سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

سلام آشنا

خداوندا! ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغ‌های سینه‌هایشان ریشه دوانده و شعله‌های عشق تو آتش به دل‌هایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده

آخرین نظرات
پیوندها

۴۱ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

بسم رب الحسین علیه السلام


اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان 

در  اربعین اسرا روز عاشورا از شام به مدینه  بازگشتند .در این روز هم  جابر بن عبدالله انصاری‌ از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت ‌قبر امام حسین (ع‌) بشتابد و او نخستین کسی است که قبر آن ‌حضرت را زیارت کردند. بنا به برخی نقلها، در همان اربعین، کاروان اسرای اهل بیت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدینه، از کربلا گذشتند و با جابر دیدار کردند. البته برخی از مورخان نیز آن را نفی کرده و نپذیرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمی در «منتهی الامال» دلایلی ذکر میکند که دیدار اهل بیت از کربلا در اربعین اول نبوده است. به هر حال، تکریم این روز و احیای خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورایی در زمانهای بعد بوده است.
مهمترین اعمال این روز خواندن زیارت اربعین است

 مشهورترین واقعه ای که به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای کربلا بازگو می شود جریان رسیدن کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا و هم زمانی این ماجرا با حضور جابر بن عبدالله انصاری در کربلا و زیارت قبر شریف امام حسین علیه السلام توسط او.

            هر چند برخی از صاحب نظران این وقایع را بعید دانسته و منکر آن شده اند اما تحقیقات انجام شده نشان می دهد که این بعید دانستن ها و انکار ها صحیح نیست و دلیل قابل قبولی برای رد این دو واقعه وجود ندارد.

آنچه در ادامه می آید گزارش هایی از این دو واقعه در منابع موجود است:

مصباح الزائر به نقل از عطا می نویسد: روز بیستم صفر با جابر بن عبد اللّه بودم  هنگامى که به غاضریّه رسیدیم در جوى آن جا غسل کرد و پیراهن پاکیزه اى را که همراه داشت  پوشید. سپس به من گفت: اى عطا ! آیا عطرى به همراه دارى؟

گفتم: سُعد (مادّه اى خوش بو کننده) دارم.

او از آن به سر و بقیّه بدنش مالید. سپس با پای برهنه رفت تا نزد سرِ امام حسین علیه السلام ایستاد و سه تکبیر گفت و بیهوش، بر زمین افتاد و هنگامى که به هوش آمد، شنیدم که مى گوید: سلام بر شما، اى خاندان خدا…

بشارة المصطفى به نقل از عطیّه عوفى می نویسد: همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام حرکت کردیم. هنگامى که به کربلا رسیدیم، جابر به کرانه فرات، نزدیک شد و غسل کرد و پیراهن و ردایى به تن کرد و کیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت، جز آن که ذکر خداى متعال گفت، تا این که به قبر، نزدیک شد و [به من ]گفت: دست مرا بر قبر بگذار.

چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش، بر روى قبر افتاد. کمی آب بر او پاشیدم و هنگامى که به هوش آمد، سه بار گفت: اى حسین!

آن گاه گفت : دوست ، پاسخ دوست را نمى دهد؟!

سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى که خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت ، جدایى انداختند؟! گواهى مى دهم که تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پیمان تقوا و چکیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب کسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه ، سَرور زنانى ؟! و چگونه چنین نباشى ، در حالى که از دست سَرور پیامبران، غذا خورده اى و در دامان تقواپیشگان ، پرورش یافته اى و از سینه ایمان، شیر نوشیده اى و با اسلام، تو را از شیر گرفته اند.

پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دل هاى مؤمنان، در فراق تو خوش نیست، بى آن که در این، تردیدى رود که همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد! و گواهى مى دهم که تو بر همان روشى رفتى که برادرت یحیى بن زکریّا رفت .

آن گاه جابر، دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: سلام بر شما، اى روح هایى که گرداگردِ حسین ، فرود آمده ، همراهش شُدید! گواهى مى دهم که نماز را به پا داشتید و زکات دادید و به نیکى فرمان دادید و از زشتى ، باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن که محمّد را به حق برانگیخت، در آنچه به آن در آمدید  با شما شریک هستیم.

به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شریک باشیم]، با آن که ما نه به درّه اى فرود آمدیم و نه از کوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى که اینان، سرهایشان از پیکر، جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!

