اصلی ما علل گرایش به ماهواره بود. "لذت گرایی و دور بودن از فضاهای لذت معنوی" یکی از دلایل اصلی برای گرایش به ماهواره است. برخی از مردم هم بدون توجه به اهداف پیدا و پنهان شبکههای ماهوارهای تنها در پی لذت بردن از برنامههای مختلف هستند. اینها به جهت ضعف شدید در مسائل معنوی، لذتگرای مادی شده و لذت را هم تنها در همین لذایذ مادی محدود کردهاند. از نگاه اینها مهم نیست که متولیان شبکههای ماهوارهای با پخش این برنامهها چه اهدافی را دنبال میکنند، آنچه اهمیت دارد، لذت بردن من است که آن هم فراهم است.
بسیاری از افرادی که جذب برنامه های ماهوارهای میشوند اگرچه در ابتدا هم اهداف به ظاهر منطقی داشته باشند، بعد از اینکه مزه شبکههای مختلف را چشیدند و لذت غریزی که از دین فیلمها و سریالهای مبتذل و مستهجن بردهاند، مانع از این میشود که دیگر منطقی فکر کنند. این یک واقعیتی غیر قابل انکار است.
من اینجا میخواهم یک سوال از متولیان فرهنگی جامعه بپرسم. شما برای این که بتوانید لذت معنویت و ارتباط با خدا را در جامعه نقد کنید نه نسیه، به گونهای که زمینه برای چشیدن این لذت فراهم شود، چه کردهاید؟ از زبان جوانی که پای این شبکههای ماهوارهای نشسته خطاب به خودم میگویم: فلانی من اشتباه کردم که نشستم برنامههای ماهوارهای را دیدم، نباید این کار را میکردم اما بالاخره از دستم در رفت. من یک جوانی هستم که غریزه دارم. پاسخگویی به غریزه برای من لذت نفسانی دارد. من که مریض نیستم از آنها لذت نبرم. از آن طرف یک عارف واصلی که با چشم برزخی لجنزار بودن این گناهها را ببینم و از آنها دوری کنم نیستم.
نه آیت الله بهجت و نه آیت الله بهاء الدینی و نه حضرت امام و نه آیت الله سید احمد خوانساری هستم. من مزه آنها را دیدم و چشیدم، حالا سوال من این است که تو به من میگویی اینها را رها کن و به سراغ یک سری از امور معنوی برو ولی من این لذتها را به صورت نقد چشیدم به من نگفتند این فیلم را ببین و فردا لذتش را ببر. نه همان لحظه لذتش را بردم و به خاطر آن دوباره ادامه دادم. حالا میشود به من بگویی که چه کاری انجام دهم که لذت با خدا بودن را بچشم؟ شما میگویید لذت معنویت بسیار بیشتر از لذت گناه است، حالا چه کار کنم که به آن لذت معنوی برسم؟"
قله بحثهایی که مطرح کردم اینجاست که ما باید با توجه به اعتقادی که در امور تربیتی داریم و معتقدیم که خدا فطری است باید تلاش کنیم با خدا بودن و محبت خدا و اهل بیت علیهم السلام را به جوانانمان بچشانیم. اگر چشید چه اتفاقی میافتد. بنده در همین برنامه و برنامههای دیگری که در رسانه داشتهام بارها این عبارت مناجات المحبین را خواندهام. "الهی من ذا الذی ذاق حلاوه محبتک فرام منک بدلا." ما دنیایی از استراتژی تربیتی میتوانیم از این جمله بیرون بکشیم. خدایا چه کسی است که شیرینی محبت تو را بچشد و باز تو را رها کند و جای دیگری برود. اما سجاد علیهالسلام با ما حرف میزند که معلمان عزیز! روحانیان بزرگوار! اساتید محترم! دردمندان دینی! اگر شما میخواهید در جبهه فرهنگی با این امواج ماهوارهای که لذتهای نفسانی را نقدا در اختیار جوانان قرار میدهد، مبارزه کنید باید ذاق حلاوة محبتک را متجلی کنید. باید کاری کرد که این جوان شیرینی محبت خدا را بجشد. در این صورت است که حضرت میفرماید دیگر خدا را رها نخواهد کرد. اما ما بیشتر تعریف کردیم و از خوبی خدا گفتیم و از نماز توصیف کردیم. حالا سوال جدی این است که چگونه باید به این هدف رسید؟
مخاطبان اصلی من در این بخش از بحث متولیان فرهنگی هستند. من مدتهاست فریاد میزنم. متولیان فرهنگی فکرهای خود را مشغول کنید، همایشها و سمینارهای پژوهشی بگذارید. باور کنید یکی از بهترین و کارآمدترین سوژههای پژوهشی این است که ما در معرفی خدا و دین و اهل بیت علیهم السلام باید معرفی ما بر اساس این دعای امام سجاد علیهالسلام باشد.
دین در روایات اینچنین معرفی شده است: "الدین هو الحب و الحب هو الدین" دین همان محبت است و محبت هم دین. در مناجات شعبانیه آوردهاند: " الَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ" خدایا من هیچ قدرتی ندارم برای اینکه از وادی معصیت تو منتقل شوم الا در زمانی که تو من را با محبت خودت بیدار کنی. این یک قاعده است. ما برای این موضوع وقتها و برنامهها اختصاص دهیم.
باید متولیان فرهنگی به این سوال پاسخ دهند که چه کنیم و از چه شیوههایی برای تبلیغ دین استفاده کنیم که مخاطب ما مزه با خدا بودن را بچشد؟
حالا اگر فرصت شد و شنوندگان محترم هم تمایلی برای شنیدن این راهکارها داشتند میشود پس از اتمام بحث ماهواره به آن پرداخت.
اجازه بدهید در پایان این قسمت این نکته را تأکید کنم که در فعالیتهای فرهنگی و تربیتی؛ به ویژه دربارۀ مسألهای که در برنامههای اخیر دربارۀ آن صحبت میکنیم، نکتۀ اصلی است. نباید از آن غافل شد.
۹۱/۰۷/۲۲
تنها کسی است که با دهان بسته هم می شود صدایش کرد...
با پای شکسته هم می شود سراغش رفت..
تنها خریداری است که اجناس شکسته رابهتر بر می دارد...
تنها کسی است که وقتی همه رفتند باز هم می ماند...
وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید...
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود...
و تنها سلطانی است که با بخشیدن دلش آرام می گیرد ونه با انتقام گرفتن!
خدا را برایت آرزو دارم...