جابر گفت: اى عطیّه! شنیدم که حبیبم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید : «هر کس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى شود، و هر کس کارِ کسانى را دوست داشته باشد ، در کارشان شریک مى شود»، و سوگند به آن که محمّد را به حق به پیامبرى بر انگیخت، نیّت من و همراهانم، همان است که حسین علیه السلام و یارانش بر آن رفته اند. مرا به سوى خانه هاى کوفه ببر .

 هنگامى که بخشى از راه را رفتیم ، گفت: اى عطیّه ! آیا سفارشى به تو بکنم ، که دیگر گمان ندارم پس از این سفر، تو را ببینم  دوستدار خاندان محمّد را، تا زمانى که آنان را دوست مى دارد، دوست بدار و دشمن خاندان محمّد را، تا زمانى که با آنان دشمن است، دشمن بدار، هر چند روزه گیر و شب زنده دار باشد، و با دوستدار محمّد و خاندان محمّد، رفاقت کن، که اگر یک گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مى مانَد؛ چرا که دوستدار آنان، به بهشت باز مى گردد و دشمن آنان، به سوى آتش دوزخ مى رود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۰ ، ۲۳:۳۶
آشنا
وهابیون در کمین دختران شیعه ایرانی!

در حالیکه هر از چندگاهی پخش اخباری در رسانه ها حاکیست که وهابیون در کشورهای مختلف جهان با ازدواج با دختران آن کشورها در حال ازدیاد جمعیت خود هستند اما این موضوع در کشور خودمان ایران به شدت در حال افزایش هست.

به گزارش زاهدان پرس وهابیون که در سراسر جهان در کشورهای همچون روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق مانند تاجیکستان ، ازبکستان، قزاقستان، آذربایجان، تاتارستان، گرجستان، چچن، بلاروس و حتی بلغارستان، رومانی، اوکراین در حال تبلیغ عقاید انحرافی وهابیت هستند ؛ همزمان سیاست ازدیاد جمعیت فرقه خود را با ازدواج با دختران آن کشورها به شدت در حال پگیری هستند.

اما در این میان وهابیون کشورهای شیعه را نیز مورد توجه ویژه قرار داده اند بطوریکه بعد از ایران کشوری همچون جمهوری آذربایجان را که پیش از 85 درصد جمعیت شیعه دارد در حال حاضر بیشتر  از دیگر کشورهای جدا شده از شوروی سابق مورد تهاجم اعتقادی وهابیون قرار گرفته است.

وهابیون در طی سالهای اخیر همچنین در بعضی از استانهای ایران سرمایه گذاری بیشتری کرده اند بطوریکه در حال حاضر استان سیستان و بلوچستان و استانهای همجوارش در این سالها بیشترین میزان رشد جمعیتی وهابی را داشته است.

وهابیون هم اینک در استانهای همچون خراسان جنوبی ، خراسان شمالی ، فارس ، گلستان افزایش جمعیتی قابل توجه ای داشته و در این میان در سالهای اخیر جمعیت قابل توجه ای از آنها نیز به استان تهران علی الخصوص به شهر کرج مهاجرت کرده اند.

این در حالیست که وهابیون رشد جمعیتی خود را در استانهای غیر سنی نشین و مذهبی با ازدواج با دختران شیعه این مناطق به عنوان یک استراتژی درازمدت برای ازدیاد جمعیت فرقه وهابیت در ایران دنبال می کنند.

وهابیون با پشتوانه دلارهای نفتی بعضی از  کشورهای عربی علی الخصوص عربستان با وسوسه ثروت خود دختران شیعه را علاقه مند به ازدواج کرده و بعد از ازدواج  آنها را  مجبور به گرویدن به آیین وهابیت می کنند.

بسیاری از این دختران به خاطر عقائد خشک وهابیت به شدت از ازدواج خود پشیمان می شوند اما این در حالیست که بسیاری از اینها بعد از ازدواج دیگر موفق به طلاق نمی شوند و سالها باید با این وضیعت بسازند و بسوزند.

یکی از این نمونه ازدواج ها ، ازدواج عبدالحمید ریگی بردار عبدالمالک با یکی از دختران شیعه تهرانی بود که سرگذشت این ازدواج در رسانه ها زنگ هشداری جدی درباره سرنوشت ازدواج وهابیون با دختران شیعه ایرانی محسوب می شود.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۰ ، ۱۶:۳۹
آشنا

مفتی وهابی: همکاران بی‏نماز خود را بکشید!

یک مفتی وهابی سعودی در پاسخ سوالی درباره افراد تارک‌الصلاة و وظیفه افراد در مقابل آنان مدعی شد که این افراد را باید دور کرد و اگر توبه نکردند کشتن آنان نیز واجب است

در جدیدترین فتواهای منتشر شده از مفتی‌های وهابی عربستان سعودی، قتل فردی که نماز نخواند و از این کار خود توبه نکند، واجب اعلام شد.

پایگاه خبری العربیه نوشت: اخیرا فتوای شیخ صالح الفوزان را که در آن قتل همکار تارک‌الصلاة واجب شمرده شده ، در پایگاه های اینترنتی و اجتماعی منتشرشده است.

العربیه افزود : تاریخ انتشار فتوای اولیه فوزان در پایگاه اینترنتی یوتیوب دسامبر سال 2009 است که در پاسخ به سوالی درباره شیوه رفتار با کارمند و همکاری که نماز نمی‌خواند، صادر شده است ؛ اما اطرافیان شیخ باردیگر فتوای او را در سطح گسترده ای دراینترنت منتشر کرده اند.

این مفتی که عضو هیئت عالی علمای عربستان سعودی است، در پاسخ به این فتوا گفت: کسی که نماز نمی‌خواند طبق این حدیث که میان بندگی و کفر، ترک نماز است، مسلمان نیست. ادله از کتاب و سنت بر کافر بودن تارک الصلاة بسیار است.

این مفتی در پاسخ به این استفتاء که «رفتار ما باید با فرد تارک الصلاة چگونه باشد؟»، گفت: باید او را دور کرد بلکه اگر توبه نکرد و بر نماز مراقبت نکرد، کشتن وی واجب است... او توبه می‌کند و اگر توبه نکرد و نماز را ترک کرد، کشته می‌شود... استخدام کردن این فرد از اساس غلط است زیرا کفار بر امور مسلمانان ولایت ندارند و الگویی می‌شوند برای دیگران.

شیخ صالح بن فوزان بن عبدالله الفوزان، متولد 28 سپتامبر سال 1935 و عضو هیئت عالی علمای عربستان سعودی ، مجمع فقهی مکه مکرمه ، کمیته ناظر بر مبلغان حج و کمیته دائم پژوهش‌های علمی و استفتاءات و امام و خطیب و مدرس مسجد جامع شاهزاده متعب بن عبدالعزیز آل سعود در الملز است.

چندی پیش شیخ "عبدالرحمن البراک " از مفتی‌های اعظم عربستان، با حرام اعلام کردن رانندگی برای زنان سعودی، برای زنانی که اقدام به رانندگی کنند، آرزوی مرگ کرده بود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۰ ، ۱۷:۰۶
آشنا

فتوایی دیگر از علمای وهابیت : سرو چندین نوع غذا حرام است

مجله خانوادگی "روتانا" چاپ کشور اردن در شماره جدید خود اعلام کرد: «یکی از شیوخ وهابی، استفاده از رستوران&zwnjهای بوفه&zwnjباز (سلف سرویس) که در آن چندین نوع غذا سرو می شود را حرام اعلام کرد»!

این در حالی است که بیشتر رستوران&zwnjها و هتل&zwnjهای عربستان و سایر کشورهای عربی از این نوع رستوران&zwnjها استفاده می&zwnjکنند و مردم نیز نوعا به دلیل تنوع غذایی، این نوع رستورانها را ترجیح می&zwnjدهند.

این فتوا با واکنش هتلداران و صاحبان رستوران&zwnjها و سایر اقشار مردم مواجه شده و آنها را دچار نوعی سردرگمی و عصبانیت کرده است.

در همین راستا یک مفتی وهابی دیگری نیز "میکی ماوس" را مرتد و ریختن خون آن را حلال کرده است!! فارغ از اینکه میکی ماوس یک شخصیت کارتونی بوده و همین موضوع موجب انفجار بمب خنده در خبرگزاری&zwnjهای غربی و آمریکایی شده و دستمایه طنز طنزپردازان گردیده است.

صرف نظر از بغض و کینه&zwnjای که این بظاهر علما با اهل&zwnjبیت(ع) و شیعیان دارند و فتواهای تفرقه&zwnjانگیزی که بر اثر این کینه&zwnjها صادر می&zwnjکنند، فتواهایی نظیر آنچه در بالا گذشت و یا فتوای مشهور مربوط به زولبیا، فوتبال و بازیکنان آن موجب تمسخر پیروان سایر ادیان در شرق و غرب و حتی بی&zwnjدین&zwnjها گردیده است.

منبع: ابنا

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۰ ، ۱۷:۰۵
آشنا
شیخ عبدالعزیز بن عبدالله آل شیخ در تاریخ 3/12/1362 ق در شهر مکه به دنیا آمد، در سال 1370 ق و در سن هشت سالگی پدرش را از دست داد، وی برای تحصیل به ریاض منتقل شد تا اینکه در دانشگاه محمد بن سعود شهر ریاض مدرک دکترای خود را گرفت.تا اینکه در سال 1407 به عضویت هیئت علمای کبار وهابی عربستان در آمد. و در سال 1412 و با دستور مستقیم پادشاه این کشور سمت ریاست اداره مطالعات علمی و صدور فتاوا منصوب شده است.
در سال 1417 نیز به مقام نیابت و قائم مقامی مفتی اعظم عربستان در آمد. تا اینکه بالاخره بعد از مرگ شیخ عبد العزیز بن باز مفتی اعظم وقت عربستان صعودی در تاریخ 29/1/1420 به مقام مفتی عام و اعظم وهابیون عربستان سعودی و رئیس هیئة کبار علما عربستان منصوب شد.
آل شیخ در حکومت عربستان از جایگاه وزارت برخوردار است
وی علاوه بر کوری باطن از ناحیه یک چشم نیز کور می باشد.

برخی فتاوای عجیب و شرم آور آل شیخ:
وی یکی از کسانی که فتوای تخریب قبور ائمه اهل بیت را صادر کرده است.
همچنین مفتی اعظم عربستان شیخ عبد العزیز آل شیخ در برنامه زنده که از ماهواره المجد عربستان پخش می شد در پاسخ خانمی در رابطه با یزید و قیام امام حسین علیه السلام این چنین پاسخ داد:
زمان پرداختن به این امور گذشته و زمان آن سپری شده است . آنها گروهى بودند که درگذشتند، هر کار نیک و بدی کردند براى خود کردند و شما هم هر چه کردید براى خود خواهید کرد و مسئول کار آنها نخواهید بود.
بیعت یزید بن معاویه، بیعتی شرعی است که در زمان پدرش معاویه از مردم گرفته شد و مردم هم بیعت کرده و به این بیعت گردن نهادند. امّا هنگامی‌ که معاویه از دنیا رفت حسن و حسین بن علی و ابن زبیر از بیعت با او خودداری کردند.
حسین و ابن زبیر در تصمیمشان مبنی بر بیعت نکردن به خطا رفتند. چون بیعت با یزید بیعتی شرعی بود و این بیعت در زمان زندگی پدرش معاویه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولی خداوند در آنچه مقدر می فرماید حکیم و علیم است، آن امت‌ها هم بنا به تقدیر خداوند در گذشتند و از دنیا رفتند.
شما را به خدا قسم! من دوست ندارم این مطالب را از من نقل کنید. این‌ها مسائلی است که گذشته است. تاریخ هم در باره این مطالب به شکل‌های مختلف حکایت نموده است. ولی به هر شکل این‌ قضایا گذشته و تمام شده ... یزید و حسین بیش از هزار و اندی سال است که از دنیا رفته‌اند ...
ولی به عقیده من بیعت یزید بن معاویه بیعتی شرعی بوده! و حسین را نصیحت کرد‌ند که از مدینه به طرف عراق نرود، او را نصیحت کردند که بیعت کند ولی او نپذیرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسیاری از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند که: رفتن به عراق به مصلحت او نیست. ولی حسین این نصیحت‌ها را نپذیرفت... و خدا هم هر ‌آن‌چه مقدر فرموده بود انجام شدو...
ولی با این وجود ما برای حسین از خداوند درخواست رضایت کرده و برای او عفو و بخشش را خواستاریم. و مقدرات الهی حکمت‌هایی دارد که ما از آن آگاه نیستیم ...
اصلاً فائده نقل این مطالب چیست؟ حسین هر اشتباهی کرده برای خود کرده...
عقیده اهل سنت و جماعت این است که واجب است تا به فرامین کسی که مورد بیعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده‌اند گوش فرا داده شده و از او پیروی گردد!!! و قیام و سرکشی علیه او نیز حرام می‌باشد. و از همین‌رو خروج و قیام حسین علیه یزید حرام بود!!!...
ما می‌گوییم: حسین در قیامش علیه یزید اشتباه کرد و برای او بهتر بود که این کار را نمی‌کرد. و باقی ماندن در مدینه و بر آن‌چه مردم بر آن اجتماع کرده بودند بهتر و سزاوار‌تر بود. و هر چه به او گفته شد که عراق طرفدار و همراه تو نیست گوش نداد و توجهی ننمود...
و حقیقت این است که مردم عراق و شام و مصر و حجاز و یمن با یزید بن معاویه در زمان زندگی و حیات پدرش بیعت کرده و امامت و رهبری وی را پذیرفته بودند، به همین جهت هم قیام علیه او و تجاوز به حریم خلافت او جایز نبود. این تمام مطلب است بیش از این هم سخنی نمی گوئیم و معتقد به بیش از این هم نیستیم.

وی همچنین فتاوای مسخره ای مانند: دیدن سریالهای ترکیه حرام است . و وجود امام زمان دروغ است. و ایرانی ها مجوس و آتش پرست هستند. و دفاع از مردم بحرین و حمله به مسوولین سوریه. حرام بودن تظاهرات بر علیه حکام فاسد عربی. ازدواج دختران ده ساله و ... را داده است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۰ ، ۱۷:۰۱
آشنا
یکشنبه ٢٩ فروردین ۱۳۸٩ ساعت ۳:٢٢ ‎ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

من که این تصاویرو دیدم از توهینی که به حیوانات میشه ناراحت شدم . به خدا

قسم این وهابی های کوردل که اسم اسلام محمدی رو به یدک میکشند از نجس

ترین حیوانات هم نجسن.

لعنت خدا به احمق هایی مثل شما 

مگر در اسلام اسراف حرام نیست پس چرا شمایی که ادعای اسلام و مسلمانی

دارید و ما شیعه هارو کافر میدونین اسراف می کنید؟.چرا به قرآن عمل نمی کنید؟

 ((کلوا و اشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین)) اعراف ٣١

از نعمت های الهی بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خدا مسرفان را

دوست ندارد.

و بدانید نابود می شوید همانا که وعده داده شده است و مسرفانی مانند فرعون

نابود شدند....

((و اهلکنا المسرفین))انبیا ٩

اسراف کنندگان را هلاک کردیم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۱:۴۲
آشنا

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۱:۰۳
آشنا
کیلیپی تمسخر آمیز با نام های مختلفی همچون "العریفی قرآن کریم را مسخره کرد"، "العریفی سوره فاتحه را تلاوت کرد" و "سوره فاتحه آخرین سوره ای است که بر العریفی نازل شد"، در اینترنت منتشر شده است.

شیخ "محمد العریفی" چهره سرشناس وهابیت چند روز پیش در یک برنامه تلوزیونی قرآن کریم که بالاترین، مقدس ترین و عظیم ترین کتاب همه مسلمانان جهان به شمار می رود را مورد تمسخر قرار داد.

نکته قابل توجه این است که طی کمتر از یک ساعت از مورد تمسخر قرار گرفتن قرآن کریم توسط این عالم نمای وهابی، کیلیپی از سخنان تمسخر آمیز وی بر روی سایت های اینترنتی مختلف از جمله یوتیوب قرار گرفت و به سرعت در جهان منتشر شد. سایت های مختلف اینترنتی به ویژه سایت های ضد اسلامی هم این کیلیپ را بر روی صفحه اصلی خود قرار داده و آن را بهانه ای برای تمسخر مسلمانان و دین مبین اسلام قرار دادند.

قابل ذکر است "محمد العریفی" چندی پیش حضرت آیت الله سید "علی سیستانی" مرجع عالیقدر جهان تشیع را مورد اهانت قرار داده بود و پس از چند روز مجبور به عذرخواهی رسمی شد.

ناگفته نماند، "محمد العریفی" از چهره های وهابی بوده که با حضور در مناطق جنوبی عربستان سعودی که هم مرز با یمن است، با سربازان ارتش سعودی که در کشتار شیعیان الحوثی در شمال یمن شرکت داشتند، دیدار و گفتگو کرده و با ایراد سخنرانی های دینی، به اصطلاح آنان را از نظر روحی برای کشتار این شیعیان آماده می کرد.

شیعه آنلاین

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۱:۰۰
آشنا

یکی از سربازانی که اخیرا توسط گروهک جندالشیطان در حوالی چابهار به گروگان گرفته شده بود، ماجرای جالبی را از نحوه آزادی خود و دوستانش تعریف می‌کند.
وی این اتفاق قابل تامل و کرامت ثامن الحجج (ع) را به صورت شفاهی در اختیار "مشرق" قرار داده که متن آن بدین شرح در معرض دید خوانندگان قرار می گیرد:

"راستش را بخواهید اسم و جنایت های این گروهک منحوس و اقدامات وحشیانه‌اش، در سیستان خیلی بازتاب داشت و بین بچه های مرکز( همان پادگان خودمان) نیز خیلی ها بودند که دوست داشتند این آدم ها را یکبار از نزدیک ببینند و اگر هم شد به حسابشان برسند. اما کسی در تصورات خود، خیلی فکر نمی کرد گروگان این اشرار شدن یعنی چه؛ یعنی یا فکر می کردند با آنها درگیر می شوند و یا کاری به این کارها نداشتند.
خلاصه هر کس تصوری از برخورد نزدیک با آنها داشت، ما نیز همینطور. تا اینکه ناگهان اتفاقات اتوبوس و ماجراهای دیدن این افراد پیش آمد.

اولین برخورد ما، خیلی از تصورها را تغییر داد. بالاخره ما فکر می کردیم، تروریست طرح عملیاتی دارد و دنبال هدف مشخص است، نه اینکه جیب راننده اتوبوس و مسافران را برای چند هزار تومان خالی کند یا سراغ ساکهای آنها برود.
البته بعدها فهمیدیم که این جندالشیطانی ها، به خاطر کم بودن نیرو، از برخی دزدهای بیکار و بی پول می خواهند همراهی شان کنند و هر چه پول گیرشان آمد، برای خودشان بردارند. دنیایی است این مزدور بودن!
دیوار کوتاه تر از ما که پیدا نکردند، پیاده شدیم و به راه افتادیم. مدام هم غر می زدند که "ای کاش به جای شماها یک پاسدار گرفته بودیم !"
روز را بین شیارها و مناطقی که امکان مخفی شدن بود، سپری کرده و شب ها به سرعت سمت مرز می دویدند. حسابی خسته شده بودیم.

یکی از سربازان همراه ما، جوانی مبتلا به بیماری دیابت بود. پس از چند ساعت دویدن، به علت خستگی و عدم تزریق انسولین، نای تکان خوردن نداشت. نشست و با فریاد گفت که دیگر رمق حرکت ندارد. داد زد که اگر می خواهید او را بکشید خب چرا معطل می کنید؟
یکی از این تروریست ها، انگار نقش مولوی آنها را داشت. به بقیه گفت باید خلاصش کنیم تا درس عبرت این چند نفر دیگر شود. بعد هم به سبک رئیس به درک واصل شده شان، کمی سخنرانی کرد.
این مولوی که گفتم نشست کنار این سرباز بیمار و شروع کرد بلند بلند قرآن خواندن. خب سرباز هم ترسیده بود؛ حق داشت، در یک قدمی پایان زندگی اش بود. گریه اش گرفت. ما هم گریه مان گرفت. خواهش کردیم، داد زدیم، قسم دادیم به آن قرآن که نکشند، اما انگار نه انگار.
سلاح را که مسلح کرد، خیلی ترسیدیم. درست نشانه گرفت به سمت صورت این همراه ما، آنهم از فاصله 30- 40 سانتی. قلبمان تند تند می زد، امید به معجزه هم نداشتیم حتی.

این جوان بیمار که دیگر توانی برایش نمانده بود، دستبند پارچه ای سبز خود را چلوی چشمانش گرفت و دست ها را حائل میان تفنگ و صورت کرد. ترسیده بودیم خب.
تا جایی که شنیده بودم، وهابیون به زیارت و توسل امام رضا(ع) بسیار ایراد می گیرند و فردی از اهل سنت اگر به زیارت امام هشتم برود ، به محض اطلاع این وهابی ها، خیلی آزار می بیند. حتی یک سی دی هم در جاهای مختلف پخش شده و دیدم که کودک سنی که توسط امام رضا شفا گرفته، پس از شیعه شدن خانواده اش، توسط این بی دین ها سر بریده می شود.
حتی یادم هست آن روز که مادر زن عبد الحمید ریگی ، داماد تروریست خود را دید با ناله از ته دل گفت که از امام رضا (ع) می خواهم عبد المالک زنده دستگیر بشه و به سزای اعمالش برسد . در حالی که کسی فکر نمی کرد ریگی زنده دست گیر شود .

دستان آن سرباز که مقابل صورتش قرار گرفت با صدایی آرام گفت « یا امام رضا کمکم کن»
این مولوی که این حرف را شنید، با خنده گفت:« بگو. باز هم بگو. شاید امام رضا به کمکت بیاید.»
این را که گفت، ناگهان اولین گلوله را به سمت صورت او شلیک کردند و بلافاصله دومین گلوله. آن جوان معصوم بی حرکت به زمین افتاد و ما مجبور به ادامه راه شدیم.

چندی نگذشت که عملیات ضربتی سپاه، موجب آزادیمان شد.
راستش را بخواهید، از دیدن چندی بعد آن سرباز همراه خود، قالب تهی کردیم، زنده بود، خندان و سرحال.
برایمان تعریف کرد که تیر اول به استخوان بالای بینی اش برخورد و کمانه کرده است. عجیب تر اینکه تیر دوم هم از آن فاصله به گوش او اصابت کرده بود! یا امام رضا (ع) ...
او پس از چند دقیقه، خود را به روستای نزدیکی رسانده و در پیدا کردن مسیر دقیق حرکت اشرار بسیار مؤثر بوده است .

السلام ای که تو شمس الشموسی .... السلام ای که انیس النفوسی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۰:۵۸
آشنا

مـحـمـدبـن عـبدالوهاب، موسس مسلک وهابیت فردی مغرور و خود بزرگ بین بود مدتی فقه حنبلی را نزد پدرش آمـوخـت و از هـمـان دوران جـوانی آداب و رسوم و بعضی از معتقدات مردم را به استهزا می‌گرفت آنـان را جـاهـل و مـشـرک می‌نامید به حدی که با مخالفت پدر و برادرش سلیمان بن عبدالوهاب مـواجـه شـد و بـه همین دلیل عزم سفر به عراق، شام و ایران، نمود و با مذهب و اعتقادات جوامع دیگر نیز آشنا شد و آنها را نیز مورد انکار قرار می‌داد. همزمان با تحصیل محمد بن عبدالوهاب، در حوزه علمیه بصره، جاسوس معروف انگلیسی «مستر هـمـفـر» نـیـز بـه عـنوان محصل به این مدرسه وارد شد و در پی یافتن فرد مناسبی جهت القای افکار ضد دینی خود برای رسیدن به اهدافش بود.
در بین افرادی که همفر با آنان آشنا شد مـحـمـد بـن عـبدالوهاب جزء طلاب علوم دینی بود که بر خلاف دیگر طلاب عقاید خاصی داشت. هـمـفـر بـا گـذشـت زمـان تـوانـسـت کـامـلا خـود را بـه وی نـزدیـک نـمـایـد، تـا جـایی که ضمن مـتـزلزل کـردن اعـتـقـادات عـبـدالوهـاب نـسـبـت بـه مـسـائل چـون شـرب خـمـر، مـتـعه و.. او را به مسائل جنسی نیز آلوده سازد. او در خاطرات خود می‌نویسد.
« مـن گـمـشده خود را در محمد بن عبدالوهاب یافتم زیرا او به ضوابط مذهبی پایبند نبود وبه خـاطـر روح غـرور و خـودپـسندی و تنفری که از علمای عصر خود داشت و همچنین در خصوص فهم قـرآن و سـنـت کـه بـه اسـتـقـلال نـظـرش اتـکـا می‌کرد از بارزترین نقاط ضعفی بود که می‌توانستم از این راه ها در او نفوذ کنم» (پیدایش وهابیت و عقاید وهابیان، عزت الله دهقان ص 43)
مـحـمـد بـن عـبـدالوهـاب بـاایـن تـفـکـر کـه بـا تـکـیـه بـر فـقـه حـنـبـلی و دخـل و تـصـرف هـای شـخـصـی خود، قصد اصلاح دین را دارد شعار مبارزه با بدعت و خرافه و بـازگـشت به سنت های اسلامی و خلوص و سادگی اولیه آن به شیوه «سلف صالح » عنوان نـمـود. (البـتـه منظور او از سلف صالح ابن تیمیه بود) محور یت تعالیم او مسئله شرک بود یعنی سعی می‌کرد از آن به عنوان حربه ای علیه مسلمانان غیر وهابی (کسانی که غیر اعتقاد او را داشـتـنـد) اسـتـفاده کرده تمام اعمال آن ها را شرک آلوده جلوه دهد و بر همین اساس بود که همه مسلمانان را که تابع عقاید «وهابیت » نمی‌شدند مشرک می‌خواند در اثر تعالیم او عده ای که حرف های او را تصدیق کرده بودند با جمود وجـزمـیـت ذهـنی و فکری شدید علاوه بر شیعیان، سایرمسلمانان غیر حنبلی و غیر وهابی را مشرک دانسته، ریختن خون آنان را مباح و غارت اموالشان وبه اسارت گرفتن زنان وکودکانشان را جایز دانسته و می‌دانند.
هـمـفـر بـرای آمـاده سـاخـتـن مـحـمـد بـن عـبـدالوهـاب بـه هـر وسـیـله ای توسل می‌جست و با بزرگ و دانشمند جلوه دادن او، زمینه ظهور دینی جدید توسط عبدالوهاب را آماده می‌ساخت. او در کتاب خاطراتش می‌نویسد:
بـسـیـار اهمیت می‌دادم که در او روح استقلال و بی قیدی، خود پسندی و شک در همه چیز را ایجاد کـنـم و هـمـیـشـه بـه آیـنـده ای درخـشان او را مژده می‌دادم و دائما روح آتشین و طبع پر انتقادش را ستایش می‌کردم.( پیدایش وهابیت و عقاید وهابیان، عزت الله دهقان ص 51)
شیخ محمد با درگذشت پدرش در سال (1153) علناً به تبلیغ عقاید خود پرداخت و با کمک پنهانی انگلیس پایه های فرقه وهابیت را در بین بیابانگردهای منطقه «نجد»( شهری است مابین مدینه و اردن) بنیان نهاد. بـا عـلنـی شـدن عـقـایـد وهابیان :
تفکرات وهابیان توسط محمد بن عبد الوهاب که در قرد 12 می زیسته ترویج شد اما این تفکرات توسط ابن تیمیه و ابن قیم که شاگرد ابن تیمیه بود و در قرم هشتم می ریستند ایجاد شده بود. تفکرات ابن تیمیه با توجه به مخالفت گسترده علمای شیعه و فرقه های اهل تسنن رواج پیدا نکرد. تا آنکه حدود 4 قرن بعد کسی به نام محمد بن عبد الوهاب همان تفکرات را دوباره مطرح نموده و رواج داد.
اولین کسانیکه با تفکرات محمد بن عبد الوهاب به مخالفت پرداختند پدر و برادر ایشان بود که دارای مذهب حنبلی از اهل تسنن بودند و سلیمان بن عبد الوهاب که برادر او بود کتابی در رد نظریات ایشان نوشت. علاوه بر ایندو کلیه فرقه های اهل تسنن و تشیع به مخالفت با ایشان پرداخته و کتابها در این خصوص به رشته تحریر در آوردند.
اما از آنجا که محمد بن عبد الوهاب که اهل نجد بود با اجداد آل سعود که بر بخشهایی از عربستان که در آن زمان بصورت قبیله ای حکومت داشتند دست در دست هم داده و با این وعده که مردم منطقه نجد را تحت فرمان ایشان در می آورد قدرت پیدا کرده و با توجه به اینکه هر قومی از مردم یا باید با محمد بن عبد الوهاب بیعت می کرد و یا بعنوان کافر حربی کشته می شد اقوام با آنها بیعت نموده و تحت سیطره آنها در آمدند و طولی نکشید که کار آنها بالا گرفت و بر بخشهای زیادی از عربستان تسلط یافتند تا آنجا که در سال 1434 هجری قمری آل سعود بر کل عربستان مسلط شده و مذهب رسمی آن کشور وهابی شد.

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۰ ، ۲۰:۵۰
آشنا